هری پاتر : میگم کوییرل برای اینکه فعالیت ها توی مرکزمون ( سایت ) بیشتر بشه و فعالیت های ارزشی کمتر بشه به نظرت باید چیکار کنیم ؟
کوییرل اندکی فکر کرد و گفت : من پیشنهاد میکنم که تعدادی درجه ( رنک ) بزاریم تو مرکز تا فعالیت ها بیشتر بشه .
هری پاتر لبخند شیرینی زد و گفت : مثلا ...
تقققققققققققققققققققققققققققققققققققققق
در با فشار تمام به دیوار برخورد کرد و از لولا در اومد !
کوییرل : چته پیسکوت ؟ مگه نمیبینی با هری پاتر مدیر مرکز جلسه دارم ؟
پیسکوت سینه اش رو جلو داد و صدایش رو کلفت کرد و گفت : قربان برای امروز منشی وزیر رو آوردم که همه چی رو از زیر زبونش بکشیم .
کوییرل فریاد زد : پرسی ویزلییییییییییییییییییی ؟
پیسکوت چشمکی زد و از چهار چوب در کنار رفت . بله منشی وزیر سحر و جادو ( روفوس اسکریم جیور ) پرسی ویزلی را اسیر کرده بود .
کوییرل که برق شادی در چشمانش موج میزد با صدای بلند گفت : پیسکوت دستاش رو از پشت ببند بشینونتش رو اون صندلی آهنیه .
پیسکوت با تعجب پرسید : ولی پرفسور اون صندلی که برای اسیران فوق امنیتیه ! یادتون رفته ؟ خودتون گفتید !
کوییرل با عصبانیت گفت : احمق این یکی از مهمترین اسیران فوق امنیتیه!
پیسکوت : ولی پرفسور ...
کوییرل : ولی نداره زووووووود .
==== بعد از 78 دقیقه ====
پیسکوت در حالی که عرق های روی صورتش رو پاک میکرد گفت : پرفسور همونطور که گفتید بستمش به صندلی!
کوییرل : ا ... بستیش ؟ چه زود !
پرفسور کوییرل مثل برق از جاش بلند شد و رداش رو صاف کرد و به سمت اتاق اُسرا به راه افتاد ، وقتی به در رسیدند لحظه ای درنگ کرد و با لبخندی تلخ وارد اتاق شد .
کوییرل : به به پرسی ویزلی ! فکر نمیکردی که دوباره همدیگه رو ببینیم ؟
پرسی با بی تفاوتی گفت : چرا ؛ اتفاقا امروز به فکرش افتادم که ببینمت .
کوییرل که کم کم لحنش داشت تند میشد گفت : پس چرا به دیدنم نیومدی ؟
پرسی به آرامی گفت : من بارها اومد که ببینمت ولی من و قبول نکردی و ردم کردی و گفتی فقط برام پیام بفرست ! یادته ؟
کوییرل با اخم گفت : بلبل زبونی دیگه بسه . پیسکوت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پیسکوت با لکنت گفت : ب بله پ پ پرفسور ؟
کوییرل به پرسی لبخندی زد و خطاب به پیسکوت گفت : معجون راستی رو بیار ؟
پیسکوت با سردرگمی پرسید : همونی رو که به بقیه دادم رو پرفسور ؟
کوییرل سرش را به سمت پیسکوت برگردوند و فریاد زد : قویترنش رو !
پیسکوت سرش رو به عقب داد و به آرامی پرسید یه بطری ؟
کوییرل درحالی که به پرسی لبخند تنفر آمیزی میزد به آرامی گفت : نه یک بشکه !!!
پیسکوت که نمیخواست دوباره کوییرل جوش بیاره اطاعت کرد و رفت .
==== بعد از 15 دقیقه ====
بفرمایید پرفسور اینم بشکه معجون ! چقدر بهش بدم ؟
کوییرل : همش رو . صبر کن ! پرسی چرا التماس نمیکنی ؟ چرا خواهش نمیکنی که معجون راستی بهت ندم ؟
پرسی با شادمانی گفت : اتفاقا خوشحال میشم که حقیقت مشخص بشه .
کوییرل با دستش به پیسکوت اشاره کرد که شروع کنه .
پیسکوت تکه چوبی را برای باز نگه داشتن دهن پرسی گذاشت و بشکه رو بلند کرد و شروع به ریختن معجون راستی تو دهنه پرسی کرد .
قلپپپپپپپپپپپپپپپپپ قلبببببببببببببببببببب قلففففففففففففففففففففف قلب قلپ قلوپپپپپپپپپپپپپپپپپپپ مقلپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپ پقلپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپ قلوپ قلوپ تولوپ
============ بعد از 39 دقیقه ============
پیسکوت که داشت میفتاد گفت : بس نیستش پرفسور ؟
کوییرل با حالتی نجوا گویانه گفت : نه نه میخوام به همه کاراش اعتراف کنه .
بالاخره بعد از مدت مدیدی بشکه تموم شد .
پرسی باد گلویی زد و گفت : کوییرل خوب میدونی که هیچکس نمیتونه منو مجبور کنه حرف بزنم حتی معجون راستی قوی ! در هر صورت چون من خودم میخوام اعتراف میکنم امیدوارم معجونت برای بیاد آوردن همه اعتراف هام یاری کنه .
سپس صورتش کبود شد و دهانش باز شد ( کوییرل خندید و گفت دیدی معجونم مجبورت کرد ، بله معجون اون رو وادار کرد) :
اتفاقات همه از اون وقتی شروع شد که من شناسه پرسی ویزلی رو گرفتم ، آره همون موقع بود . من دوست داشتم حالا که پرسی ویزلی رو گرفتم رفتارم همه جا مطابق با شناسم باشه : چه تو انجمن های هری پاتری و چه رول پلینگ و چه مسنجر .
دوست داشتم مثل پرسی باشم دقیق یعنی : رسمی ، کمی تا قسمتی بی ادب ، با مقام بالا ، افتخار کردن به کارها ، معروف شدن و ...
در اوایل تاپیک های زیادی زدم ولی تعدادیش بیش از پیش توجه همه رو جلب کرد مثل : مسابقات هری پاتری و طراحی سوال برای آزمون سمج .
تا اینکه مدیر سازمان ورزش و تفریحات جادویی ( در زمان وزارت دراکو مالفوی) شدم و ایده کوییدیچ رو تاسیس کردم .
روز های اول گفتم حالا که میخوام پرسی ویزلی باشم باید یه کاره ای هم باشم تا اینکه برای گرفتن نظارت درخواست دادم . اولش زیاد جدی نبود ولی وقتی که مقابله شدید مدیران رو دیدم علاقم بیشتر شد . هی درخواست برای همه فرستادم تا همه رو آسی کردم .
از اون موقع احساس میکردم رفتار مدیرا با من یه طور دیگه شده ؛ یعنی دوست دارن بیش از پیش با من مخالفت کنن .
در هر صورت من دوست داشتم که تجربه نظارت رو برای اولین بار تو جادوگران کسب کنم.
و باید بگم که برای رسیدن به نظارت به طرف همه رفتم به بعضی افراد مثل دراکو گفتم که با مدیران صحبت کنه تا راضی شن ، یا با هری پاتر و ... صحبت کردم .
باید بگم که همه اتفاقات از نظارت من شروع شد .
تا اینکه به فکر ساختن شناسه های جدید شدم که با فعالیت بتونم نظارت رو بگیرم :
شناسه هایی از جمله : تیبریوس مک لاگن : با این شناسه کارهای خوبی نکردم . در واقع توی هافلپاف رفتم و ناظراش رو ترغیب کردم که وظایفی به من بدن که مدیران رو ترغیب کنم با کارهام که نظارت رو بهم بدن .
یا شناسه لودو بگمن که گفتم شاید بتونم با فعالیت توی کوییدیچ ناظره اون بخش بشم .
یا شناسه دولورس آمبریج .
البته با این شناسه هام قوانین زیادی رو نقض کردم .
و هویت های جدید برای خودم ساختم با اسم های مختلفی از جمله :
سارا سپهری
امیر علی دهقان
سینا احمدیان
و ... ساختم.
که در هر صورت نشد و به این فکر افتادم که شناسه زدن رو ول کنم و از اونجا که توی انواع سایتهای مدیریت و نظارت رو تجربه کردم از خیر این لطف مدیران بیرون اومدم .
و باید یه چیز دیگه رو بگم :
بله اتهامات وارد شده .
وقتی من کارهای شایسته ای نکردم رفتار همه تغییر کرد و سعی میکردن من رو گناهکار خطاب کنن :
مثلا یه مدتی بود که آیدی بعضی از افراد به قول معروف بوت میشد که اولین کسی که به فکر همه افتاد این بود که من اینکار رو میکنم و همه من رو از لیستشون خارج کردن ، در واقع من اون کار رو نکرده بودم ولی وقتی این ماجرا رو شنیدم به نظرم اومد که خودم رو عامل اون کار معرفی کنم که شاید مثلا بقیه از من حساب ببرن و ... .
کوییرل : فقط همینا بود ؟
پرسی :
نه یه سری اتفاقات کوچیک افتاده که باید بگم :
مثلا وقتی من تاپیک مسابقات رو زده بودم با ناظره اون بخش صحبت کرده بودم که پستهای پشت سر هم بزنم و بهم گیر نده .
یا برای اینکه توی انتخابات ماهانه سایت یه درجه ای رو بگیرم به همه میگفتم که به من رای بدن . ( البته اون موقع اکثرا این کار رو میکردن )
باید توضیح بدم در این مورد : این انتخابات باعث شد که هر کسی هر چیزی خواست به من گفت که چرا مثلا اینطوری رای جمع کردی و ... ولی عده ی زیادی از جمله ... میومدن و میگفتن به ما رای بده یا عده ای به قول معروف رایشون واقعی بود چون دیگران بهشون درست رای میدادن .
باید برای این مثال بزنم و از این بابت از این مدیر محترم معذرت میخوام ( تقصیره خودتونه دیگه ، خودتون این معجون کوفتی رو دادید دیگه ! ) یادمه یه روز با یکی از ناظران که شناسش ... بود چت میکرد م و گفتم توی جادوگر ماه به من رای بده ، ایشون گفت :
آره فعالیت تو خیلی خوب بود ولی من به ولدمورت رای میدم .
پرسیدم : چرا ؟
گفت : اگه رای ندم ناراحت میشه .!
حالا هر طوری که میخواید این رو در نظر بگیرید اگرم نمیخواید ویرایشش کنید .
مورد بعد : یادمه که قبلا به ناظرا پیشنهاد میکردم حالا که فعالیت نمیکنی شناست رو بده من تا به نظارتت برسم البته این کار خلاف قوانینه .
حسن ختام : خیلی جاها برای ناظران کودتا کردم و ازشون جلوی مدیران بد گویی کردم که بر داشته شن و شانس من برای نظارت بیشتر شه .
جمع بندی این اعترافات میشه :
من قوانین زیادی رو نقض کردم ، برای رسیدن به خواستم همه کاری رو انجام دادم . پیشنهاد های مغایر با قوانین به افراد میدادم ، فعالیت ارزشی میکردم ، همه رو به خصوص پرفسور کوییرل رو خیلی اذیت کردم و باعث ناراحتی افراد زیادی شدم که یا الانم هستن یا رفتن .
ولی الان متوجه شدم که این کارا اشتباه بوده .
کوییرل : چه زود متوجه شدی !!!!!!!
از همه مدیران به خاطر کارهای اشتباهی که انجام دادم از صمیم قلب عذر میخوام ( معجون قدرتش ضعیف شده

)
و همینجا به همه قول میدم که دیگه کارهای گذشته رو تکرار نکنم ( معجون کاملا قدرتش از بین رفته

)
کوییرل : ای بابا این چه اعترافایی بود که کردی اینا رو که نمیتونم به بقیه بگم ! ول کن بابا پیسکوتتتتتتت بیا سره اینو از تنش جدا کن !
با تشکر
برو بچه ها : من 100 خط اعتراف نوشتما ! اگه دیدید شده 10 خط بدونید خفن ویرایش شده 
___________________________________________________-
به پرسی ویزلی :
اصلا خوشم نمیاد توی فرومی که من ناظرشم از وب مستر ها و مدیرا و ناظرا و کلا هر یک از اعضا بد گفته بشه و یا حرفی زده بشه که بدون دلیل باشه .
اون بالا یه جمله نوشته بودی که یه ناظر گفته اگر به ولدمورت رای ندم ، از دستم ناراحت میشه .
یه جمله میگم برای رفع شک و شبه در مورد ایشون :
اگر ایشون در انتخابات ترین های سایت به عنوان جادوگر ماه انتخاب شدن به دلیل کار هایی بوده که برای سایت انجام دادن .
هیچ کدوم از مدیرا و وب مسترا ، نمیرن دنبال اعضا تا دنبال رای بگردن که حالا اگر بهشون رای ندادن ناراحت بشن .
فقط یه عده ای از اعضای عادی و یه سری ناظر بودن که این کار رو می کردن که نتیجه ش رو دیدیم ، نحوه ی برگذاری ترین ها عوض شد .
بادراد
ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در 1385/8/23 17:36:39
ویرایش شده توسط بادراد ریشو در 1385/8/25 16:22:10