هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۴:۳۷ سه شنبه ۱ آذر ۱۳۸۴

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
سکینه خیلی خیلی زندگی خوبی داشت تا اینکه باباش معتاد شد بعد مامانش از باباش تلاق گرفت و دست سکینه رو گرفت بردش پیش خودش فردای اون روز سکینه داشت تلویزیون نگاه میکرد که برنامه ای به نام هزار کار نکرده نشون داد تو اون برنامه مجریه گفت نرخ تلاق 250% پایین اومده و همه یفرزندای تلاق که خیلی کمن برای زندگی بهتر میرن یک جایی اون ور آبا . سکینه همی که برنامه رو دید ساکش رو جمع کرد و عزم سفر کرد . سکینه به سر خیابون نرسیده بود که یک ماشین مدل بالا جلوی پاش نگه داشت و گفت بپر بالا . اما سکینه که ون موقع هنوز روابط عمومی بالایی نداشت گفت برو گمشو مرتیکه ی بی شعور من میخوام برم اون ور آب ماشینیه گفت چرا دوبی؟ سکینه گفت میخوام برم پول در یارم
ماشینیه گفت بی خیال بابا چرا داری ارض رو از مملکت خارج میکنی میراث فرهنگی که ازمون بردن کم بود از 36 ستون اپادانا همین که یکدونش برای خودمون مونده کمه
حالا تو میخوای ارض و کالا رو هم از کشور خارج کنی مفت مفت بدی عربا
سکینه که این حرفا رو شنید متحول شد و سوار ماشین شد و ماشین هم گازش رو گرفت و رفت
یک هفته بعد سکینه در حالی که خیلی روابط عمومیش بلا رفته وبد توی پارک نشسته بود تا یکی رو پیدا کنه باهاش حرف بزنه و بازم روابط عمومیش زیاد بشه که یک دفعه یک هواپیمای خطوط هواپیمایی امارات توی پیست اسکیت پارک فرود اضطراری میکنه و از انجایی که سکینه باباش مانیک هواپیما بوده سه سوت به یاری خلبان میره و هواپیما رو با یک نیش استارت راه میندازن
خلبان برای تشکر از سکینه بهش پیشنهاد میده که اون رو تا دم خونه برسونه و سکینه هم قبول میکنه اما به جای خونشون میره اون ور آب
سخنی با استاد : خیلی سعی کردم دلیل سفرش رو توضیح ندم ولی دادم :hammeR:


چنگیز پسر همان خلبان بود و دلیل ترس وی از قزوین این بود که هواپیمای پدر را در قزوین مورد حمله قرار داده بودند و پدر مجبور شده بود در تهران فرود اضطراری انجام دهد پدر برای او تعریف کرده بود که عقب هواپیمایش گویا عکسی بوده که در هنگام پرواز در حریم هوایی قزوین قسمت عقبی هواپیما اوراق می شود


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۵:۲۳ یکشنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۴

دراکو مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۲۶ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶
از وزارت سحر و جادو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1028
آفلاین
1- دلیل سفر سکینه به دیگر کشور ها را توضیح دهید ؟
سکینه از جمله افرادی بود که در بین اقوام خود از روابط عمومی بالایی برخوردار بود و در برخورد با مردم احساس خجالت نمیکرد و کم کم پی برد که ایرانیان این خصلت را ندارن و از او روی برمیگردونن و این کار رو اشتباه میدونن برای همین دو راه داشت که یا این کار رو ترک کنه یا اینکه به جایی بره که همه مثل خودش روابط عمومی بالایی داشته باشن و در این تصمیم مسائل مادی رو هم ملاک قرار داد و سعی کرد تا ار نظر مادی هم به جایی برسه برای همین به برای همین راهی کشورهای دیگه شد تا بتونه اونجا موفق بشه و بعد از لژیونر شدن در بین مردم از دستش ناراحت شدن و از اون به بعد فرار مغزها در بین ایرتنیان رایج شد و مردم ایران خیلی ناراحت بودن و اعتقاد داشتن که باید بسترهای فعالیت و پیشرفت رو در همین کشور گستراند تا پای این گونه افراد به کشورهای اجنبی کشانده نشه !
2: چنگیز که بود و به نظر شما چرا قزوین کابوس وی بوده!
چنگیز پسر سکینه بود که در یکی از روابط عمومی های سکینه از طرفی فردی به او هدیه شد و یادگاری در نزد سکینه بود البته بعدها از هم جدا شدن و چنگیز معتاد شد که به دنبال ترک رفت چون هیشکی دیگه اونو دوست نداشت و بعد از ترک مسافرت رو یاد گرفت و خواست راه مادر رو ادامه بده و روابط عمومی خودش رو تقویت کنه و برای همین کار عازم سفر شد و در راه با کسی اشنا شد و کم کم سپاهی خفن تشکیل داد و به ایران حمله کرد اما در وسط راه پشیمون شد ولی تصمیم گرفت تا پایتخت ایران که قزوین بود جلو بره و به محض رسیدن به این شهر به تمام ارزوهاش رسید و موندگار شد !

قوانین چنگیز هم به یاسا معروف بود که هر حرف اون مخفف یک کلمه هست که به دلیل مسائل امنیتی گفته نشده است .



وزیر مردمی اورجینال اسبق


تک درختم سوخت ، پس بذار جنگل بسوزه


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۱:۱۳ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴

آوریل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۷ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
از کارتن!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 789
آفلاین
آوریل در تاریکی : لوموس قدرتیوس هزارتاییوس.
کلاس رو نوری خفن فرا میگیره و هیچی دیده نمیشه (بدلیل مشکلات فیلمبردار)
بعد از یه مدت نور کم میشه.
آوریل : اهم....اهم.....من جوابا رو بدم؟
پروفسور مودی : بده خواهر من بده.هر چه میخواهد دله تنگت......
آوریل : برای سوال اول باید بگم که براي کسب افتخار و سر زبان آوردن نام کشورش در روابط عمومي! هی میرفت و به کش.رای دیگه سفر میکرد.
برای سوال دوم هم چنگيز يکي از نتايج روابط عمومي نامشروع استعمار بود که بنا به دلايل پست پرده نامش چينگيز نهاده شد......وي بنا بر گفته هاي مورخان پس از رد شدن در مقطع طفوليت ترک اعتياد کرد و به سمت يکي از پانسيون هاي قزوين رهسپار شد ...وي در آنجا شکنجه هاي زيادي شد و روابط عمومي زيادي داد
مودی : آفرین آفرین واقعا لذت بردم.
و ایم قوانین چنگیز هم یاسا بود (همیشه خدا تو جدولا میاد نمیدونم چرا )


[size=small]جادوگران برای همÙ


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲:۵۲ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴

واگاواگا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۳ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۲۸ دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 274
آفلاین
همه در کلاس تاریک نشسته بودند و به حرفاهای مودی گوش می دادند.
مودی: خب اول از همه جواب سوالات درس پیش رو براتون میگم تا بفهمین که چرا میگم نور اونجاتون اندازه ی یک شتره!

جواب سوال یک:
دو دسته ی قبل و وسط و بعد از گراپیان!

-آقای ببخشید ولی اینکه شد سه تا!
مودی از گوشه ی چشمش یک نگاهی به منبع صدا میندازه و سریع واندش رو در میاره و به سمت صدا میگیره:
- اوداکداورا!
-آخ!

خب بچه ها اعتراضی ندارین؟
بچها ها از دم سقف کلاس رو برانداز میکردند!

- خوبه...خب جواب سوال دوم:
البته هممون میدونیم که گراپ ها اصولا آدم های شادی بودند ولی من در جلسه ی پیش فقط خواستم تا ذهن شما رو با بعضی از خالی هایی که بعضی ها برای ملتشون میبندن آشنا کنم...مثلا همین آقای (بیب!) نژاد اومد گفت که من شایسته سالاری رو رواج میدم...حالا ورداشته یک فرد بوق رو که نمیدونه نفت رو با کدوم ک دسته دار مینویسن! آورده گفته شما بشو وزیر نفت!...بگذریم...
جواب این سوال اینه که همگی شاد بودند چرا هم نداره دلیلاتون رو هم برای عمتون بگین!

و اما جواب سوال سوم:

من واقعا برای فرزندان شما متاسفم که قراره شما مملکت رو برای اونا سروسامون بدین!
آخه یکمی دقت کردن از خیلی کردن های دیگه راحت تر و با حال تره!....من هر روز به امید اینکه یکی از شما کته کله های شومپت این سوال رو درست جواب بدین تا به اون گروه شصت امتیاز بدم از خواب پا میشدم!
اما دریغ از یک انسون!
جواب درست ایدز بود!
بله ایدز...برید یک بار دیگه جلسه ی پیش رو بخونید تا متوجه بشید!

مقالاتتون هم خوب بود معلوم بود که همگی اینکاره هستید و تجربیات قوی و شدیدی در این موارد داشتین!

و اما درس امروز که می خوام در مورده حمله ی مغول ها به جانشینان جاسمیان در فلات ایران بگم

در زمان های قدیم دختری بود به نام سکینه که به شغل شریف روابط عمومی! مشغول بود و در بهبود این روابط خدمات ارزنده ای را ....داد!
سکینه که هر روز در حال پیشرفت در کار خود بود برای گسترش روابط عمومی به کشور های همسایه سفر کرد چون شنیده بود که برای روابط عمومی ایرانی دست اول! مبالغ هنگفتی را می پردازند...وی ابتدا به منطقه ی جنوب سفر کرد و پس از دو سال دادن روابط با کشور های همسایه و اشاعه ی فرهنگ و هنر ایرانی در آن کشور های بی ناموس . توانست بار دیگر نام ایران را بر سر زبان های ملل دیگر انداخته و برای ملتش افتخار کسب کند.
وی در یکی از جلسات مهم روابط عمومی که از سنگینی خاصی برخوردار بود بر اثر فشار زیاد تکثیر گشته و یک پسر به دنیا آورد!
نام آن پسر بنا به بعضی مسائل پشت پرده "چنگیز" گذارده شد.
چنگیز پس از گذراندن دوران طفولیت به دلیل نامردی بعضی از معلمین که به او نمره ندادند رد شد و ترک اعتیاد کرد!
سپس به یکی از پانسیون های ترک اعتیاد رفت و با واژه ی جذاب مسافر آشنا شد...پس از ترک کامل بر آن شد تا به سفر رفته و کمی روابط عمومی دیگر جوامع را بکند!
در بین راه با یک گراپ ماده برخورد نمود و روابط عمومی شدیدی در او دید!...روابط وی را بنمود و نتایج حاصله را ضربدر دو به توان کسینوس آلفای کتانژانت دلتای منفی 2 نمود و ارتشی را تشکیل داد خفن!
قوانینی را بنا نهاد که آن را " ؟؟؟" نام نهادند و تصمیم گرفت تا با ایران که از روابط عمومی آن دیار چیزها!! شنیده بود وارد جنگ شود!
هنگامی که وارد جنگ شد متوجه گشت که عجب غلط بدفرمی کرده است ولی دیگر راه گریزی نبود...مجبور بود پیشروی کند....کم کم به کابوس همیشگی اش نزدیک شد...کابوس همیشگی او شهری بود که پایتخت آسلامیون بود
بله آن کابوس شهر شهید پرور "قزوین" بود...وی پس از وارد شدن به این شهر مثل یک بچه انسون شمشیر ها را زمین گذاشت و تسلیم روابط و فرهنگ قویییی!! ایرانیان شد!....

خب ادامه ی این درس باشه برای جلسه ی آینده

برای جلسه ی دیگه ازتون میخوام که :

1: دلیل سفر سکینه به دیگر کشور ها را توضیح ندهید !ولی بدهید!
2: چنگیز که بود و به نظر شما چرا قزوین کابوس وی بوده!


و ازتون میخوام که اسم قوانینی که چنگیز بنا کرد رو از کتاب های درسی خودتون و یا ماله دختر همسایه تون! پیدا کنید و برای ما بگین!

با تشکر! خب می تونید برید!

ای بابا! باز که برقا رفت!!


تصویر کوچک شده


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۰:۵۱ سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴

هپزيبا اسميتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۴۸ چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۵۱ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۸
از از جهندم سياه همسادتونم نمي شناسي؟؟؟؟؟؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 998
آفلاین
تاريخ اسلام قبل از جادو

تاريخ قبل و بعد گراپيان يكي از دسته بندي هاي اصلي مي باشد كه در كل زير مجموعه هاي بسياري نيز دارد و خود تاريخ قبل از گراپيان نيز به چندين دسته تقسيم مي شود .
شادترين فرمانرواچه نام داشت
كراپ هفتم بودند كه شاديشان از شادي پدر بزرگ بزرگوارشان ناشي بود ايشان هميشه با گراپي هفتم بازي مي كردند و چيز هاي شاد رد و بدل مي كردند
علت اصلی تغییر نام " قزاوین " به " قزوین " به نظر معلم شما چه بوده؟
يكي از پادشاهان به علت نداشتن توانايي گفتن كلمات سخت اين امر را ممكن ساخت البته شايد كار از تاريخ نويس آب بخورد كه احتمالا حوصله نوشتن اين كلمه را نداشته و آن را خلاصه كرده (اين امر در حال حاضر نيز انجام مي شود بنده تجربه كرده ام )اما خوب هر چي استاد بگويد
اما بيرون رفتن از كلاس
اين كار چندين راه حل دارد يكي اينكه يكي از دختران خوش صداي كلاس براي همين لحظه با استاد قرار ملاقات بگذارد
يكي اينكه يكي از بچه هاي كلاس بگويد
الان قراره يه مجلس باحال تو كلاس بغلي برگزار شه
اما بهترين راه به نظر من حقير نخود فرنگي اين است كه در كلاس بمانيد و خوش باشيد (مخصوصا اگه كلاس بعديتون سخت باشه )بعد هر چي معلماتون گفتن چرا نيومدين استاد تاريخ رو نشون بدين

البته من رو چه به دخالت در كار تاريخ مهم جادوگري
در نهايت جواب كل سوال ها
هر چي استاد بخواهد


پنهان شده ام

پشت ابر چشمهايم...

باران در اتاق من است...

خالي هاي اتاقم را

از تصوير زنده ي نامش پر مي كن


بدون نام
1-
• قبل از گراپیان
• بعد از گراپیان
• هر دو!
• هیچکدام!
2-
گراپ ششم و هفتم
حالا ذکر مثال
البته اول باید ذکر خدا را به جا بیاوریم تا بهمون کمک کنه
گراپ ششم:یک بار خشک سالی شده بود یکی اومد پیشش بهش گفت من غذا ندارم گراپ ششم یکی زد تو کشه اون یکی و گفت به من چه حالا چرا مهربان بود چون بعدها همان شخص مجبور شد از حیواناتی که اسلام گفته انهارا نخورید بخورد و بعدها از عصبانیت گراپ ششم را کشت و خود جانشینش شد پس گراپ ششم باعث شده بود ان شخص عصبانی شود و خود فرمانروا
حالا چرا گراپ هفتم مهربونه ایشون داشتند در پارک قدم میزدند یک مرچه را لگد کردند گراپ هفتم چیزی متوجه نشد روز ها بعد در حال خوردن پرتقال بود که دانه اش به زمین افتاد و باز هم چیزی متوجه نشد ولی بعدها فهمید با کاشتن دانه درخت در می اید و جهان را از خشکسالی دراورد
پروفوسور:مورچه اون وسط چی شد
ادریان:اونو همینجوری گفتم
-------------------
3-
خب نظر شما این بود : قزاوین اسم یک دره بود و ان دسته ای که بنده شدند به خاطر لهجه و زبان ان را تغییر دادند
حالا نظر من چیه ؟
من میگم چون قزوین به معنیه درهی پیروزی بوده دستهای که پیروز شدند در انجا پیروز شدند پس تغییر پیدا کرد
------------------
مقاله :
اگر نور انجایش زیاد بود همه جا را میتواند ببیند و از کلاس خارج شود ولی اگه نبود باید یه گوشه بشند و به راز و نیاز با خدا بپردازد و از خدا طلب بخشش کند تا نوری ظاهر شود و بتواند خارج شود حالا اگه این کارها هم بلد نباشد یه گوشه میشینه تا بالاخره یکی بیاد تا در را براش باز کند و او را بیرون بکشد اگر کسی هم نیمود دنبای قران میگردد و میخواند و سوره بقره را حفظ میکند و وقتی حفظ شد میتواند خارج شود ولی اگر قران هم پیدا نکرد بای یرایه خوش دعا کند و بمیرد



Re: او يك قزويني بود!
پیام زده شده در: ۲۲:۴۴ جمعه ۶ آبان ۱۳۸۴

مایکل کرنر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۵ شنبه ۲ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۲۰ سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۳
از دفتر کارآگاهان !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 162
آفلاین
1- تاریخ آسلام را قبل از جادو به چند دسته تقسیم نمودند؟
تاریخ آسلام قبل از جادو را می توان به سه دسته تقسیم نمود:

• قبل از گراپیان
• بعد از گراپیان
• هر دو!
• هیچکدام!
البته اینها چهارتاست ولی شما در کلاس گفتید سه تا.

2- ...شادترین فرمانروای گراپیان چه نام داشت؟(با ذکر یک مثال شرح دهید!)
گراپ هفتم ، چون با این که می دانست آسلام لرزه دوست است پایه های سلسله را به لرزه در آورد.

3- علت اصلی تغییر نام " قزاوین " به " قزوین " به نظر معلم شما چه بوده؟!
در دوره ای جنگ "دره ی قزاوین " ( قزوین امروزی) بین سه ملت ِ گراپیان ، حاجیان و کریویان در گرفت که به علت ضعف منابع خبری ، تا کنون هیچ اطلاعاتی مبنی بر نتیجه ی این جنگ به دست مورخان نرسیده است و گمان می رود که این جنگ به نفع ملت چهارمی ، به نام " آسلامیان" به اتمام رسیده و " قزاوین " پایتخت آسلامیان قرار گرفت! و پس از آن بود که به علت وجود موانعی در گویش زبانی این ملل ، در ادای کلمه ی " قزاوین " آن را به قزوین تغییر دادند


مقاله :
چگونگی خروج بدون درد از این جلسه رو در تاریکی مطلق توی یک مقاله ی حداقل 8 خطی و حد اکثر 20 خطی بنویسید.
با توجه به این موضوع که احتمالا در این کلاس چند دانش آموز قزاوینی یا همان قزوینی وجود دارد و همچنین وجود معلم کلاس بعید است که کسی بدون درد از کلاس خارج شود. البته افرادی که در انتهای کلاس نشسته و به دیوار چسبیده اند ممکن است حداقل تا پایان کلاس دردی احساس نکنند ولی از آنجایی که بالاخره کلاس به پایان می رسد و معلم هم همیشه در انتها از کلاس خارج می شود باز امکان خروج بدون درد از کلاس صفر است. لذا باید راهی پیدا کرد ، یکی از راههایی که می تواند در خروج سالم و بدون درد به اکثر بچه ها کمک کند و البته کاملا غیر آسلامی هم هست خروج از کلاس به صورت گروهی است. به این ترتیب که یک نفر در جلوی صف می ایستد و نفربر بعدی محکم طرف جلویی را می چسبد و بقیه هم مثل قطار پشت سرهم می ایستند و یکدیگر را محکم می گیرند تا هیچگونه روزنه ای باقی نماند و از کلاس خارج می شوند. اما این راه سه مشکل دارد : 1- فرد آخر صف همیشه فدای بقیه می شود که البته این مشکل راه چاره ای دارد و آن هم این است که نفر آخر یکی از خواهران باشد. 2- در کلاس تعدادی خواهر وجود دارد که این کار را مشکل می کند (نمی شود که خواهران به برادران بچسبند حتی اگر تمام خواهران در انتهای صف باشند باز یک نفر از آنها به برادری خواهد چسبید ، خوشا به حال آن برادر) 3- اگر در کلاس دانش آموز قزوینی داشته باشیم باز به مشکل برمی خوریم (در واقع کار را برای آنها ساده خواهیم کرد)


تصویر کوچک شده














کارآگاه و بازرس ویژه
----------


او يك قزويني بود!
پیام زده شده در: ۲۲:۳۶ جمعه ۶ آبان ۱۳۸۴

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۲ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۶ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
از درون مغاک!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1130
آفلاین
مقاله:
در يكي از آيات قرآن المجيد گفته شده است كه:«التاركياة المهمات الدردة في الكلاس التاريخ الجادوگري الخوب!»
بنا بر معني اين آيه ميتوان گفت كه خارج شدن از تاريكي بدون درد را ميتوان با دو روش انجام داد:
يك)خودمان قزويني باشيم!
دو)نور از آن جايمان بتابد و فرد را ببينيم و فرار كنيم!
و اما يك روش فرعي نيز وجود دارد كه به روش ويليام ادواردي معروف است!آن هم اين است كه فرد را تهديد به مرگ كرده و ادعاي قزويني بودن و خفن بودن بكنيم كه اين روش بس جالب و سرگرم كننده است!
دانشمندان عرصه ي علم و دانش جغرافيا! ميگويند فردي در فرار از يك غار بي ناموسي از فحش دادن استفاده كرده است....اين روش را نيز ميتوان به كار برد....فقط بايد مواظب بود كه طرف رشتي باشد!....اگر نباشد خطرناك است....البته به خاطر تاركيي مفرط و نديدن طرف و تشخيص ندادن رشتي بودن طرف اين روش كمتر مورد استفاده قرار ميگيرد!
(با معذرت از تمام رشتي ها!)
--------------------------------------------------------------------------
1. تاریخ آسلام را قبل از جادو به چند دسته تقسیم نمودند؟
به چهار دسته:
• قبل از گراپیان
• بعد از گراپیان
• هر دو!
• هیچکدام!

2-شادترین فرمانروای گراپیان چه نام داشت؟(با ذکر یک مثال شرح دهید!)
گراپ هفتم
او دست به اقداماتی زد که پایه های این سلسله را به لرزه در آورده و آسلام که مقوله ای لرزه دوست بود از این لرزه استقبال نموده و آن را گسترش نیز داد!
گسترش این لرزه ها سرانجام پایه های این سلسله را فرو نشاند و دوره ی آسلام بعد از گراپیان را پدید آورد.

3. علت اصلی تغییر نام " قزاوین " به " قزوین " به نظر معلم شما چه بوده؟!
به علت وجود موانعی در گویش زبانی این ملل


شناسه ی جدید: اسکاور


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۳:۰۴ پنجشنبه ۵ آبان ۱۳۸۴

رگولوس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۰ یکشنبه ۲ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۰۵ چهارشنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۸
از Number Twelve Grimmauld Place
گروه:
کاربران عضو
پیام: 108
آفلاین
چگونگي خروج از كلاس:
براي خارج شدن از كلاس اصلا لازم چراغ نيست بلكه بايد چراغ قلب انسان روشن باشد انسان بايد كمي به خود و به سختي هاي كه اقوام مختلف در گذشه ها كشيده اند فكر كند در ان هنگام است كه يك درد متعالي در خود حس مي كند كه اين نشان از بيداري و هوشياري است كه انسان با اين بيداري و درد متعالي به خود مي ايد و متوجه نوري در سينه خود مي شود كه به راحتي مي تواند با اين نور وجودي بدون داشتن هيچ گونه دردسري از كلاس خارج شود در واقع همين نور تحولي عظيم را در تاريخ جادوگري به وجود اورده است كه از مهمترين دستاورهاي تاريخ اسلام مي باشد
***********************
1_تاريخ اسلام قبل از جادو :
قبل از گراپیان
بعد از گراپیان
هر دو!
هیچکدام!
2_شاد ترين فرمانرواي گراپيان "گراپ هفتم" بود كه او به دليل داستن منيجك ( كه ان منيجك را هم از دربار برره كش رفته بيد ) روزهاي زيادي رو به خوشي سپري مي كرد زيرا منيجك او برايش اداي سوسك و ماهي در مي اورد. كه بعد ها منيجك به دليل زيادي خنداندن دربار اوسكار گرفت
3-در آن دوره وقایع مهمی همچون جنگ "دره ی قزاوین " ( قزوین امروزی) بین سه ملت ِ گراپیان ، حاجیان و کریویان در گرفت که به علت ضعف منابع خبری ، تا کنون هیچ اطلاعاتی مبنی بر نتیجه ی این جنگ به دست مورخان نرسیده است و گمان می رود که این جنگ به نفع ملت چهارمی ، به نام " آسلامیان" به اتمام رسیده و " قزاوین " پایتخت آسلامیان قرار گرفت! و پس از آن بود که به علت وجود موانعی در گویش زبانی این ملل ، در ادای کلمه ی " قزاوین " آن را به قزوین تغییر دادند


Draco Dormiens Nunquam Titillandus


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۳:۰۳ پنجشنبه ۵ آبان ۱۳۸۴

دراکو مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۲۶ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶
از وزارت سحر و جادو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1028
آفلاین
جواب سوال اولتون :
البته دسته بندیهای زيادی وجود داره و هر مورخی به نوعی اونو تحلیل میکنه که چند دسته داره اما به نظر من به دو دسته تقسیم بندی میشه که قبل از گراپیان و بعد از گراپیان هست و باید گراپ رو مبدا و محور قرار داد و از روی اون تاريخ رو تحلیل کرد که با این حساب دوران خود گراپ به حساب نمیاد چون مبدایی برای تقسیم بندیه آسلام هست .
جواب سوال دوم :
در این مورد هم بین علماء شک و تردید برقراره چرا که عده ای اعتقاد داشتن که شادی گراپ هفتم نشات گرفته از گراپ ششم بوده , چرا که اون در دامن پدرش بزرگ شده بوده و شادی رو از اون یاد گرفته و میدونیم که هرچی نسلی به جلو میره غلظت استعداد ها کم رنگتر میشه و اون کیفیت رو نداره و با این حساب گراپ ششم رو شاید پدر شادی میدونستن که این استعداد رو به پسرش داده !
اما عده ای بسیار زياد هم معتقدند که گراپ هفتم این نشان و افتخار رو داره چرا که این تواناییه شاد زیستن رو از پدرش به ارث برده و کاستیهای اون رو که باعث غم و اندوه میشده رو هم از بین برده و عنوان شادترين فرمانروای گراپیان رو نصیب خودش کرده و منم فکر میکنم این اعتقاد درست باشه !
جواب سوال سومتون :
بعد اون جنگ معروف بین بین سه ملت ِ گراپیان ، حاجیان و کریویان همون طور که گفتیم منابع خبری محدود هستن اما در تحقیقاتی که صورت گرفته عده ای وجود موانعی در گویش زبانی این ملل ، در ادای کلمه ی " قزاوین " را علت دونستن اما عده ای دیگه هم اعتقاد دارن در اون جنگ معروف که سر گرفت دو گروه با هم متحد شدند و به پیروزی رسیدن و گروه سوم رو همراه مخالفان دیگه از بین بردن و نام قزاوين رو اختیار کردند که بعدها خودشون هم به مشکل برخوردن و بیت خودشون جنگی در گرفت که یک گروه از اونها به طور کامل نابود شد و نسلشون منقرض شد و در نتیجه قزاوين که عنوان جمع بود به قزوين تبديل شد ! ( البته از اون نسل یک نفر تونست فرار کنه که در تاريخ اون رو چنگیز مغول دونستن که به خاطر کینه ای که از اون جنگ در دل داشت مجددا به اونجا حمله کرد و بعد از فتح اون سرزمین با خشونت تمام هوس کرد کل ایران رو بگیره .
و اما مقاله خروج از کلاس :
در آسلام موردی بسیار شدید و پراعتقاد وجود داره که تمام افراد اون دارای قدرتی مافوق الطبیعه هستن و نیرويیی خارق العاده رو از خودشون صادر میکنن و قدرت درک و دريافت این نیرو از سایر افراد رو هم دارن و مام با این نیرو میتونیم از این کلاس خارج بشیم و چون همه این قدرت رو داريم میتونیم نیروی هم دیگه رو دریافت کنیم و بدونیم که در کجای این کره خاکی هستیم و بدون برخورد به همدیگه و در عین صحت و سلامت و هرنوع برخورد غیر آسلامی از کلاس درس خارج بشیم و این قدرت و معجزه به ما کمک میکنه که بتونیم زندگی کنیم .



وزیر مردمی اورجینال اسبق


تک درختم سوخت ، پس بذار جنگل بسوزه







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.