نقل قول:
همه:میشن کامپیلیتد
حاجی:
گیلدی: خوب حاجی بیا این پول ما رو بده بریم!
حاجی: نجور سنــــــــــگ؟ کدوم پول؟
گیلدی: مگه قرار نشد به ازای هر یه ساعت تنفس مصنوعی دادن به نامزد ولدی 10 گالیون بدی؟ نصف این لشگری که در ویران سازی نیروگاه دست داشتن به خاطر نمایش من اومده بودن!
حاجی: مگه قبلا حساب نکرده بودیم؟
گیلدی: هومک... پس میخوای پولمو ندی دیگه؟!!!
حاجی: یه چی تو همین مایه ها!
گیلدی: پس خودت خواستیا... جاسم، دو ساعت این فیلم لعنتی رو برگردون عقب کار دارم!
جاسم: چشم اوستا!
------------------------------------
مکان: داخل نیروگاه room نامزد بارتی پست(ولدی قلابی) ساعت 4:15 صبح
------------------------------------
صدا های بدبد 18+
همه:
مرلین میخواسته اعتراض کنه که حاجی روسرش یه پارچه میندازه مرلین ساکت میشه
حاجی:برادر کالین ببین که ها روی تخت میباشند تا با شیشه نوشابه به سزای کارهای غیر آسلامیشان برسانیم
کالین:همی چشم حاجی
یه نیگا میندازم میبینم گیلدیه با اونی که اینجا اتاقشه
کالین:اورکا اورکااااا(مدل ارشمیدس)
حاجی:چه را فرزند...؟
کالین:دلیل غیبت گیلدی در سایت را
همه:
حاجی:صلوات دارکی ختم کنید
جمعیت:
نامزد بارتی پست:کی بود؟؟؟؟
گیلدی:هووووم عزیزم ولش کن بیا :bigkiss:
مرلین از زیر پارچه:
کالین:حاجی سلاحهای نوشابه ای رو آماده کنیم؟
حاجی:نه گیلدی از خودمان همی باشدی
همه:آری چنین است
برادران م.م.ج میخوان از در برن بیرون وارد محوطه نیروگاه بشن که پای جاسم گیر میکنه به پایه ی یه میز سر و صدا راه میفته...
گیلدی: کی بید؟
گیلدی بر میگرده بروبچز م.م.ج رو میبینه که میخوان یواشکی فرار کنن!
گیلدی:
به چه جراتی وارد حریم خصوصی مردم میشید؟ به چه جراتی از سوراخ اختصاصی مردم رفت و آمد میکنید؟ به چه حقی به نامحرم نیگاهای غیر آسلامی میکنید؟ هووووووومک؟
حاجی: بابا گیلدی جون مگه قرار نشد تو اینجا نمایش بی ناموسی اجرا کنی که ما بتونیم افراد بیشتری رو برای پیوستن به سپاه جمع کنیم؟ تازه بابت هر ساعت 10 گالیون هم گیرت میاد!
گیلدی: هومک... پس همین الآن پول منو بده! وگرنه نمیذارم نیروهات از اینجا خارج بشن! سوراخو تنگ میکنم!
حاجی: خوب بعدا حساب میکنیم دیگه...
گیلدی یه خورده سوراخو تنگ میکنه: اگه همین الان پولمو ندی تنگ ترش هم میکنم!
حاجی: خوب باشه بابا الان پولتو میدم! چه قدر تقدیم کنم؟
گیلدی: از دیشب تا الآن میشه 11 ساعت! پول 5 ساعت بعد رو هم همین الان باید بدی!
حاجی:
چه خبرته بابا؟ کالین جان بابا تو چه قدر پول داری الان؟
کالین: 30 گالیون و اندکی...
حاجی: منم 80 تا بیشتر ندارم... 50 تا دیگه لازم داریم! جاسم جون تو مگه دیروز از اوس نورممد حقوق نگرفتی؟ 50 تا رو کن دیگه!
جاسم 51 نات میریزه کف دست حاجی...
جاسم: با اون یه نات اضافه هم شب برای زن و بچت نارنگی بخر!
حاجی: جاسم جون علافمون کردیا... گفتم 50 گالیون!
جاسم:
50 گالیون؟ من که پنجاه گالیون ندارم ولی یه داداش دارم اونم نه!
گیلدی: حالا اکشال نداره... اکشال نداره... 5 ساعت بعدی رو بعدا حساب میکنیم!
حاجی: دمت گرم گیلدی جون... بعدا از خجالت درمیاییم!
گیلدی: حالا کجا میرید؟
کالین: همی رهسپار میشویم تا نیروگاه را ویران سازیم!
گیلدی: همون نیروگاه که دال دالی راه انداخته؟ ایول... 5 ساعت بعدی رو هم اصلا نمایش اجرا نمیکم با شما میام به نبرد!
ملت:
کالین: پس همی این سوراخ کذایی را گشادتر ساز تا همی آسوده تر عبور کرده و ایینه های بغل را با سایش رو به رو نسازیم!
و بدین گونه شد که بقیه قسمت های داستان زیاد تغییر نکردن و فقط جاسم پیشنهاد کرد که به جای ویرانسازی نیروگاه، آن را کپچر کنیم!
درنگی بعد گیلدی با بلک لوتوس که از طرفدارن پروپاقرص تنفس مصنوعی و بیجامه پارتی بود تماسی حاصل کرد و بلک لوتوس به شرط دریافت یک تنفس مصنوعی از گیلدی نیروگاه را کپچر کرد!
نقل قول:
همه:میشن کامپیلیتد
حاجی:
--------------------------------
با امید به رضایت شما از نیروگاه کپچر شده تنفس مصنوعی آبداری برای شما آرزومندیم! :bigkiss:
--------------------------------
هدف از نوشتن این نمایشنامه: آواتار را ببینید و در کفش غرق شوید! ( با نام و یاد دو عزیز از دست سایت رفته: زنده یاد کینگزلی شیکمبولی و بانو بلاتریکس! )