هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۳۵ شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۳
#11
نام : هوریس اسلاگهورن Horace Slughorn
شهرت و مقام : (استاد کلاس معجون سازی) متولد شده با خالص ترین خون
رئیس خانه اسلیترین در هاگوارتز تا قبلا از بازنشستگی
دوست سرسخت دامبلدور

چوب دستی : چوب دستی به رنگ طلایی با خون اژدهای 6256 سر و موی البوس دامبلدور

جارو : ندارد

ویژگی ظاهری : قدی نسبتا بلند صورتی پژمرده همراه با چین و چروک های ان بدنی تپل با دندان هایی زرد
تصویر کوچک شده

داستان :هوریس از یازده سالگی وارد هاگوارتز شد .
او یکی از دوستان قدیمی دامبلدور است و و برای همیشه به او وفادار خواهد بود
او بعد از پایان ترم های اموزشی خود به Potions Clubپیوست
و بعدا اطلاعات مهمی در مورد هوکراکس های تام به هری پاتر داد و به دلیل اصرار بیش از حد دامبلدور استاد سم شناسی هاگوارتز شد .


تایید نشد.
گروه هوریس اسلاگهورن تو کتاب اسلیترین مشخص شده و از اونجایی که شما تو گروهبندی به گروه گریفیندور افتادین، نمی‌تونین این شخصیت رو بردارین. لطفا یا یکی از اعضای گروه گریفیندورو بردارین یا شخصیتی که گروهش توی کتاب مشخص نشده باشه.


ویرایش شده توسط back2destroy در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۵ ۱۵:۴۷:۰۹
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۵ ۱۷:۳۷:۱۱

از آبی متنفرم

تصویر کوچک شده


ارزشی خشن
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۱:۲۶ جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۳
#12
سلام کلاه عزیز بیا بشین رو کلم ببینم چه گروهی لیاقت منو داره برم همون جا

خب اخلاقم تند بی حوصله خیلی خیلی شوخ اما نه دیگه از خط رد شی

میگم از همه بهترم چون واقعا هستم
خونم قرمز تره
نیاز کاملی از توجه افراد به خودم دارم
شجاعم مثل شیر
با ابهتم مانند مار
جونمو در راه دوستانم میدم
یه خوبی کنی بهم صد تا خوبی میکنم بهت


از ریونکلاو متنفرم
خوابگاه هافل هم خرابه
به هر حال به جز ریون هرجا میفرستی بفرست ممنون


راستی ساده نوشتم چون نیازی به رول نویسی نبود :))


ویرایش شده توسط back2destroy در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۴ ۲۱:۳۶:۵۰
ویرایش شده توسط back2destroy در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۴ ۲۱:۴۶:۵۲

از آبی متنفرم

تصویر کوچک شده


ارزشی خشن
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۰:۵۶ جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۳
#13
خب ایندفعه به یه رول طنظ بسنده کردم
__________________________________

اسنیپ در حال گشت و گذار در تالار بود که ناگهان دری نیمه باز دید ،کنجکاو از اینکه چه چیزی در ان اتاق است وارد اتاق شد.
چشمش به جسمی بلند افتاده بود که با پارچه ای جادویی و کثیف پوشانده شده بود
به ارامی پارچه را برداشت و گفت :
-"عه این که اینه نفاق خودمونه ،کی گذاشتش اینجا ؟ حتما باز کار این بچه های گریف حالشونو میگیرم"

همین طور که در تاریکی اتاق به اینه خیره شده بود ،اینه ارام ارام شروع به تغییر کردن کرد.
اسنیپ با تعجب به تصویر خودش و لیلی در اینه نگاه میکنه با دیدن لیلی برقی در چشمانش قوت میگیره ارامش کل وجودشو پر میکنه .
اما ناگهان به خودش میاد ...
-"الان لیلی کجاست ؟مرده . و این تقصیر جیمزه. جیمز با جونش تاوان این کارو داد اما این کافی نیست ، اصلا کافی نیست . تمام خوانواده ی پاتر باید تاوان بدن
حتی اون پسر ...پسری که زنده موند."


هنوز بعضی از مواردی که براتون ذکر کردمو توی این نمایشنامه می‌بینم که تکرار شده‌ن و رفعشون نکردین. مثل پرش ناگهانی توسط اینتر.
توصیفاتتون خوبه، ولی تو سایه‌ی اشتباهات کوچیک ولی مهمی که گفتم کمرنگ شده. ضمن اینکه زمان فعلاتون با هم در تناسب نیست.
با تخفیف تاییدتون می‌کنم اما وقتی وارد ایفای نقش شدین به نقداتون توجه بیشتری داشته باشین و سعی کنین وقت بیشتری روی رولتون بذارین.
تایید شد. وقت گروهبندیه!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۴ ۲۱:۱۱:۵۴
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۴ ۲۱:۱۳:۱۷

از آبی متنفرم

تصویر کوچک شده


ارزشی خشن
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۷:۱۴ جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۳
#14
سوروس اروم در و باز کردو به سمت اینه حرکت کرد اروم پارچه ای که روی اینه رو پوشانده بود برداشت و با خودش گفت:
-"ایندفعه باید با ترسم مواجهه بشم باید ببینم اینه میخواد چی بهم نشون بده "

در همین حال بود که اروم اروم سطح اینه مانند یه مایع شفاف لرزید و شروع کرد به درست کردن یه تصویر توی قاب چوبی اینه.

-نه این امکان نداره ...امکان نداره... باز این کابوس لعنتی
ازت متنفرم جیمز
برای همیشه ازت متنفرم .

باورش نمیشد داره تصویر لیلی رو در بغل جیمز پاتر میبینه .

یه قطره اشک سرد از چشمانش سرازیر شد.

با ناراحتی رو از اینه برگرداند و از اتاق رفت.

________________


1. تو پاراگراف اول چندین جمله‌رو پشت سر هم آوردی بدون اینکه بینشون علائم نگارشی (! ، ؛ . ؟) بذاری یا با حروف ربط ارتباط برقرار کنی. فقط جملات آخر نیستن که نیاز دارن با علائم نگارشی به پایان برسن، بقیه هم به چنین چیزی نیاز دارن. نمی‌تونی یه جمله‌رو همینطور رها کنی و بلافاصله به نوشتن جمله بعد رو بیاری.

2. دیالوگ یه چیز پیوسته‌س و نباید بین جملات دیالوگ با اینتر فاصله بندازی. مگر اینکه با توصیف حالت شخص حین بیان دیالوگ بینشون وقفه بندازی.

3. نیازی نبود که بین سه جمله‌ی پایانی نمایشنامه‌ت دوبار اینتر بزنی. جملاتی بودن که به هم ربط داشتن و می‌تونستن همه‌شون تو یه پاراگراف قرار بگیرن.

4. استفاده از یه کلمه‌ی خاص(مثلا تو این متن»"آروم") به طور پیاپی و با فاصله کم، چندان حرکت خوبی نیست. بهتره به جای استفاده از کلمات تکراری، کلمات هم‌معنی رو جایگزینش کنی.

5. استفاده از جیمز به جای اسنیپ تو آینه ایده‌ی جالب و جدیدی بود، ولی با حقیقت آینه در تضاده. آینه نفاق‌انگیز چیزی که ازش بیزاریم رو به نمایش نمی‌ذاره... بلکه دقیقا برعکس عمل می‌کنه، اونچه که از دیدنش لذت می‌بریم رو به ما نشون می‌ده. واسه همینه که هرکس مقابلش می‌ایسته براش سخته که نگاهشو از آینه برداره. چون اینقدر مبهوت زیبایی اونچه می‌بینه می‌شه که نمی‌تونه ازش دل بکنه و می‌خواد تا ابد ادامه داشته باشه.

با این حال توصیفات خوبی از حس و حال اسنیپ داشتی. حتی لحظه تغییر آینه و به تصویر کشیدن جیمز و لیلی هم جالب بود. از این توصیفات خوب بیشتر بهره ببر و با یه نمایشنامه طولانی‌تر همراه با رفع اشکالاتی که گفتم برگرد چون خیلی کوتاه نوشتی.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۴ ۲۰:۳۷:۴۵

از آبی متنفرم

تصویر کوچک شده


ارزشی خشن
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.