خب ایندفعه به یه رول طنظ بسنده کردم
__________________________________
اسنیپ در حال گشت و گذار در تالار بود که ناگهان دری نیمه باز دید ،کنجکاو از اینکه چه چیزی در ان اتاق است وارد اتاق شد.
چشمش به جسمی بلند افتاده بود که با پارچه ای جادویی و کثیف پوشانده شده بود
به ارامی پارچه را برداشت و گفت :
-"عه این که اینه نفاق خودمونه ،کی گذاشتش اینجا ؟ حتما باز کار این بچه های گریف حالشونو میگیرم"
همین طور که در تاریکی اتاق به اینه خیره شده بود ،اینه ارام ارام شروع به تغییر کردن کرد.
اسنیپ با تعجب به تصویر خودش و لیلی در اینه نگاه میکنه با دیدن لیلی برقی در چشمانش قوت میگیره ارامش کل وجودشو پر میکنه .
اما ناگهان به خودش میاد ...
-"الان لیلی کجاست ؟مرده . و این تقصیر جیمزه. جیمز با جونش تاوان این کارو داد اما این کافی نیست ، اصلا کافی نیست . تمام خوانواده ی پاتر باید تاوان بدن
حتی اون پسر ...پسری که زنده موند."
هنوز بعضی از مواردی که براتون ذکر کردمو توی این نمایشنامه میبینم که تکرار شدهن و رفعشون نکردین. مثل پرش ناگهانی توسط اینتر.
توصیفاتتون خوبه، ولی تو سایهی اشتباهات کوچیک ولی مهمی که گفتم کمرنگ شده. ضمن اینکه زمان فعلاتون با هم در تناسب نیست.
با تخفیف تاییدتون میکنم اما وقتی وارد ایفای نقش شدین به نقداتون توجه بیشتری داشته باشین و سعی کنین وقت بیشتری روی رولتون بذارین.
تایید شد. وقت گروهبندیه!