سلام خوبين يا بهترين خوب من در مورد دعواي اول بين هافلپاف و اسلايترين يه حرف بزنم زمين كوئيديچ براي همه بچه هاي سايته (منظورم 4 تا گروهه)پس بياين پست هامون رو طوري تموم كنيم كه اگه بعد ما يكي از يه گروه ديگه اومد با مشكلي رو به رو نشه كه حالا از كجا شروع كنه با تشكرــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه بچه هاي هاي تيم هافلپاف دور هم جمع شده بودند و با هم به طرف زمين مدرسه حركت مي كردند
جرج:امروز رو چي تمرين مي كنيم
هپزيبا:رو حركت هايي كه قبلا كار كرديم تمرين مي كنيم
هلكا :منم همه حركات رو ياد گرفتم
سوزان :اين عاليه
ارني :خوب بريم لباسامون رو عوض كنيم
همه لباسهاشون رو عوض مي كنن و با جارو هاشون مي رن هوا
دامبلدور :خوب بازي كنيم
هپزيبا:هوم آره شروع كنيم اما قبلش براي اينكه گرم شيم يه دور دور زمين بزنيم
جرج:آره خيلي حال مي ده
بچه ها بعد يه دور زدن دور زمين سر جاهاي خودشون قرار مي گيرن
هپزيبا توپ ها رو مي اندازه تو هوا و اسنيچ رو هم آزاد مي كنه
هپزيبا :خوب حالا دو تا از مهاجم ها بايد توپ رو به هم پاس بدن يكي ديگه هم اون رو ازشون بگيره هر كس كه تونست توپ رو بگيره مي شه يار نفر آزاد و كسي كه توپ رو از دست داده بايد توپ روبگيره و ارني هم با اسنيچ تمرين مي كنه و مدافع هام بايد با توپ هاشون مزاحم كار مهاجم ها شن
جرج:و اين كار تخصص ماست
دامبلدور توپ رو مي گيره و پاسش مي ده به اوتو ؛هپزيبا مياد جلو و سعي مي كنه توپ رو از اوتو بگيره اما اوتو دورش مي زنه وبه سمت جلو حركت مي كنه و توپ رو براي دامبلدور مي اندازه هپزيبا دوباره مي ره سمت دامبلدور اما تا بهش برسه توپ مي افته دست اوتو اما وقتي اوتو مياد توپ رو پاس بده به دامبلدور هپزيبا وسط راه مي گيردش
آآآآآآآآآخ خ خ خ خ خ خ خ خ
جرج:چي شد
هپزيبا :چرا منو با بلاجرتون زدين هان بچه مي زني ؟
هلكا : خودت گفتي ديگه
ارني :راست مي گه خودت گفتي ما هم كارامون رو بكنيم منم دارم با اسنيچ تمرين مي كنم
هپزيبا :اِه منگفتم خوب آره ديگه اشكالي نداره دوباره تمرين كنيد
سوزان :ببخشين ها من به اندازه كافي گرم شدم شرو ع به بازي كنيم ديگه
ايندفعه بچه ها شروع به بازي كردن هپزيباو دامبلدور و اوتو به نوبت مچل مي شدن كه كوافل رو بگيرن و
جرج و هلكا هم سعي مي كنن تو كارشون خلل وارد كنن سوزان هم تو دروازه منتظر بود تا توپ رو پرتاپ كنن هلكا بلاجر رو با حركت چرخشي مي اندازه براي دامبلدور دامبلدور هم جاخالي مي ده و مي ره جلو هپزيبا رو دور مي زنه پاس مي ده به اوتو هپزيبا مياد طرف اوتو كه مسير حركتش رو عوض ميكنه و مي ره سمت دروازه سمت چپي (دامبلدور پايين تر از بقيه سمت راست حركت مي كنه )هپزيبا هم دنبالشون حركت ميكنه
جرج بلاجر رو مي اندازه سمت اوتوتوپ مي خوره به پايين جاروش اما خيلي سريع توپ رو پاس ميده سمت راستش كه دامبلدور سريع اوج مي گيره و توپ رو مي كوبونه تو دروازه سمت راستي
هپزيبا :مي تونستم بگيرمش ها اما نمي خواستم از اين اثر خوشكل جلو گيري كنم
سوزان :منم همينطور ديگه دست شما ها رو خوندم مي دونم هر وقت اداي هواس پرت ها رو درميارين از همه بيشتر هواستون جمعه
جرج:خوب بچه هاي تيم هاي ديگه كه نمي دونن
ارني :بچه ها من از اول تمرين تا حالا بيست بار اسنيچ رو گرفتم و آزاد كردم خسته شدم
هلكا :اما من و جرج مراعاتتون رو كرديم ها
ارني :خوب به خاطر اين بود كه بچه ها تاكتيك ها رو ياد بگيرن موقع بازي كه شما نبايد بزارين بلاجري بياد طرفشون
جرج:ها حالا اي كه گفتي يعني چه؟؟!؟
دامبلدور :يعني اينكه شما الان اين كار رو مي كنين تا گرم شين
هلكا :بابا شوخي كرد
هپزيبا :اما من بهتون مي گم يعني چي يعني اينكه اگه 1 دقيقه ديگه بيكار وايسين با چوب دستي جرج و اوتو مي افتم دنبالتون
هلكا :هپزيبا خيلي دلومون مي خواد اين صحنه رو ببينيم اما بايد براي هافلپافمون تمرين كنيم ديگه پس همه به پيش
هپزيبا و بقيه
دوباره تيم شروع مي كنه به تمرين كردن و بچه هابا سرعت بيشتري نسبت به دفعه قبل توپ ها روپاس مي دن و انواع تاكتيك ها روبه كار مي برن (جرج و هلكا همش مزاحم اخلاق ورزشكاريشون ميشن )ارني هم اسنيچ رو آزاد ميكنه و بعد از اينكه ناپديد شد مي گرده دنبالش توي اين مدت بچه ها تونستن چندين گل بزنن اما خيلي از توپ هاشون توسط سوزان بلوكه مي شد و دوباره مي افتاد دست مهاجم ها بعد چندين دقيقه طولاني گذشت نه انگار چند ساعت بود يا چندين شبانه روز كه
سوزان:آهاي من الان دستام رو هم نميبينم ها اگه زخمي شم ديم دو برابره
ارني :راست مي گه بهتره تعطيل كنيم
هپزيبا :خوب بچه هاي عزيز خسته نباشين تمرين خوبي بود بريم ديگه
بچه هاي هافلپاف لباسهاشون رو عوض ميكنن و براي خوردن شام ميرن سمت قلعه