هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: خـــــانــــه ریـــــــدل !!
پیام زده شده در: ۱:۳۶ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۱
#41
حرف هايي كه دامبلدور ديشب زده بود،فكرم رو خيلي مشغول كرده بود.اصلا باورم نمي شد هم محافظ هري شدم هم اينكه پدر و مادرم به دست ولدمورت كشته شده باشند.
چشم هام پر از خشم و نفرت شده بود.تو خودم رفته بودم و جواب هيچ كس حتي هري رو هم نمي دادم.اما بالاخره تصميم خودم رو گرفتم.با خودم عهد بستم به جادوگري تبديل تبديل بشم كه حتي دامبلدور هم نتونه جلوي منو بگيره!!!
صبح ١٢ مي:
هري:لئو زود باش بيدار شو،يه اتفاقي افتاده.
منم گفتم:اتفاق!!!!چه اتفاقي؟؟؟؟؟
هري:اروم تر.اروم تر.الان همه رو بيدار ميكني.زود باش بيا ميخوام يه چيز رو بهت نشون بدم.
منم بلند شدم.اول فكر كردم يه پارچه ي سياه دور چشم هام بست اس اما بعدش هري گفت"تمام مشعل ها تو هاگوارتز خاموش شده!!!!
گفتم: جدي ميگي.
هري گفت:مگه خودت نمي بيني!!!
گفتم:اخه مگه ميشه،دامبلدور كجاست؟؟؟
هري:هيششششششش،الان همه رو بيدار ميكني!!!
-باشه،ولي كجا داريم ميريم.ميخواي رون رو هم ببريم!!!؟؟؟؟
-نه،رون فقط ميتونه نوفوس بد بزنه،تمركزش هم كمه،يه دفعه بلند حرف ميزنه………صبر كن.رسيديم.
بعد هري گفت: لوموس.
من هم با تعجب فراوان داشتم اطراف رو نگاه ميكردم كه اتفاق عجيبي افتاد.
مرگخواران داخل هاگوارتز"
هري گفت:اون چيزي رو كه ميخواستم بهت نشون بدم اينه!!!!
منم گفتم:ميكشمتون و ...........
ادامه دارد........


قانون دوم نيوتن ميگه:اگه تو خيابون راه ميرين يه دفعه يه چيز گرمو نرم رو سرتون احساس كردين...مطمئن باشين ك از اون بالا كفتر ميايه.

شيطان هر كاري كرد آدم سيب نخورد!رو كرد ب حوا گفت:بخور واسه پوستت خوبه!!
لعنت به دمنتور!!!!


پاسخ به: پيام امروز
پیام زده شده در: ۰:۴۸ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۱
#42
اگه تقلبي اتفاق مي افتاد حتما ايوان جلوي انتخابات رو ميگرفت!!!
خود من هم به لودو بگمن راي ندادم.


قانون دوم نيوتن ميگه:اگه تو خيابون راه ميرين يه دفعه يه چيز گرمو نرم رو سرتون احساس كردين...مطمئن باشين ك از اون بالا كفتر ميايه.

شيطان هر كاري كرد آدم سيب نخورد!رو كرد ب حوا گفت:بخور واسه پوستت خوبه!!
لعنت به دمنتور!!!!


پاسخ به: كارخانه دستمال سازي اسكاور
پیام زده شده در: ۱۳:۵۵ دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۱
#43
دور یک تور جادوگران - کارخونه دستمال سازی اسکاور !


فصل ١:مرگخواران بر ميگردند!!!
همه چي از يه روز صبح در ماه سپتامبر شروع شد.من با صداي زنگ ساعت بلند شدم و شروع به اه و ناله كردن كردم كه چرا انقدر زود صبح شده.
با خودم گفتم:تا يه ساعت ديگه فيلم برداري شروع ميشه،پس بهتره زودتر اماده ي رفتن شم.
از رخت خواب بلند شدم و رفتم تا دست و صورتم رو بشورم كه يه نامه اي كه جلوي در ورودي افتاده بود نظرم رو جلب كرد.
(كلا نامه اي مستقيما به دستم نمي رسيد مگر اينكه در كلوب هوادارانم تاييد شده باشه)
وقتي نامه رو به دست گرفتم و ديدم اثري از مهر تاييد كلوب هواداران نيست،تعجب كردم!!!
كنجكاو شدم ببينم تو نامه چي نوشته شده.
هر چقدر سعي كردم كاغذ نامه پاره نشد كه نشد.
اخر گفتم بهتره برم يه گوشه ي اين نامه رو اتيش بزنم تا ببينم تو نامه چي نوشته شده.
رفتم يه فندك اوردم و گوشه ي نامه رو اتيش زدم.زود با دستم اتيش رو خاموش كردم و نامه رو پاره كردم.
وقتي نامه رو پاره كردم فهميدم تو خيابان يه سر و صدايي شده.
به صداها توجه نكردم و نامه رو از پاكت خارج كردم.
وقتي شروع به خوندن نامه كردم فكر نمي كردم با خواندن اين نامه به زودي وارد نبردي خواهم شد كه خواب اون رو هم در نميديم و تمام دوستانم رو هم درگير خواهم كرد.

"كساني كه دنياي جادوگران رو به تمسخر بگيرند،به زودي كشته خواهند شد.
"جو لمب"تو هم به خاطر اينكه در سري فيلم هاي هري پاتر نقش اصلي رو داشته اي كشته خواهي شد.همچنين دوستاني كه در سري فيلم هاي هري پاتر داشتي هم كشته خواهند شد."
بالدوين پاونيس؛اخبارگوي دنياي جادوگران"
اولش فكر كردم يه شوخي مسخره باشه اما علامتي شك منو به يقين تبديل كرد:
"حركت علامت مرگخواران" در پايان نامه.
بعدش، نامه يكدفعه تو دستم شروع به ريز،ريز شدن كرد.
عقب،عقب رفتم و افتادم روي زمين.اصلا باورم نميشد دنياي جادوگران وجود داشته باشه.بدنم سرد شده بود و شروع به لرزيدن كردم،ميدونستم همون طور كه نامه گفته بود:
جزأي كساني كه دنياي جادوگران رو به تمسخر بگيرند"مرگ"هست.
يه دفعه سر و صداي خيابون من رو به خودم اورد.
حدود يه ١٠،١٥ دقيقه اي ميشد تو خيابون سر و صداي زيادي بود.
رفتم كنار پنجره و پرده رو كنار زدم.(چيزي رو ديدم كه اصلا باورم نميشد اون رو ببينم)
وقتي توي خيابون رو بررسي كردم ديدم همه ي مردم دارند به اسمون نگاه ميكنند.با كمال تعجب بسيار ديدم كه "جغد ها دارند به سمت زمين شيرجه ميرند"
ترس همه ي وجودم رو فراگرفته بود،سرم داغ كرده بود،داشتم هزيون مي گفتم.
يه لحظه به خودم اومدم.رفتم اب به سر و صورتم زدم تا شايد از خواب بلند شم.
به خودم گفتم همه ي اينها فقط يه خواب بوده اما باز چشمم به اون پاكت نامه افتاد.
به خودم گفتم"ولش كن بابا،هرچي بادا باد"
رفتم لباس هايم رو پوشيدم تا برم سر فيلم برداري.
وقتي سوار ماشينم شدم باز اتفاق ديگه افتاد!!!
"پرواز جادوگران در اسمان."
دهنم از تعجب باز مونده بود كه ياد يه جمله اي در نامه افتادم.
"همچنين دوستاني كه در سري فيلم هاي هري پاتر داشتي هم كشته خواهند شد."
به خودم گفتم؛ جون دوستانم از فيلم برداري مهم تره.؛
به همين خاطر پام رو گذاشتم رو گاز و با تمام سرعت رفتم دنبال"باني رايت"
پايان فصل اول.


قانون دوم نيوتن ميگه:اگه تو خيابون راه ميرين يه دفعه يه چيز گرمو نرم رو سرتون احساس كردين...مطمئن باشين ك از اون بالا كفتر ميايه.

شيطان هر كاري كرد آدم سيب نخورد!رو كرد ب حوا گفت:بخور واسه پوستت خوبه!!
لعنت به دمنتور!!!!


پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۳:۳۲ یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۱
#44
1. یک اختراع مشنگی رو انتخاب کنید و نحوه کار اون رو بنویسید. (6 نمره)

تلويزيون:
تلويزيون وسيله است كه توسط ماگل هايي از امريكا ساخته شده.اين وسيله به جعبه جادو معروف است.ماگل ها بيشتر وقتشون رو جلوي اين وسيله ي كم كاربرد مي گذرونند.
اما من از بعضي ماگل ها شنيده ام مسابقاتي شبيه به كوييديچ نشون ميده!!!

2. چهار شخصیت مانند نستراداموس نام ببرید که مشنگ ها فکر میکنن مشنگن ولی جادوگر هستن و زمینه ی فعالیتشون رو بنویسید! (6 نمره)

ادولف هيتلر:فردي كه مانند ولدمورت هست و بسيار عاشق كشتن و خون ريزي است.....اين جادوگر با استفاده از طلسم هاي مخصوصي بسياري از مردم رو شيفته ي كارهاي خودش كرد.(نازي ها)

توماس اديسون:جادوگر بسيار قهار و زيرك كه ماگل زاده بود اما توانست با استفاده از أفكار ديگران،اختراعات زيادي را به نام خود ثبت كند.

لئوناردو دي كارپريو:ماگل زاده اي كه من بسيار بهشون أرادت دارم.ايشون با استفاده از طلسم بالديون توانست محبوبيتي بسيار براي خود بدست اورد.!!!

اميرحسين ويزان:دانش اموز بسبار زيرك كه توانست با استفاده از تعقيب جادوگران كوچه ي "دياگون" رو پيدا كند و خود را وارد دنياي جادوگران كند.!!!!

3.یک اختراع مشنگی و یک اختراع جادویی نام برده و با هم مقایسه بکنید (10 نمره)

جاروي مشنگي$$$جاروي جادوگران:هر دو در ظاهر به يك اسم صدا زده ميشوند اما جاروي جادوگران مزيت هاي بسياري بر جاروي مشنگ ها دارد.براي مثال:جاروي جادوگران پرواز ميكند و سقف پروازي ندارد اما جاروي مشنگ ها هم بايد در دست بگيريد تا بتونيد باهاش كار كنيم.!!!

4. 5 دانشمند،مخترع،مکتشف یا هر چیز دیگری (حتی پیشگو های قلابی! اون ها) نام برده و راجع به اون ها توضیح بدین. (9 نمره)
رابرت بويل:دانشمند فرانسوي كه در زمينه ي شيمي و ترموديناميك فعاليت ميكرده.قوانيني هم به اسم او در شيمي وجود دارد!!!
ارتور دعا نويس: ارتور از اول به دعانويسي و كلاه گذاشتن بر سر مردم علاقه داشت اما حيف شد كه اجلش رسيد و ما رو از دعانويسي قهار محروم كرد!!!
مستر اشميت:هواپيما ساز معروف الماني كه به عمو هيتلر خدمت ميكرد.مهم ترين دستاورد او ساخت اولين هواپيماي جت دنيا بود.!!!
اميرحسين ويزان:دانشمندي كه در دوران كودكي رابطه ي معروف البرت اينشتين رو اثبات كرد و هم اكنون در دانشگاه هاوارد دستيار استيون هاوكينگ هست.!!!
ماري كوري:پزشك و دانشمند لهستاني كه توانست با استفاده از دستگاه أشعه x بسياري رو درمان كند!!!


قانون دوم نيوتن ميگه:اگه تو خيابون راه ميرين يه دفعه يه چيز گرمو نرم رو سرتون احساس كردين...مطمئن باشين ك از اون بالا كفتر ميايه.

شيطان هر كاري كرد آدم سيب نخورد!رو كرد ب حوا گفت:بخور واسه پوستت خوبه!!
لعنت به دمنتور!!!!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۰۵ شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱
#45
نام : پروفسور ويكتور
سن: ١٧
تاریخ تولد: ١٩٩٤
جنسیت: مذكر
گروه هاگوارتز : ريوونكلا
ظاهر کلی : زيبا
چوب جادو : ساخته شده از بال اژدها و چوب نارون و تكه هاي الماس!!!
دسته جارو : تايگر ريموس 2001
علاقه های جادویی: كوييديچ،دوئل،سر به سر گذاشتن ماگل ها،به هم ريختن وزارت خانه!!!
توانمندیها : هر چي از يه پروفسور جادوگر بر مياد.



-------
به ایفای نقش خوش آمدید !
به زودی دسترسی ایفای نقش شما داده می شود.
تایید شد !




ویرایش شده توسط ریگولوس بلک در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۲۱ ۲۳:۱۷:۴۴


پاسخ به: اگه یهو یه لولوخرخره جلوت ظاهر بشه ،چه شکلی میشه؟
پیام زده شده در: ۲۱:۵۵ شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱
#46
نقل قول:

جینی ویزلی نوشته:
شکل معلم کلاس پنجممون وقتی که جوی نگاه میکنه که انگار گناه کبیره کردیم :hungry1:

معلومه معلمتون واقعا يه جنايت كار جنگي بوده!!!



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۰:۵۱ شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱
#47
شخصیت ها: رون ویزلی - هرماینی گرنجر - فنریر گری بک(گرگینه و مرگخوار)
محیط: جنگل
اشیا: چادر - طناب - ظرف غذا یا آب سگی با نام Fido - بسته غذای سگ(استخوان)
چهره ها: رون ویزلی= سرخورده و نگران / هرماینی گرنجر= عصبانی / فنریر گری بک= موذیانه

شب بود و هوا كم كم داشت سرد ميشد اما رون و هرمايني معلوم نبود كجا بودند؟؟؟؟
هرمايني:رون،چت شده،چرا تو خودت رفتي؟؟؟
رون اول تعجب ميكنه و بعد جواب ميده:خوب به نظر تو الان من بايد چيكار كنم،يعني اصلا چيكار ميتونم بكنم!!!
رون سعي ميكنه دستش رو ازاد كنه ولي نميشه.
هرمايني با عصبانيت ميگه:داري چيكار ميكني رون،دستم داره ميشكنه.
رون هم در جواب ميگه:فكر ميكني دارم چيكار ميكنم،دارم براي ازاديمون تلاش ميكنم.
بعد فنرير گري بك از داخل چادري كه در ان استراحت ميكرد بيرون امد و گفت:چقدر وز وز ميكنيد،تا چند دقيقه ي ديگه هري و لئوناردو رو هم پيدا ميكنيم،اون وقت هر چقدر با هم خواستيد فك بزنيد!!!
رون هم ارام گفت:كور خوندي،نميتونيد پيداشون كنيد.
فنرير گري بك هم گفت:انگار سرت به تنت نمي أرزه،حيف كه نميتونم بكشمت اما غذاي امشبتون همين بسته ي غذاي سگه؟؟؟،بخوريد كه شام اخر عمرتون هست!!!
رون هم گفت:شب دراز است و قلندر بيدار!!!





------
سعی کنید بیشتر روی نمایشنامه خودتون کار کنید. بد نیست. اما چیز خاصی نداره. اون جذابیت و خلاقیتی که باید داشته باشه رو نداره. یعنی شما باید برای افزایش جذابیت روی سوژه و داستان مورد نظر، چه در جهت طنز و چه در جهت جدیت و وحشت، کار کنید. بهتر بگم- با داستان و سوژه بیشتر بازی کنید. نه اینکه اون رو پیچیده کنید. یعنی در حداقل حالت ممکن، هیجانی به آن اضافه کنید که خواننده رو جذب کنه که تا آخر نمایشنامه رو خوب بخونه. با این وجود نیمه بیشتر انتظار رو بر آورده کردین.
برید یک شخصیت انتخاب نشده و آزاد از لیست شخصیت ها بردارید و اون رو در تاپیک معرفی شخصیت، معرفی کنید.
تایید شد !


ویرایش شده توسط ریگولوس بلک در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۲۱ ۲۱:۳۸:۲۹

قانون دوم نيوتن ميگه:اگه تو خيابون راه ميرين يه دفعه يه چيز گرمو نرم رو سرتون احساس كردين...مطمئن باشين ك از اون بالا كفتر ميايه.

شيطان هر كاري كرد آدم سيب نخورد!رو كرد ب حوا گفت:بخور واسه پوستت خوبه!!
لعنت به دمنتور!!!!


پاسخ به: قوی ترین مرگ خوار کیه؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۲۰:۰۹ شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱
#48
به نظر من بلاتريكس لسترنج و پدر دراكو مالفوي از قدرتمند ترين مرگخوارها بودند!!!


قانون دوم نيوتن ميگه:اگه تو خيابون راه ميرين يه دفعه يه چيز گرمو نرم رو سرتون احساس كردين...مطمئن باشين ك از اون بالا كفتر ميايه.

شيطان هر كاري كرد آدم سيب نخورد!رو كرد ب حوا گفت:بخور واسه پوستت خوبه!!
لعنت به دمنتور!!!!


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۹:۳۹ شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱
#49
داشتم با لونا در مورد سوروس اسنيپ صحبت ميكردم،كه يكدفعه نيك بي سر جلوي ما سبز شد!!!من كه بسيار جا خورده بودم به نيك گفتم:سر نيكلاس،حداقل از اين به بعد اگه خواستي جلوي ما سبز بشي،يه هن،يه هوني كن اينطوري سفيد نشيم.بعد نيكلاس معذرت خواست و پيچيد توي راه روي سمت راست و غيبش زد.
من كه از لونا غافل شده بودم ديدم لونا پشت سر من قايم شده. بهش گفتم بيا بريم.اين رفتارها از نيك بي سر يه چيز عادي است!!!!!
داشتم سر صحبت رو باز مي كردم كه يكدفعه هري،رون و هرمايني مثل جت از جلوي ما رد شدند و رفتند به سمت اتاق نيازمندي ها............
من كه دهنم از سرعت بالاي اونها باز مونده بود،لونا بهم گفت: اينا چشون شده بود، من كه هنوز تحت سرعت اونها بودم گفتم:نمي دونم.
يه دفعه دامبلدور از پشت سر داد زد لئوناردو؟لونا؟شما مگه كلاس نداريد كه اينجا وايساديد؟؟؟؟؟
من هم خودم رو زود جمع و جور كردم و گفتم:بله پروفسور،الان ميريم سر كلاس.
دست لونا رو گرفتم و گفتم زود بيا بريم كه الان سوروس اسنيپ،كلاس راهمون نميده؟؟؟





------------
دوست عزیز

لطفا بر اساس تصویر و نکات آن که در دو پست پایین تر داده شده است، نمایشنامه ای بنویسید. نه در رابطه با موارد دیگر. گذشته از این سعی کنید به نوشته خود نظم دهید و میان توصیف ها و جملات شخصیت ها(دیالوگ ها) فاصله بذارید و از سر خط شروع کنید. مثلا اگر دو خط در مورد محیط و حالت ها و رفتارهای شخصیت ها توصیف می نویسید و در انتهای آن می نویسید فلانی گفت: ، گفته فلانی را در خط پایین آن درج کنید. نه در ادامه. این موارد نگارشی و رعایت نظم، شکل بهتری به نوشته شما می بخشد و آن را برای خواننده نمایشنامه شما جذاب تر می نماید.
فعلا تایید نشد !



ویرایش شده توسط ریگولوس بلک در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۲۱ ۱۹:۵۸:۵۴

قانون دوم نيوتن ميگه:اگه تو خيابون راه ميرين يه دفعه يه چيز گرمو نرم رو سرتون احساس كردين...مطمئن باشين ك از اون بالا كفتر ميايه.

شيطان هر كاري كرد آدم سيب نخورد!رو كرد ب حوا گفت:بخور واسه پوستت خوبه!!
لعنت به دمنتور!!!!


پاسخ به: کارگاه ساخت ورد جادویی
پیام زده شده در: ۱۴:۱۱ شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱
#50
نام طلسم: بالدوين
كاربرد:باعث خشك شدن موجودات براي مدت زمان معين ميشه.
برد:٥ تا ١٠ متر.


قانون دوم نيوتن ميگه:اگه تو خيابون راه ميرين يه دفعه يه چيز گرمو نرم رو سرتون احساس كردين...مطمئن باشين ك از اون بالا كفتر ميايه.

شيطان هر كاري كرد آدم سيب نخورد!رو كرد ب حوا گفت:بخور واسه پوستت خوبه!!
لعنت به دمنتور!!!!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.