من از آدمهایی که سعی میکنن خوشم میاد.
نوشتت خوب بود،خوب از زبان هری نقد کرده بودی،ولی موضوعت خوب نبود.(آخرش)
نقل قول:
نيوت اسكمندر نوشته:
بعد از سلام , هري شروع كرد به تدريس دوئل ... تقريبا يك ساعت بعد كه همه ياد گرفته بودند و مي خواستند از آنجا بروند چندين مرد و زن سياه پوش كه شباهت زيادي به مرگخواران داشتند از كمدي بيرون آمدند و شروع كردن به جنگ . ناگهان هانا آبوت جيغي كشيد و هري گفت :
- بدويين همه سنگر بگيريد . رون تو برو به دامبلدور خبر بده كه افرادش بيان .
رون جواب داد :
- باشه . من رفتم ...
.
من در عجبم که با بودن مرگخوار ها رون چه جوری رفته از اتاق بیرون؟؟؟
تازه من واقعا فکر میکنم که شما پست من رو نمیخونی چون باز هم خلاصه بود.
همین موضوع رو با یکم حوصله دوباره بده تا تاییدت کنم.
فکر کنم دفعه بعد قبول میشی (با همین موضوع بدی بهتره)
ببخشید ولی
تایید نشد.