خب بنا به درخواست عده ي كثيري كه ميگفتم من خودمو معرفي نكردم خودمو معرفي ميكنم حسابي!
البته خيلياتون منو ميشناسين و از نزديك ديدين ولي شايد بعضي چيزايي رو كه اينجا گفتم رو ندونين...پس اين شما و اين هم معرفي نامه من!:
-------------------------------------------------------------------------
من ميلاد 16 سال دارم!خب بهتره اول خودمو كامل معرفي كنم.
اسمم تويه شناسنامه و خونه و كوچه و مدرسه و هر جايي كه فكرش رو ميكنيد ميلاد هستش
سنم با صغر سن 15 و با ازدياد سن 16 هستش
هفدهم اريبهشت ماه سال يك هزار و سيصد و شصت و نه به دنيا اومدم كه مصادف هست با هفتم مي(May) سال 1990 ميلادي
در شهر تهران ساكن هستم
سال دوم دبيرستانم و تا حالا معدلم به غير از يك سال تحصيلي از 19 پايين تر نيومده(به عبارت ديگه درسم بد نيست)
البته خر خون نيستم....به درس گوش ميدم...همين!....تو خونه كه اصلا درس نميخونم!
تويه فاميل منو به عنوان فردي ساكت و منضبط و درس خون و بامزه(نمكدون)ميشناسن.حتي به جايي رسيده كه ديگه هيچ كس نميگه نمكدون!....بلكه ميگه ميلاددون
از بحث هاي ادامه دار كه البته من در موردشون اطلاع كافي دارم خوشم مياد.به همين دليل در بيشتر مهماني ها در حال فك زدن با يك نفر هستم!!....به طور مثال همين چند روز پيش داشتم خونه بابابزرگم باهاش در مورد املاكش حرف ميزدم و توجيهش كردم كه بهتره ملكش رو بفروشه
(و البته براش نقشه دارم
)
و در بين دوستان.....من هميشه سعي ميكنم كه در مركز توجه باشم.يعني اينكه زيادي شلوغ كنم.به عبارت ديگه از اينكه در يك جمع باشم و حرفي نزنم و اظهار نظر نكنم و همين شكلي وايستم در و ديوار رو ببينم بدم مياد.
از وقتم هم سعي ميكنم استفاده كنم.
داشتم ميگفتم......سعي ميكنم با همه دوست باشم و قهر مهر تو كارم نيست!
من سياستم طوريه كه خيلي خوشم نمياد دوست صميميم هم ساكت باشه.دوست دارم مثل خودم باشه.دوست دارم در زندگيم دخالت كنه!يعني بتونم مسائل خصوصي رو هم بهش بگم...ولي تا به حال يه چنين دوستي نداشتم!(باور نميكنيد به من مربوط نيست!)....هميشه همه دوستم بودن و در مركز توجه بودم.
سعي ميكنم هميشه آينده نگر باشم.به طور مثال از همين الان براي امتحان هفته بعد برنامه ريزي ميكنم كه البته برنامم اينه هميشه كه بشينم شب امتحان درس بخونم!
خب.....كامپيوتر رو هم خودم ياد گرفتم و كلاس ملاس نرفتم.نشستم سي پي يو سوزوندم و ويندوز خراب كردم تا ياد گرفتم.اينترنت هم همين طور.
مثل همه ي شما تو فاميل منو با نام هري پاتر ميشناسن.خوره(منظور خوره ي اينترنت و كامپيوتر است)و ميلي جون! هم القاب ديگمن.
دينمم اسلامه و مذهب شيعه
از سوسك و مارمولك و مار و جك و جونور هم ميترسم...حتي از پرنده هم بدم مياد!.....ولي بيشتر از همه اينا از روح و جن ميترسم!
تفريحات ديگم هم به غير از اينترنت و كامپيوتر(بالطبع بازي كامپيوتري)،تلويزيون و فوتبال سالني و چمني و گيم نت و گشت و گذار با خانواده در شهر و مهمونيه.
بابا و مامانم به خاطر ازدواجشون بيشتر از ديپلم تحصيلات ندارن و هر دو رشته ي تجربي....ولي من رشته ي رياضي-فيزيك ميخونم.
رياضيم بد نيست!يعني عضو انجمن ارزشي رياضيدانان جوان ايران هستم و تقريبا در هر سال تحصيلي در مدرسه كل كتاب و كتاب سال بعد رو بلدم.
يه خواهر كوچكتر از خودم هم دارم كه اخلاقش رو تنها در يك حمله خلاصه ميكنم....خيلي بچه تر از سنش رفتار ميكنه!
دوست داشتم تك فرزند خانواده باشم ولي نشد ديگه!....ولي عوضش الان فرزند ارشد هستم.
خوراكم روزنامه و مجلست....هر چي مجله و روزنامه ميبيني من ميگرم.همشم دقيق ميخونم...و البته خيلي جاها هم به دردم خوردن.
بريم سراغ علاقه منديها:
از موسيقي به شدت لذت ميبرم.
در بين خواننده هاي ايراني نمي تونم بگم كه كدوم خواننده رو از همه بيشتر دوست دارم(البته منظورم غير مجازه ها!)
در بين خواننده هاي ايراني مجاز هم از صداي فريدون خوشم مياد.
در بين خواننده هاي خارجكي هم از گروه Back street boys خوشم مياد.
در كل من آهنگهايي رو دوست دارم كه در زندگيم بتونم ازشون استفاده كنم؛يعني اينكه مثلا شاعر ميگه"بيا با هم بريم سفر دبي دبي!!!!
خب اين مورد استفاده نيست و چرت و پرته!
ولي مثلا شاهر ميگه""ميخواستمت ولــــــي نموندي پيشم....حتي بموني عاشقت نميشم(توضيح:شادمهر عقيلي جديد!)""....خب اين ممكنه در زندگي مورد استفاده قرار بگيره!
منظورم از اينكه مورد استفاده قرار بگيره اين نيست كه به طرف بري اينو بگي بلكه براي خودت زمزمه كني يا زير بارون تكي بلند بلند بخوني!(چقدر شاعرانه!
)
هووووم!
فيلم هم زياد ميبينم.در كل از فيلم ارباب حلقه هاي(هر سه تاش)به خاطر جلوه هاي ويژه ي واقعا زيباش خوشم اومد و جذبم كرده.در بين فيلم هاي ايراني هم فيلم جئي آژانس شيشه اي و فيلم خنده دار مارمولك خوشم مياد.(با بازيهاي زيباي پرويز پرستويي)
تويه پوشاك هم ماركهاي روبرو رو به ترتيب استفاده ميكنم(پيشنهادم اينه كه اگر خواستين براي تولدم يا چيز ديگه اي بهم كادو بدين اين ماركارو داشته باشه
):
1- GIORDANO (لباس و ساعت)...2-Nike (كفش)....3-Bossini (لباس)....4-D&G (شلوار)....5-Blue star (لباس)....6-Clarcks (كفش).....7-Sprit (لباس)....8-persian jameh (لباس).....9-Adidas (كيف)
از غذاي لوبياپلو خوشم مياد و نوشابه هم سياه ميخورم!!
ماشين بنز رو ميپسندم و از ماشين كشتي مانند! حالم به هم ميخوره!
از رنگهاي سياه و سفيد هم خوشم مياد.ميوه هاي موز و سيب رو هم از بقيه بيشتر دوست دارم
(بقيه اسم-فاميل بماند براي بعدا!)
در نوسنده ها هم خارجكي اول ژول ورن و طبعا بعد جي.كي.رولينك خوشم مياد.در بين ايراني ها هم از نوشته هاي م.مؤدب پور--زهرا اسدي--محمد پولايي لذت ميبرم.
در بين تيم هاي فوتبال هم از ايراني ها استقلال تهران و در بين خارجيا به ترتيب از اينترميلان--رئال مادريد--بايرن مونيخ--منچستر يونايتد خوشم مياد.
بازي هاي كامپيوتري فكري و به قول بعضيا سر كاري رو دوست دارم.مثل:Fifa manager يا Fifa
همچنين از بازيهاي Splinter cell و اليته Prince of persia خوشم مياد.
خب ديگه از علاقه مندي ها بيايم بيرون
همون طور كه گفتم ساكن شهر تهرانم....تويه بيمارستان امام خميني(خيابان آزادي-خيابان دكتر محمد قريب)به دنيا اومدم.
وقتي به دنيا اومدم خونمون همون روبروي در اصلي بيمارستان بود و بعد در سن 6 سالگي خونمون رفت نياوران....نه يعني ما رفتيم نياوران!....بين پارك نياوران و منظريه(2)....(حال بيابيد خانه ي مارا!
نه حالا خواستي بيا به خودم بگو نميخواد تكي تكي زنگ بزني
)
الان در حدود 2 ماهه كه خونمون رو عوض كرديم و به جاي ديگه اي نقل مكان كرديم كه خودتون رو هم بكشيد نميگم!
فقط همينو بگم كه وسط شهره تقريبا
خب بريم سراغ ويژگيهاي ظاهري:
خب.....ذاتا خوش تيپ هستم!
....هميشه لاغر بودم و هستم و خواهم بود.قدم يك متر و 71 هستش.وزنم خيلي پايينه(49).از پوشيدن پيراهن بدم مياد شديدا!.در كل خوشگلم فقط يه كم بينيم تو ذوق ميزنه كه اونم به زودي ميره زير عمل جراحي
(البته ضربه خورده مگر نه مادرزادي نبوده!)
خب....تاحالا خارج از كشور سفر نكردم....يعني خيلي موقعيت پيش اومده ولي من حتي تكي مجبور شدم خونه بمونم ولي مامان بابام و خواهرم رفتن!(آخر بدشناسيه!)
تويه شهراي ايران هم شهرهاي مشهد و رامسر و لاهيجان رو درست و حسابي ديدم و البته بلدم! و بقيه رو همين شكلي رد شديم...ديديم و رفتيم!
تويه مسافرت داخل كشور هم ميريم شهر رامسر(ولي هيچ جا تهران نميشه
باز يه كم بريم سراغ علاقه مندي ها....
من عاشق پاركم
سر و كلم بيشتر طرفاي چهارراه وليعصر-ميرداماد و ميدون ونك و تجريش و شهر غرب پيدا ميشه.
از ورزش ها هم اول فوتبال دوم بيليارد سوم واليبال دست جمعي خوشم مياد.
هووووومك!....بزارين يه كم بيشتر از اخلاقم بگم....كم گفتم.
سعي ميكنم در روبرو شدن با افراد اول كمي سنگين باشم و بعد آخر سر كه از جمعي چيزي ميايم بيرون با گفتگو كردن با طرف بيام بيرون(منظور همان گفتگويي هست كه ميدانيد!
)
آدم خجالتي اي نيستم و سعي ميكنم قبل از حرف زدن كمي فكر كنم.ذاتا آدم خوش شانسي هستم.وقتي كسي بهم زور بگه بهش زور نميگم....بلكه با سياست و حرف زدن زهرم رو ميريزم.
چون تويه مدره يه كم اخلاق فرق داره جدا ميگم!....تويه مدرسه تا اونجايي كه ميتونم شيطوني ميكنم و پررو هستم! سعي ميكنم تا اونجا كه ميتونم نگذارم معلم درس بده و مطلب رو به بقيه منتقل كنه و كلاس رو به هم ميريزم....چون خودم بلدم نميخوام اونا ياد بگيرم!
ذاتا آدم خودخواهي هستم و خودمو بالاتر از بقيه هم سنهام ميبينم....البته در ذهن خودم.و امكان نداره اين تفكر رو به روي كسي بيارم و كلا تفكراتم رو مخفي نگه ميدارم.
آدم واقع بيني هستم يا حداقل سعي ميكنم كه باشم....از دروغ خيلي بدم مياد.هميشه نيمه پر ليوان رو ميبينم(كه خيلي جاها برام گرون تموم شده!) و هر كاري كه از كسي سر ميزنه به فال نيك ميگيرم.
خانوادم(منظور كل فاميل است) با فرهنگ غرب اخت زيادي دارن و به ظاهر توجه خاصي دارن.
من هم هميشه به ظاهر توجه خاصي دارم.به نظرم حتي اگر بطن كار خراب باشه با ظاهر سازي ميتوان اولا آن را خوب نشان داد و دوما به سمت خوب بودن بطن سوقش داد.
از تجملات هم خوشم مياد و اين چيزهايي كه ميگن آدمو زياده خواه ميكنه رو همشو كشك ميدونم!
آدم ذات خودش مهمه!
اصلا برام پول اهميتي نداره و فقط بودنش رو بهتر از نبودنش ميبينم و عقيده دارم پول رو بايد خرج كرد.صبح اگر يه ميليون بهم بدن تا شب خرجش ميكنم.مطمئن باشين
اصلابه زور هم كه شده خرجش ميكنم.دوست ندارم پول تو جيبم بمونه
هميشه دوست داشتم بابامو ورشكست كنم ولي موفق نميشم!!!....البته ورشكست كه نه....منظورم اينه كه كاري كنم پولاش زيادي از حد نشه كه بعدش بشينه تو خونه و بخوره بخوابه.
گفتم كه از تجملات خوشم مياد....بله....عقيده دارم آدم بايد حدالامكان ظاهرش رو درست بكنه.
عقيدم اينه كه آدم بايد پولش رو بده تا وسايل رفاهي تامين كنه.ما به زودي از اين دنيا ميريم.پس لذت ببريم از اين دنيا.لذتهاي شيطاني نه!...لذت هاي انساني و لذت هايي كه بتونه روحيه آدم رو عوض كنه و به عبارت ديگه روح آدم رو تازه كنه!
از اينكه كسي ازم تعريف بكنه خوشم نمياد.دوست دارم كه هر كار خوب و بدي انجام ميدم بقيه به كارم كاري نداشته باشن.
خب ديگه زيادي هم بشه بي مزه ميشه....البته زياد كه شد!....بازم هست...ولي از حوصله خارج تر ميشه!
همين!
12 آبان 1384...........ميلاد!