وقتی این مسائلو محمد بلک اعتراف کرد مک گونگال میره سمت دفترش
یه مقدار از پودر میریزه تو آتیش
مک گونگال:دفتر زندان آزکابان
کلشو میکنه توی داد میزنه:آی کینگزلی کجایی یه نفرو میخوام بفرستم آزکابان!
کینگزلی از دستشوییه دفتر یهو میاد بیرون
کینگزلی:کیه کیه صدای کیه؟تروریست؟آبادگران؟نون به نرخ روز خور؟
مک گونگال:بابا منم!یه نگا به شومینه بنداز!
کینگزلی برمیگرده سمت مک گونگال
کینگزلی:سلام مینروا...چرا رو تو برگردوندی؟
مک گونگال:آخه میدونی کینگ من یه مقدار حیا میا ....چیزه...بهتر نیست شلوارتو بکشی بالا؟
کینگزلی:واای! با عجله از دستشویی بیرون اومدم یادم رفت

مک گونگال:حالا اشکالی نداره...میخواستم بیای یه سر مدرسه محمد بلکو ببری آزکابان یه مدت آب خنک بخوره یه سر هم بیا پسر خوندتو ببین....
کینگزلی:محمد بلک؟ای موجود کثیف!یادمه تو جلسات چقدر عکس میگرفت!

باشه...میام پسر خوندمو ببینم!
کینگزلی میاد هاگوارتز میره تو اتاقی که همه دور محمد بلک جمع بودن
کینگزلی:سلام دوستان!سلام هری!چطوری؟:bigkiss:
هری:خوبم عمو!بخوبیه شما...فقط میشه یه مقدار یواش تر بقلم کنی؟نه اینکه من دردم بگیره ها!نه..میترسم شما چیزیت بشه!
کینگزلی:باشه باشه.....خب اینم محمد بلک!.....باید یه دیوانه ساز خوشگل براش پیدا کنم که بهش آ اس ال زیاد بده!
هری:بچها من میرم دستشویی و بیام!
کینگزلی متوجه میشه که هری یه بسته رو تو دستش قایم کرده
وقتی هری از در میره بیرون کینگزلی هم آروم آروم میره دنبالش
تا راهروی دستشویی میره
کینگزلی قایم میشه تا هری بره دستشویی...وقتی میره یه چند لحظه بعد در دستشویی رو با طلسم محکم باز میکنه هری کمرش میخوره به در میره میخوره به دیوار روبرو
هری:شی شده؟کیه کیه در میژنه من دلم میلرژه؟
کینگزلی:....شتررررررررق!

....اینه سزای فداکاریه پدرت؟
معتاد!
انگل اجتماع؟
هروئین مصرف میکنی؟
شتررررررررررررق(سیلی اون ور صورت هری)

هری:آی!شرا میژنی؟

...به مرلین قشم همه اینا شکره!....قند خونم رفته بود پایین گفتم بیام شکل بخورم......
کینگزلی:فکر کردی من خرم؟
شتررررررررق!
کارگردان:کات!کات! بسه دیگه بابا!ما گفتیم فقط دو تا بزن!
کینگزلی:خب اشکالی نداره از اول بگیرید تا فقط دو تا بزنم!

هری:به مرلین قشم تلک میکنم!
کینگزلی:هری چطوری اون دنیا جواب باباتو بدم؟چجوری بش بگم تو کنار جوب میشینی سیگار میکشی؟
هری با چشم هایی پر از اشک:عمو لهم نکن.....به ژون تو تلک میکنم...
کینگزلی:من تورو ترکت میدم!هری بلند شو واستا!مررررررد باش!!!!
هری:حالا بزار این یه ژله رو بکشم بعد میام
کینگزلی:.....

..تو دلت آزکابان میخواد؟....دستوپاتوبندیوس!
دستوپای هری بسته میشه
وین گاردیم له ویوسا
هری رو بلند میکنه و به بیرون از توالت هدایت میکنه
کینگزلی: (تلفن همراهشو در میاره با نور ممد تماس میگیره 09122232023) الو الو نور ممد!
نور ممد:جانم بالام جان؟
کینگزلی:پاشو بیا هاگوارتز یه مورد اضطراریه....باید یکی رو ببریم موسسه ترک اعتیاد ویزاردین هلپ (Wizardian Help)
کینگزلی هریو ور میداره میزاره یه جای مطمئن بعدش میره سراغ ممد بلک
کینگزلی:الو الو مش حسین آقا 4 تا دیوانه ساز بفرست هاگوارتز یه بنده خداییو ببرن
مگی:اما کینگی آلبوس دوست نداره دیوانه ساز بیاد تو هاگوارتز...
کینگی:نه مینروا جون ازش اجازه گرفتم الانم باید برم باهاش صحبت کنم ...میخوام هری رو یه چند وقت ببرمش تعطیلات.....باهم بریم سفر دبی دبی
مگی:خوشبگذره....من وا میستم بلکو بدم به دیوانه سازا....
کینگی:مرسی مگی جون....منم برم پیش آلبوس
کینگزلی میره دم در دفتر دامبل که رمزو بگه
کینگزلی:لاشخور سبز!
درا باز میشن میره داخل دفتر
دامبلدور نشسته کف زمین بساط منقل هم جلوش پهنه داره تریاک میکشه

کینگزلی:آلبوس!!!تو؟مواد؟
دامبل:سلام کینگلژلی!نه بابا مواد شیه؟دارم میکشم پام خوب شه!میگن اشر داره!
کینگزلی:ای انگل اجتماع!پرتشوییوس!
دامبلدور پرت میشه میخوره به دیوار ریشاش به ذغال میخوره آتیش میگیره تا بالا میسوزه

دامبلدور:بابا یکی اینو اژ بلق بکشه!...بابا کینگی من معتاد نیشتم
کینگزلی:آره جون عمت!حیف که سن بابابزرگمو داری وگرنه میبردمت ترک اعتیاد!
میخواستم بت بگم هری رو دارم میبرم ترک اعتیاد
دامبلدور:ای خدا ژلیلت کنه هلی رو نبر!هلی بره کی واش من مواد بیاره؟هلی بره کی مواد بفروشه؟
کینگزلی از شدت خشم به رنگ تیره تر در میاد(اومدم بگم قرمز دیدم خودش سیاهه!)
آی مرد کثیف! پس تو هری رو معتاد کردی؟
بگو راستشو بگو!
دامبلدور:راستشو بگم آره.....یه روژپای بشاط بودم که شرژده وارد شد....منم با طلشم فرمان وادارش کردم که بشینه بکشه....بعدشم ژد تو خط هلوئین!...بعدشم قاشاخشیه خودم شد!
کینگزلی:ای بترکیوس!
دامبلدور:ای مادل ملده

!برو بیرون بذار بکشم دیگه
کینگزلی با انزجار میره بیرون که هری رو ببره موسسه ترک اعتیاد
موسسه ترک اعتیاد
کینگزلی:سلام عباس آقا!هری رو رفیق ناباب معتاد کرده میخواستم یه چند وقت بمونه که ترک کنه
عباس:باشه بذارش پیش خودم....میندازمش یه جای خوب!
----------
جای خوب:
هری و آموس دیگوری (آموش دیگوری) نشستن یه گوشه
آموش:دنیای ژندونی دیفاله...ژندونی اژ دیفال بیژاله
هری:ماااااااادل.....بی تو تنها و غلیبم!
اژاق خالیم بی تو چه شرده
فژای خونه بدون تو هیشه
نگهبان:آی!هری پاتر!ملاقاتی داری!
هری:ای بابــــــــــــــــــا داشتیم واش خودمون ژندگی میکردیما!
ای پدل عشق بشوژه!....
هری میره سمت جای ملاقاتی و اینا
کینگزلی:سلام هری!بیا واست کمپوت آوردم با سیم سرور!
هری:شلام عمو ژون..مرشی...
کینگزلی:هری اینجا چطوره؟وضعیت خوب پیش میره؟...منو ببخش که آوردمت اینجا میخواستم اون دنیا جلوی پدرت سرافکنده نباشم.....اون خدابیامرز مرد بود
هری:نه بابا اینجا با آموش خیلی خوش میگژله....حالا کمپوت شی آولدی؟
کینگزلی:کمپوت سنجد با کمپوت برتی بات!راستی هری بگو سوسک
هری:شوشک!
کینگزلی:یه چند وقت دیگه باید اینجا بمونی!
(به عنوان یک پدر خوانده وظیفه داشتم هری رو توی رول ترک بدم!)
یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.