اگه قراره باشه نقطهای از بدن طرف رو هدف قرار بدم اون نقطه دهنشه! نپرسین چرا که الآن میگم! اگه قرار بر این بشه که من مدافع باشم با این سن فسیلیام چنان ضربهای به بلاجر میزنم که از دهن طرف وارد بدنش بشه! (از اونجایی که پروفسور مرا لافزن خطاب کردند تحولی در زندگیام دادم که بیشتر لاف بزنم! و این صفت پرفسور را بیمعنی نزارم!) میگفتم... وقتی بلاجر بره داخل بدنش با امعاء و احشاء طرف قاطی میشه، دل و رودهاشو میآره دهنش و کلهاشو پوک میکنه! همهٔ این اتفاقات در حالی میافته که داور قادر به دیدن هیچیک از این صحنهها نیس! و در آخر شخص بلاجر قورتداده به دسشویی مراجعه میکنه و بلاجر رو از طریق گلاب به روتون از بدنش خارج میکنه و همهچیز حل میشه!
***
با اسنیچ تیلهبازی هوایی انجام میدهیم. به اینصورت که اسنیچ را محکم به دیوار کوبیده تا مخش تکان بخورد و سپس آن را با بقیهٔ تیلههای جادویی در هوا رها میکنیم تا معلق بماند. چون مخ اسنیچ تکان خورده نمیتواند در برود و سر جایش ثابت میماند؛ بعد با فوت اسنیچ را به طرف تیلههای معلق هدایت میکنیم و این بازی تا وقتی که مخ اسنیچ سر جایش برگردد ادامه دارد!
از بلاجر در بازی وسطی استفاده میکنیم! به اینصورت که تیم مقابل بلاجر را بطرف بازیکنان وسط میفرستد و بلاجر همهاشان را از پا دراورده و بازی به نفع تیم مقابلشان تمام میشود. البته در بعضی مواقع بلاجر به خودی حمله میکند که بستگی به شانس تیم دارد!
و در آخر از کوافل در یک بازی مشنگی به اسم هندبال استفاده میکنیم. چون کوافل نسبت به توپ هندبال مشنگی سبکتر است بازی را راحتتر میکند!
***
مهاجمین: زاخاریاس اسمیت، خودم (کاپیتان)، جیمز
مدافعین: مایکل مکمانوس، هایدی مکآووی
جستجوگر: سدریک دیگوری
دروازهبان: هربرت فلیت
در کشاکش شجاعت و اصالت، در هیاهوی هوش و ذکاوت، اتحاد و پشتکار سوسو میزنند... فرزندان هلگا میدرخشند!
***
شادی رو میشه در تاریکترین لحظات هم پیدا کرد، فقط اگه یه نفر یادش باشه که چراغ رو روشن کنه!