شیکم سوار جارو داره با سرعت از جلوی ستاد ونوس رد میشه!
ونوس:شیکم...شیکم!یه لحظه بیا اینجا!
شیکم:فقط زود باش باید برم ستاد کرام!خودش که معلوم نیست کجاست!
یکی از ساحره های تو ستاد:کرام؟من دیدم خیابون بالایی داشت به چندتا دختر پول می داد که بزارند رو کیفشون امضا کنه!
ونوس:کرامو بی خیال!الان کلید یدک اون ویلایی رو که تولدم تو ساحل عاج بهم هدیه دادی همراته؟
شیکم:آره...چطور؟
ونوس:من زنگ زدم یه قالیچه ی پرنده بیاد نصف این بی خانمان ها رو برسونه اونجا!منتها کلید خودم خونه جا مونده!
شیکم تو ستاد سرک می کشه!یه سری بی خانمان با سر و وضع ناجور دارند تو ستاد میلولند!ساحره ها دارند بینشون ردا و عدسی پخش می کنند!اون ور هم جوونا پیژامه پارتی راه انداختن ستاد رفته رو هوا!
شیکم:اینا رو می خوای بفرستی ویلا؟!
ونوس:آره خب...البته چندتا از خواستگارامو هم باهاشون می فرستم...مواظب باشند باغچه ی ویلامو خراب نکنند!
شیکم:عمرا من بزارم!تو دوباره رگ مردم دوستیت زده بالا قاطی کردی!من کلیدو نمی دم!
ونوس:
کلید!
شیکم:
ونوس:
شیکم:
خب باشه بیا...ولی...
ونوس کلید رو از شیکم می گیره و پرت می کنه برای یکی از خاستگاراش!قالیچه ی پرنده میاد و مردم می رند که سوار شند!
ونوس:راستی شیکم!به جینی بگو بیاد ستاد لازمش داریم!بچه ها خسته شدند باید نیروی تازه نفس بیان جاشونو بگیرند!
شیکم:کی... جینی؟من چندتا شیشه نوشابه ای گذاشتم مراقبش باشند که دست به سیاه و سفید نزنه!حالا تو می خوای بکشیش اینجا که عدسی پخش کنه؟!
ونوس:نیرو نوشابه ای ها هم خوبند ها!
بگو اونا هم بیان!
شیکم: