هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: قهوه خانه ی سنتی پادی فوت
پیام زده شده در: ۱۴:۵۹ یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۳
#99

اینیگو ایماگو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۰ دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۰۱ یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۶
از کجایی؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 333
آفلاین
****بعد از 40 جلسه مشورت و 40 ساعت فكر كردن يه تصميم كلي گرفته شد****


ايني:خب....هومك.....پس من قوانين رو ميخونم اگه خوشتون اومد تاييد كنيد
همه:
ايني:جن ها به عنوان آشپز با حقوق نسبتا كم...حدودا 120 گاليون در ماه...براي ما آشپزي ميكنند...فقط آشپزي...
همه:

ايني:چند نفر خدمتكارم با يه حقوق مناسب ميارين اينجا تا به ما كمك كنند....جاسم و نور ممد و.. رو هم ميزارين دم در كه به مهمانان سلام كنند...
همه:
ايني:تاييد ميشه
هرمي:
دنيس:
پيت:
ديپ:
***********************
چند روز بعد موقع تغيير دكراسيون


ايني:يواش....يواش....شكستني ها همش ظرفه..آروم تر ببر دنيس...
هرمي:آه ه ه ه ه ....بابا ايني خسته شدم يه كم وقته استراحت بده...
ايني: اصلا....به هيچ وجه ...زود باش پاشو دختر...برو به جن هات بگو يه چيزي درست كنند بخوريم...
هرمي:با مني؟

ايني:آره..برو ديگه....
دنيس:ديپ جون بابا تو اينورش رو بگير...ميوفته خب....
ديپ:ااااااااااااااااااااا....خب نميشه سنگينه...پيت بيا كمك..
پيت:برو بابا ...من اين همه رو بردم بالا حالا تو يه تخت هم نبردي؟؟؟؟؟
دنيس:خبو...بيا و بزرگواري كن اين ها رو هم ببر....
ديپ:خب چرا با فرقون نميبري؟؟؟
دنيس:نه....همين طوري راحت تره آخه با فرقون كه ميبرم اون لاستيكش روي شونه هام فشار مياره
همه:
ايني:پيت ....برو كمكش كن ديگه....
هرمي:خب ...من اومدم...
ايني:چي گفتي درست كنند؟
هرمي:خب...يه چيز خوشمزه....
دنيس:بگو ديگه لوس نشو...
هرمي: نون پنير!!!!!
همه:
هرمي: خب چيكار كنم؟؟؟؟فعلا همين ها رو تو يخچال داريم..
ايني:باشه....خب بچه ها .....دنيس با تو هم....نميخواد فعلا اون تخت رو ببرين فعلا بياين اينجا....اين پشتي هارو بزاريم سر جاشون
ديپ:....خب پشتي هارو روي چي ميزاري؟
ايني:روي تخت ديگه..
پيت:آي كيو.....
*******در حال گذاشتن صندلي ها..*********
يه جن : خقربان....غذا حاضره.....بيارم اينجا روي تخت ميل بفرماييد...
هرمي:آره....بيار همين جا.....
ايني:خب....
هرمي:ايني دعا رو بخون
ايني:
دنيس:خب حالا وقته خوردنه....واااااي كه چقدر گشنمه...
ديپت:اه اه اه اه ......بابا اين چيه درست كردي!!!!
هرمي:
جن :
هرمي:ازش تعريف كن....و گرنه بهش بر ميخوره......
ديپ:باضشه....چقدر نازك نارنجيه....غذات خيلي خوشمزه عزيزم....
جن: نظر لطف شماست قربان...
ايني:من ميرم دست شويي الان ميام.....(حالم داره بد ميشه)


تصویر کوچک شده

آوادا کداورا! طلسمی با دو چهره!


Re: قهوه خانه ی سنتی پادی فوت
پیام زده شده در: ۲۲:۴۱ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
#98

پیتر پتیگرو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۹ شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۲:۳۹ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸
از هرجا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 231
آفلاین
جلسه بررسی مشکل جن ها
دنیس:
اینی:
دنیس:
اینی:
پیت: بیشین بینیم با هی صلوات می فرستین
دیپ: خب ... ما امروز جلسه گذاشتیم که موضل زباله ....اشتباه شد ... مشکل جن ها رو حل کنیم...
پیت: آقا جان... آقا جان... من می گم اینا بشون بدیم برن... 9 هزار گالیون رو به جای 90 هزار قالب می کنیم بهشون....
دنیس: نه آقا جان...... این آسلامی نیست...
پیت زیر لب می گه...
ایشون نماینده ولی فقیهههه در جادوگران هستن..(شعبه دارن)
دنیس: حرف سیاسی نداریم... هوووووووووووووووووووو
پیت: مشکل ما این نیست.....مشکل جن ها هستن...
دنیس: همی بلی....
اینی: خب من می گم که اینجا باشن .... اگه مشکل ایجاد کنن قرارداد فسق می شه...
پیت: ایوووووووووووووووووووووووول آی کیو .... تو قرارداد هرمی اینو ننوشته .....
اینِی:
هرمی:
پیت:
دنیس:
هرمی: خب حالا من یه پیشنهاد دارم.... یه سری کارمند جدید استخدام کنیم و یه طبقه بدیم به جن ها که باشن من مخشون رو می زنم که پول نگیرن....
پیت:
هرمی:
پیت: یه طبقه پرید.... یه چیزی .... پیمانکار اینجا رفیق فابریک خودم بود.... اینجا 3 طبقه زیر زمینی داره.... هیشکی می دونست خب .... یه طبقه واسه جن ها ... 2طبقه هم واسه کارای دیگه
دنیس: این غیر آسلامیه
پیت:


در جنگ سرباز بی طرف وجود ندارد .....
دامبلدور نمرده ....


Re: قهوه خانه ی سنتی پادی فوت
پیام زده شده در: ۲۰:۲۲ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
#97

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
هرمی : اما چیزه جن ها چی پس ؟
دنیس : 90 هزار گالیون ..؟ پولم کجا بود ؟
هرمی آب دهنشو قورت میده : خوب میگم حالا واسه شما 89999 گالیون خوبه ؟
دنیس یک خورده فکر میکنه .. : باشه .. قبول .. اینی قراردادو امضا کن .
اینی : باشه
هرمی : جن ها ی عزیز میتونید کار را شروع کنید .
جن ها : هییییی

-----
دو ساعت بعد :
دنیس : دیپت برو بالا ببین اینا دارند چی کار میکنند . چرا صداشون در نمیاد ؟
اینی یواشکی به دنیس میگه : چی کار داری .. خوبی جن همینه دیگه .. که نفهمی کی داره کار میکنه
صدای جیغ دیپت از بالا میاد : ای خرسای تنبل (..) {..} ..
دنیس و اینی : چی شده یعنی ؟
دنیس و اینی میرند بالا
دیپت داره با انگشت جن ها را نشون میده : نگاه کن اینجا رو به چه روز ی در آوردند ..
روی همه چیز عکس هرمیون کشیده شده .. دیوار رو هم با آویزهایی که روش نوشته تهوع تزیین کردند .
دنیس و اینی : ای وای ..
جن ها خشکشون زده ..
دیپت جیغ میزنه : اخراج شما ها اخراجید ..
جن ها یک دفعه بدون اینکه از جاشون تکون بخورند با صدای گوشخراشی میزنند زیر گریه .
دیپت اینی و دنیس موندند چی کار کنند : گریه نکنید . ساکت ساکت .. شششش ای بابا .. بیا قاقالیلی بدم
جن ها همچنان جیغ میکشند و گریه میکنند
دنیس : دیگه طاقت ندارم .. سرم درد گرفت
بعد نعره میزنه: بسه دیگه (کل ساختمان میلرزه .. گریه ی جن ها بند میاد .. مات و مبهوت دارند دنیس را نگاه میکنند ..
اینی : ای خدایا بگم چی کارت نکنه هرمی .. ما رو به چه دردسری انداختی ..


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


بدون نام
دنيس :
ديپت هرمي ايني پيتر :
دنيس : ايمه حاصل پولهايي كه من اينجا خرج كرئم ؟ نه واقعا اينه ؟
ديپت هرمي ايني پيت :
دنيس : گريم داره ..... از تو هرمي ديگه انتضار نداشتم ....
هرمي : من !؟
دنيس : بله تو ...... جاسم نور ممد چراغعلي زود برين بيرون كار دارم ...
جاسم : اوووووووووهووووووو .... اوووووووووووووهوووووووو ! بيبخشيدا ! مزد كارگر روزي 10 گاليونه !!!
دنيس : بيشين بينيم با حال نريم !!! ميگم برور بيرون تا نزدم لهت نكردم !!!
جاسم : ببين دينيس جان ....
دنيس اين سه رو با چنان ضربتي به بيرون پرت كرد كه خودشونم نفهميدم كجا افتادن !
دنيس : خوب .... حالا خودمون شروع ميكنيم ...
همه : چي رو !؟
دنيس : كارگري رو .... زود باشيد
هرمي ايني شما ها صندلي هارو ببرين بالا ....
هرمي و ايني :
دنيس : چيه بابا ؟
هرمي : بابا 10 طبقه ساختمونه با 364593645239764 صندلي !!! چه جوري !؟
دنيس : به من چه پس پول بي پول !
هرمي و ايني : باشه ميبريم ميبريم .....
دنيس :
ديپت و پيت :
دنيس : هوووووووووووووومك ! چرا اينجا وايسادين ؟زود باشين ميزا رو ببيرن بالا بينم ... زود
ديپت : من پروفسور مملكتم بعد بايد ميز ببرم بالا !؟
دنيس : هووووووووووووووووووم ! كه اينطور ...... بيشين بينيم بابا حال نريم !!!! جمع كننين خودتون رو ..... زود ببرين بالا تا هلكوپتري نزدم لهتون نكردم .....

( اينيگو يا هرميون يكيتون اين نمايشنامه رو ادامه بدين )



Re: قهوه خانه ی سنتی پادی فوت
پیام زده شده در: ۱۸:۵۳ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
#95

اینیگو ایماگو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۰ دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۰۱ یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۶
از کجایی؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 333
آفلاین
ايني: بروجمع كن نخواستم !!!!پيتر برو زنگ بزن به هرمي بياد شما ها هم برين بيرون...

****جاسم و نور ممد و...ميرن بيرون و تا كه رو رو ميبندن صداي در ميشه:تق تق تق...****
ايني:كيه بيا تو...پيتر زود باش زنگ بزن ديگه....
*******يه دفعه در از جا كنده ميشه و حدوده 50 يا 60 تا جن ميريزن توي اتاق و....
ايني و ديپت و پيتر و دنيس:
هرمي:خوب......بيا اين كاغذ رو امضا كن
ايني:چي هست حالا؟
هرمي:قرار داد ديگه آي كيو
ايني: 90 ده هزا گاليون؟؟
دنيس: هرمي يه كمي زياد نيست به نظرت؟
هرمي:همين كه هست اگه نميخوين ميرم ها
ايني:چي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بلند تر حرف بزن...به اين جن هات بگو خفه شن يه جا آروم بگيرن....
هرمي:اينو بايد بگم كه بايد باهاشون مهربون باشين!!!!!
ايني:باشه بابا....بيا اين هم امضا..
هرمي:انگشت هم بزن...
ايني: باب سند خونه كه نيست..


تصویر کوچک شده

آوادا کداورا! طلسمی با دو چهره!


بدون نام
_____ ليست غذا هاي طبقه اول ____

1 - كباب تسترال مخصوص با چلو 100 سيكل
2 - كباب هيپوگريف ساتوري 120 سيكل
3 - كباب ميكس ( تسترال و هيپو ) 200 سيكل
3 - كباب مخصوص اژدهاي بلغاري ( فقط سه شنبه ها ) 10 گاليون
4 - كباب ميكس مخصوووووووووص ! 15 گاليون
______ غذاهاي طبقه دوم _______

1 - ديزيه مخصوص سياهان 250 سيكل
2 - ديزي سنگي با گوشت خالص بچه هيپو 300 سيكل
3 - ديزي مخصوص سفيدان 200 سيكل
4 - ديزي كدو حلوايي 100 سيكل
5 - آبگوشت مخصوص مديران سايت 10 گاليون !
____ غذاهاي طبقه سوم ____

1 - خورشه قرمه كدو 55 سيكل
2 - خورشه آبزي هيپو 300 سيكل
3 - خورشه هيپوسترال 2 گاليون
4 - قيمه ريزه با گوشت هيپوگريف 500 سيكل______ قابل توجه مرلين ______

در طبقه چهارم چيزي جز دستشويي وجود ندارد !!!

______ نوشيدني و دسر ها _______

1 - دوغ گاز داره هاگزميد ( از شير هيپو ) 5 سيكل
2 - آب كدو حلوايي 5 سيكل
3 - نوشابه كره اي 20 سيكل
4 - سالاد چهار فصل 30 سيكل
5 - ماست 2 سيكل



Re: قهوه خانه ی سنتی پادی فوت
پیام زده شده در: ۱۸:۳۲ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
#93

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
اینیگو : بیشین بینیم بابا .. جن کیلو چنده ؟
هرمی : من دیگه باهاتون کار نمیکنم
دنیس : نکن حالا مثلا" کار میکردی چی میشد .. ؟
هرمیون :
دنیس: اینی .. من یک فکری دارم میگیم جاسم و نور ممد و چراغ علی بیان ..
دیپت : برای چی ؟
اینی و دنیس : برای کار دیگه ..
دیپت : خوب مگه ما خودمون کار نمیکنیم ؟
دنیس : آی کیو .. 10 طبقه رو ما که نمی تونیم تنهایی بچرخونیم !!
اینی : خوب باشه برو بهشون بگو بیان
دنیس میره طرف در .. که جاسم و نورممد درو باز میکنند . دنیس مدل تام و جری مثل کاغذ میچسبه به دیوار : ای .. له شدم
جاسم : والا جی بجم .. جفتیم مثل دفعییه ی جبل نشه ..
اینی : خوب بچه ها کار می خواهید دیگه ؟
نور ممد : آره خوب .. الانور هم هست ؟
جاسم یک سقلمه میزنه به نور ممد : آره چه می خواهیم .
دنیس : خوب پس حله
جاسم : حله .. بعد از تو کیف سامسونت ( :o) یک کاغذ در میاره میده به اینی : اینو ایمضا کنین لوطفا"
اینی: این چیه ؟
جاسم : جرار داد
اینی از روش میخونه : ماهی یک میلیون گالیون حقوق ؟:o
نور ممد و جاسم :


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: قهوه خانه ی سنتی پادی فوت
پیام زده شده در: ۱۸:۱۲ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
#92

اینیگو ایماگو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۰ دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۰۱ یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۶
از کجایی؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 333
آفلاین
اينيگو:خب...ببينم هرمي...ما كارمند از كجا بياريم؟
دنيس:به نظره من يه وانت ببريم بريم از قزوين بار بزنيم
هرمي:چي بار بزنيم؟؟
دنيس:آدم ديگه
ديپت:نه بابا نميخواد...اگه اونا بشن خدمتكار ديگه چي به سر مشتري ها مياد!!!!
دنيس:
هرمي:خب...هومك...من بهتون جن ميدم
اينيگو:خب عاليه....
پيتر:آره خوبه حقوق هم نميخواد
هرمي:نه...بايد بهشون حقوق بدي
اينيگو:حقوقم كجام بود
دنيس:حقوق....اونم براي جن ها؟؟؟؟؟
پيتر:از كي تا حاا
هرمي:همين كه گفتم
...تازه بايد يه طبقه هم به اون ها اختصاص بديد


تصویر کوچک شده

آوادا کداورا! طلسمی با دو چهره!


بدون نام
___________ تقسيمات آن هم از نوع آسلامي ! __________

خوب ار آنجا كه فلوس موجود .... قرار شد ما اين مكانو بكوبيم و 10 طبقه بريم رو پيلوت !!! خيلي خوب ... قرار شد كه من از نوع آسلامي تقسيمات طبقات رو انجام بدم .......

هومك پنت هوووووووووس ( طبقه 10 ) كه ماله بنده !!!!!!
هووووووووووووووووووووووومك ! طبقه 9 رو ميديم به ..... هرميون . ايشالله سيفيد بخت شي ‍‍‍‍‍‍
هووووووووووووووووووووووومك ‍. ‍طبقه هشت رو ميبخشيم به ايماگو ...... ايماگو خوش باشي ‍
هووووووووووووووووووووووومك ‍. طبقه هفت رو هم ميديم به مخه مخا : پيتر پتي گرو ‍‍ ايشالله زندگي أسلامي رو در أنجا أغاز نمايي ‍‍
هووووووووووووووووووووووومك . خوب براي ديپت متاسفم ..... طبقه شيش رو بهش ميدم كمي حال كنه ... همي أسلاميوس باشي ‍
___ چهار طبقه مونده صرف زير ساخت ميشه ‍ ___
( منظور رستوران و غيرس ‍)
هوووووووووووووووووووووووووومك . ديگه چيزي براي گفتن ندارم ‍.... همي خوشگل كنيد اينجا رو با نمايشنامه هاتون ..



Re: قهوه خانه ی سنتی پادی فوت
پیام زده شده در: ۱۷:۵۷ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
#90

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
اینیگو و دیپت و پیتر و دنیس نشستند دارند فکر میکنند چطور دکور را عوض کنند ..
دنیس : من میگم به نور ممد و جاسم بگیم بیان کارا رو بکنند خودشون یک پا سنتیند
دیپت : میگم پله برقی هم بگذاریم ؟
اینیگو : اولا" اون مال مشنگاس دوما" این جا سنتیه .. پله دیجیتالیمون کجا بود ..
دنیس : میگم جاسمو خبر کنم بیاد ؟
دیپت : چی کار کنه ؟
پیتر: بابا دکور دیگه
اینیگو : آره بگو بیاد .
دنیس درو واز میکنه که بره .. جاسم و نور ممد و چراغ علی میفتند روش
دنیس : آی بابا لهم کردین ..
اینیگو : شما ها فالگوش واستاده بودین ؟


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.