هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: دادگاه خانوادۀ جادوگرانی
پیام زده شده در: ۲۳:۲۵ یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۸
#3

نارسیسا مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۳:۰۷ چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۰:۱۷ جمعه ۲۳ فروردین ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 177
آفلاین
دفاعیه ی نارسیسا بلک

در این هنگام نارسیسا با عصبانیت از صندلیش بلند شد.دیگر ادامه ی کار برایش امکان پذیر نبود.دیگر حتی به خاطر دراکو هم نمی توانست تحمل کند!این مرد تمام رویاهایش را نابود کرده بود و حالا با پر رویی تمام در مقابل قاضی دادگاه از او شکایت می کرد.
با صدای جیغ مانندی گفت:
-آقای قاضی من خودم طلاق میخوام.دیگه به خاطر پسرم هم تحمل نمیکنم! ولی باید تا قرون آخر مهریم رو بده و گرنه ...

لوسیوس با عصبانیت داد کشید:
-وگرنه چی دختره ی زبون دراز؟فکر کردی میتونی منو مجبور کنی که مهریت رو بدم؟ها؟

-هه هه,برو کفشای بابات رو واکس بزن لوسیفر(همون گربه ی مامان بده ی سیندرلا دیگه! )همیچین مهریم رو پس میدی که رودلف لسترنج هم به زن زلیلیت میخنده!

ساکت نظم دادگاه را رعایت کنید!


-من زن ذلیلم؟من؟منو با رودلف لسترنج کروشیو خور مقایسه میکنی؟بدم پدرتو در بیارن؟

-لوسی ناز نازی انگار یادت رفته چقدر دم در خونمون کشیک میدادی؟چقدر صدای اون گیتار مسخرت مخ هممون رو میخورد!چقدر...

-حالا دیگه واسه من چقدر چقدر میکنی مو طلایی!یادت رفته همین هفته ی پش میگفتی وای لوسی یادته چه قشنگ گیتار میزدی!حالا دیگه گیتار دوست نداری؟بزنم خاندان بلک بیاد جلو چشمت؟

ساکت نظم دادگاه را رعایت کنید!

-باب تو دیگه چی میگه قاضی آبکی! آره میگفتم!خوب کاری میکردم میگفتم!خوشم میومد میگفتم!به گور پدر تو میخندیدم میگفتم!

-چی؟ حالا باز کارت به بن بست رسید پدر منو کشتی؟بدم خواهر بدجنستو تیکه تیکه کنن؟بدم اون بلا جونتو زنده به گور کنن؟

ساکت نظم دادگاه را رعایت کنید!

-چی؟حالا دیگه کارت به جایی رسیده که اسم خواهرمنو به زبون میاری؟میخوای کارخونه ی بابام رو تعطیل کنم ورشکست بشی؟میخوای ریگول رو بندازم به جونت؟میخوای خاندان بلک رو بسیج کنم بیان سرتو ببرن؟میخوای؟میخوای؟

-هه هه!همچین از خونم بندازمت بیرون که مرلین به ریشت بخنده یا تو به ریش مرلین بخندی نه یعنی من به ریش مرلین بخندم

-منو بندازی بیرون؟منو؟میخوای اینجا جلو همه بگم که خونت رو چه جوری خریدی؟بگم؟بگم؟

ساکت نظم دادگاه را رعایت کنید!

نارسیسا که تازه متوجه شده بود این پیام بازرگانی که هر دو دقیقه یکبار تکرار می شود همان قاضی محترم دادگاه است با بغض رو به او کرد و با صدایی لرزان گفت:
-به خدا خسته شدم آقا(یا خانم)قاضی!هر روز باید غذاش آماده باشه!میخوام برم به بلا سر بزنم باید از آقا اجازه بگیرم!میخوام با دوستام دو کلمه تلفنی حرف بزنم باید روشن کنم طرف کیه و جدش به کی میرسه!هر روز جوراباش بوی گند مید!1خدا شاهده همیشه دابی رو مجبور میکردم بشوردشون ولی حالا دیگه اونم نمیشوره!خب من چیکار کنم بردارم جورابای طوسی بو گرفتشو با دستای سفید و قشنگم بشورم؟!آخه آقای قاضی منم زنم, احساسات دارم,جواهر دوست دارم ,لباس دوست دارم!این مرد کی شده یه بار بدون اصرار و التماس من یکی از اینا رو واسم بخره؟کی شده بدون بوی گند عرق بیاد خونه؟کی شده من و پسرش رو ببره گردش؟کی شده...


ویرایش شده توسط نارسیسا مالفوی در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۵ ۲۳:۵۶:۱۲


Re: دادگاه خانوادۀ جادوگرانی
پیام زده شده در: ۱۹:۰۷ یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۸
#2

سهیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۲:۵۸ دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 35
آفلاین
شکایت لوسیوس مالفوی از نارسیسا بلک

دادگاه خانواده، تصویر از پشت سر یه آقا و خانم رو نشون میده که با یک صندلی که بینشون خالیه در کنار هم نشستن.

مرد سمت راست نشسته و موهاش از پشت دمب اسبی طلاییه.

زن سمت چپ نشسته و موهاش خوشگله.

قاضی هم اون بالا پشت تیریبون لم داده پاهاشم انداخته رو پاهاش گذاشته رو میز انگار خونه باباشه.

قاضی: شاکی خانوادگی، لوسیوس مالفوی، لطفا دادخواست خودتون رو مطرح کنید.

: آقای قاضی! این خانم دیگه لب منو به جونم رسونده. صبحا که از سر کار برمیگردم میبینم تو خونه بوی جوراب میاد. آقا بو جوراب میفهمی یعنی چی؟؟!

قاضی: نچ نچ نچ.

: بله داشتم میگفتم. من فقط به خاطر دراکو بود که این همه سال تحملش کردم. آقا دیگه به اونجام رسیده!

قاضی: کجات؟

: شما به اونجا کاری نداشته باش. حالا دراکو به سنی رسیده که میتونه بره برای خودش، حالا میتونم این ضعیفه رو سر جاش بنشونم.

قاضی: متاسفم اما این چیزی که شما گفتید کافی نیست. بوی جوراب سر صبح خیلی معنی های مختلفی میتونه داشته باشه.

: هیچ معنی ای جز اون معنی ای که مد نظر منه و خودتون هم خوب میدونید نداره! آقا تازه اینکه چیزی نیست. بیست ساله این زن دست به سیاه و سفید نزده. البته دست به سفید زده... اهم. بهرحال، من از این خانوم شکایت دارم و از شما میخوام با بخشودگی مهریه منو از شر این خاندان بلک خلاص کنید.

نارسیسا: آها! پس بگو تو از اولش هم با خانواده من مشکل داشتی. تو.. تو... توی وجدان دریده... اهو اهو اهو... کم تو خونه تو کلفتی کردم؟ کم دادم دابی لباساتو بشوره؟ کم غذا از بیرون برات خریدم؟ .... اهو اهو.. حالا اومدی میخوای از من طلاق بگیری... چرا اونوقت که خوش برو رو بودم طلاق نگرفتی ها؟؟ نمیگی من الان تو این سن شوهر از کجا گیر بیارم؟

: شوهر از کجا؟! برو برو با همون پسر عموی عزیز ریقوت ازدواج کن. برو با اون یار قدیم ولدمورت جوراب بشور. برو من دیگه نمیتونم یک لحظه یک دونه از این خاندان بلک رو تحمل کنم.

نارسیسا: پس من چی که این همه سال خانواده از دماغ فیل افتاده مالفوی رو تحمل کردم؟ فکر کردی چرا به قرصای اعصاب رو آوردم ها؟ یادته مادرت چقدر میومد خونم سرم غر میزد. هر چی میگفت تو هم میگفتی چشم؟ یادته؟

: آقای قاضی من با این خانوم حرفی ندارم! لطفا طلاق نامه ما رو بدید بریم سر خونه زندگیمون.


ارزشی محافظه کار
تصویر کوچک شده

یک ارزشی خوب، یک ارزشی مُرده س

[url=http://www.


دادسرای عمومی جادوگران
پیام زده شده در: ۱۶:۰۰ یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۸
#1

مورگانا لی‌فای


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۲ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۰۳ جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۹
از یه دنیای دیگه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 516 | خلاصه ها: 1
آفلاین
سلام.

مجوز این تاپیک، مطابق یه پستی (سخت نگیر حالا... حس لینک دادنش نیس) گرفته شده. اینجا یه دادگاه خانواده س!

اعضای خونواده های شناخته شده (چه توی کتاب، و چه خونواده های مجازی مث مورگانا و تدی ) که با هم مشکل پیدا می کنن، میان توی این تاپیک و توسط یه رول، از همدیگه شکایت می کنن. بعد یه مشاور خانواده (هرکسی می تونه باشه. لزومی نداره حتما ناظر باشه یا زنندۀ تاپیک. هر کی حال کرد بیاد ادامه بده) میاد و طبق یه رول، یا اونا رو با هم آشتی میده، یا کارشون به قاضی می کشه و طلاق و طلاق کشون... یا عروسه میره خونۀ جدا از مادرشوهر می گیره و کلا خاله بازی.

مثلا مالی ویزلی میره یه پست می زنه و از فرد ویزلی شکایت می کنه که وسایل آتیش بازیشو زیر میز آشپزخونه گذاشته و خونه رو فرستاده هوا. بعد می خواد یکی به داد دل این مادر دلسوخته برسه.

بعد یه نفر مشاور (هرکی دلش خواست) میره و نقش مشاور رو ایفا می کنه و (یا) فرد رو نصیحت می کنه که از این غلطا نکنه دیگه، (یا) مالی رو نصیحت می کنه که درک کنه بچش پرانرژیه و اینا!

یا اصلا مشاوره می زنه هر دونفرو شپلخ می کنه و خلاص.

بعد یا فرد، یا همون مالی میره پست می زنه و توی رول یا متقاعد میشه و یا شکایت رو ادامه میده یا توضیحات اضافی (به رول) ارائه میده.

همینطور الی آخر.

--------------------

نکات مهم:


1- با توجه به اینکه ممکنه همزمان چندین نفر بیان و از چندین نفر دیگه شکایت کنن، برای اینکه تاپیک شلوغ نشه و مشاورین بتونن هرکدومشون به یه شکایت رسیدگی کنن، شاکی باید روی پستش بنویسه:

شکایت فلانی از بهمانی


و به جای (فلانی) شناسۀ خودش و به جای (بهمانی) شناسۀ متشاکی (کسی که ازش شکایت شده ) رو بنویسه. مشاور هم میره روی پستش می نویسه:

رسیدگی به شکایت فلانی از بهمانی


2- هیچ مشاوری مجاز نیست توی پست خودش بیشتر از یک شکایت رو مورد بررسی قرار بده. ما گالیون مفت نداریم اضافه حقوق بدیم.

3- کسی که ازش شکایت شده می تونه قبل از اعلام حکم، یه پست بزنه و از خودش دفاع کنه. این ماجراها می تونن کشدار (همراه با زد و خوردهای خونین!) هم باشن.

با آرزوی موفقیت همۀ شما، در حکم نهایی قاضی!


ویرایش شده توسط مورگانا لی فای در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۵ ۱۶:۰۳:۱۳
ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۷ ۲۳:۵۹:۰۴







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.