توضیحی در مورد خود تاپیک
سوء استفاده از اشیای مشنگی یکی از شغلهای وزارت سحر و جادوست . کسانی که عضو این اداره هستند وظیفه دارند که با کسانی که از اشیای مشنگی سوء استفاده کرده برخورد کرده و آنها رو به وزارت سحر و جادو معرفی کنند همچنین وظیفه دارند که در صورت مشاهده این نوع اشیا در میان مشنگها سریعا به آن محل رفته و این اشیاء رو پیدا و جادوی این اشیاء رو باطل کرده و در صورت لوزوم حافظه مشنگها رو اصلاح کنند
---------------------
اسکریم جیور در دفترش نشسته بود و داشت روزنامه ای رو میخواند چند ضربه به در نواخته شد
اسکریم جیور سرش رو از روی روزنامه بلند کرد و آهسته گفت : بفرمایید
در باز شد و منشی آقای اسکریمو جیور وارد شد و گفت : آقای اسکریم جیور یک آقایی اومدن اینجا میگن از قبل با شما قرار ملاقات داشتن
اسکریم جیور آهسته روزنامه اش را تا کرد و روی میز گذاشت عینک خودش رو از رو میز ورداشت و به چشمش زد سپس گفت : نگفتن اسمشون چیه؟
منشی : مثل اینکه گفت زابینی
بلافاصله اسکریم جیور صاف نشست و گفت : خب لطفا بگید بیان تو
منشی از دفتر بیرون رفت اسکریمور آهسته شروع به زیر و رو کردن ورقهای روی میزش کرد سپس برگه ای رو که میخواست پیدا کرد آن را برداشت و روی تمام برگه هاش قرار داد سپس ضربه ای به در نواخته شد اسکریم جیور گفت : بفرمایین تو
در باز شد و بلیز زابینی وارد اتاق شد اسکریم جیور از روی صندلیش بلند شد و با بلیز دست داد سپس او رو دعوت به نشستن کرد
اسکریم جیور : چایی میخواهی
بلیز : نه ممنون آقای اسکریمو جیور
اسکریم جیور : تعارف نکن
بلیز : نه متشکرم تازه صبحانه خوردم
اسکریم جیور لحظه ای با دقت بلیز رو ورانداز کرد و سپس گفت : خب میدونی که برای چی گفتم بیای اینجا؟
بلیز : بله نامتون دیشب به دستم رسید
اسکریم جیور : خوبه
بلیز بی مقدمه گفت : خب پست من چیه ؟
اسکریم جیور لحظه ای با ناباوری به بلیز نگاه کرد سپس گفت : مگه توی نامه توضیح نداده بودم
بلیز لبخندی زد و گفت : نه اشاره ای نشده بود
اسکریم جیور گفت : خب ما مدت زیادی هست که کسی رو برای این شغل ( در اینجا منظورم همون اداره سوء استفاده از اشیاء مشنگی هست ) استخدام نکردیم در واقع انقدر سرمون شلوغ بود که فرصت این کار رو نداشتیم اگر راستش رو بخوای مدت زیادی هست که کسی در این قسمت کار نمیکنه چون در حال حاضر بعد از برگشتن دوباره ....اسمش رو نبر....کسی زیاد داوطلب نمیشه با این وجود در جلسه ای که چند روز پیش برگزار شد ما به این نتیجه رسیدیم که باید هر طور شده عده ای رو برای این شغل انتخاب کنیم
بلیز : خب چی شد که باعث شد منو انتخاب کنین؟
اسکریم جیور : در واقع اعضای شورا از قبل کاندید هایی رو برای این کار انتخاب کرده بودند ولی در آخر به نتیجه رسیدیم که شما رو به عنوان رئیس این قسمت انتخاب کنیم
بلیز در حالی که لبخند بر روی لبش آشکارا وسیعتر میشد گفت : من!!!
اسکریم جیور : بله شما . البته الان اگر شما پیشنهاد ما رو قبول کنید اولین کسی هستید که در این قسمت عضو شده ما امیدواریم که بتونیم تا سه چهار روزه آینده با ثبت نام عضوهای جدید دوباره این اداره رو فعال کنیم
بلیز : باشه من موافقم .قبول میکنم
اسکریم جیور : عالیه
اسکریم جیور برگه ای را که مدتی قبل آن را از بین برگه هایش دراورده بود رو دوباره از روی میز برداشت و آن را بدست بلیز داد:
_ پس لطفا این فرم رو پر کنید
بلیز قلمش رو برداشت و آن را پر کرد بعد از مدتی بلیز از سر جایش بلند شد و آن را آهسته بدست اسکریمور داد
اسکریم جیور : خب حالا با من بیایید تا دفتر کارتون رو بهتون نشون بدم
بلیز با علامت سر رضایت خود را اعلام کرد اسکریمور بلند شد کتش رو از روی صندلی برداشت و سپس هر دو از دفتر اسکریم جیور خارج شدند
مدتی بعد در دمه در دفتر ( سوء استفاده از اشیای مشنگی ) در وزارت سحر و جادو
در دفتر سوء استفاده از اشیای مشنگی آروم باز شد بلیز و اسکریم جیور وارد آن شدند آنجا دفتر بزرگ و جاداری بود در دورتادور آن قفسه هایی به چشم میخوردند که خالی بودند و در گوشه و اطراف اتاق سه چهارتا میز به چشم میخورد بلیز حدس زد که قبل از اینکه آنها بیایند یک نفر آنجا رو حسابی تمیز کرده است چون همه جا از تمیزی برق میزد
اسکریم جیور با خوشحالی گفت : راستش قبلا دفتر سوء استفاده از اشیای مشنگی یک جای دیگه بود ولی خب دیدیم که بهتره محل این دفتر رو عوض کنیم و به یک جای بهتر منتقلش کنیم حالا نظرت چیه ؟
بلیز : خوبه اما در مورد بقیه همکارانم چی؟
اسکریم جیور : آهان داشت یادم میرفت شما فعلا باید توی دفتر بمونید من خودم با چند نفر صحبت کردم به روزنامه پیام امروز هم آگهی دادیم احتمالا امروز چند نفر برای درخواست عضویت به اینجا مراجعه میکنند شما خودتون میتونید که از میان این افراد هر کدوم رو مایل بودید انتخاب کنید . اگر دیگه سوالی ندارید من برم به کارهایم برسم
بلیز : نه دست شما درد نکنه
اسکریم جیور : با اجازه. سپس از در خارج شد
بلیز نگاهی به اطراف انداخت و چشمش به میزی افتاد که در گوشه اتاق قرار داشت و بر روی آن نوشته بود ( میز مدیر )
بلیز به آرامی رفت و روی صندلیه مخصوصش نشست و منتظر ماند تا بقیه برای ثبت نام برسند.....
--------------------------
چون که این اولین پستی بود که در این تاپیک زده میشد هیچ سوژه ای برای خنده دار کردن رول وجود نداشت ولی بعد از اینکه تمام اعضا انتخاب شدند انتظار دارم که رولهایتان طنز آمیز باشد