بلا و نارسیسا داشتن به هم جک میگفتن که :
بلا:این رو شنیدی که میگه یه ترکه بود الان هم هست
نارسیسا:جالب بود حالا اینو بیا یه روز یه ترکه میره تو اتوبوس
عاشق یه دختره میشه(در اولین نگاه)بعد شماره ی اتوبوس رو برمیداره
بلا:براوو نارسیسا آفرین عالی بود حالا اینو بشنو یه روز یه روز رشتی از زنش میپرسه :خانوم تو دوست داشتی مرد بودی زنه میگه نه دوست داشتم تو مرد بودی
نارسیسا و بلا در حال خندیدن بودن که به یکباره در میشکنه و یه حیکل گنده وارد میشه:
استیو همچون یک گاو اسپانیایی میآد و چوبش رو میزاره تو گردن بلا
میگه:کسی در مورد ما جک گفت
بلا:(در حال خندیدن)من بودم مگه چی شده
استیو :حالا میگم چی شده استیو میخواد یه طلسم مرگبار به بلا بزنه که به یکباره در دوباره میشکنه و لرد و کراب و میلی سنت و مانیا میان تو و چوباشونو به طرف استیو میگیرن
استیو که ترسیده بود میگه:دختره خوبیوس
کراب:
لرد:
برو بیرون
مانیا:
میلی سنت:
بلا :ممنونم از شما دوستان
لرد:با پیژامه برم خواستگاری مثل استیو ضایع نشم
کراب:یه روز یکی....
یادم رفت
==========================================================================
بلا پس از مدتی میاد و میگه:بهتره به محفل حمله کنیم
کراب:ولی ما که جاشو نمیدونیم
بلا:
چند میلیارد دفعه بگم که یه جاسوس برای خودت داشته باش
جاسوس های من جاشو بهم گفتن
لر:خوبه نقشت چیه بلا
بلا:من و نارسیسا خودمونو به شکل سوسک و لاوندر در میآریم
(سوال:چرا اونا؟چون در تاپیک شکنجه گاه جادوگران سفید اسیرن بهتره اونجا رو هم بخونین)
نارسیسا:خوب بعدش؟
کراب:بعدش همه رو میکشین
لرد: کراب اگه یک بار دیگه این طوری صحبت کنی من میدونم و تو
کراب:
بلا:بله داشتم میگفتم...............................
======================
ادامه در پست بعدی شما همن میتونین ادامه بدیبن
-------------------------
معما:8 وزیر را طوری در صفحه ی شطرنج قرار دهید که هیچ یک همدیگر را نزنند