هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: المپیک دیاگون!
پیام زده شده در: ۱۱:۲۶ سه شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۰
#51
مرحله ی اول المپیک دیاگون

این مرحله در تاپیک میخانه ی دیگ سوراخ انجام میشود. سوژه ی جدید زده شده و شما باید این سوژه رو بصورت طنز ادامه بدید.

مهلت شرکت در این مرحله سه روز است و بنابراین تنها تا 12 نیمه شب روز پنجشنبه 30 تیر فرصت دارید تا در این مرحله شرکت کنید.

قبل از پست زدن پست اول را که شامل قوانین و توضیحات اولیه است حتما مطالعه نمایید.

هرگونه سؤال را در همین جا بپرسید.

با تشکر



Re: میخانه دیگ سوراخ
پیام زده شده در: ۱۱:۲۴ سه شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۰
#52
سوژه جدید

- ما داریم کجا میریم، آقای... هاگرید؟ قرار نیست که از تو دیوار رد بشیم؟

- نه دقیقا! ما میخوایم بریم به کوچه دیاگون تا وسایل مورد نیاز برای سال اول تحصیلیت رو بخریم. سال های بعد خودت به اینجا میای. حالا...

هاگرید لبخندی به پسر بچه ی 11 ساله ی کنارش زد و سپس مشغول ضربه زدن به دیوار با عصایش شد.

تق... تق... تق...تق!

هاگرید لبخند دیگری به پسرک زد و گفت : ببین، اینجا...

ا
کرده که بیاید و منو سرکار بذارید هان؟ میدونستم نباید حرفتونو باور کنم.

- نه پسر جان، اصلا همچین چیزی نیست. این دیوار باید الان باز بشه. باید...

تق...تق...تق...تق!

هیچ! باید این مسئله را با محفل در میان میگذاشت.

- باید بریم جای دیگه ای. دست منو بگیر!

- که چی؟ که یه نفر ازم عکس بگیره و بعدا بشم مضحکه بچه ها؟ نه، من دیگه گول نمیخورم.

پسر بچه با عصبانیت به هاگرید نگاه کرد اما با دیدن قیافه ی جدی ومصمم او کمی به قضاوتش شک کرد. دست او را گرفت و .... پاق!

در خانه ی ریدل

- آفرین مرگخواران من، آفرین! از حالا به بعد ما ورودی هاگوارتز و جامعه ی جادوگری رو کنترل میکنیم. هیچکس نمیتونه به کوچه ی دیاگون وارد بشه مگر با اجازه ی ما.

لرد سیاه لبخندی شیطانی زد و سپس با اشاره به علامت شوم روی دستش ادامه داد : و این اجازه نامه ی ماست.

در همین هنگام

- آلبوس، این قضیه جدیه، نمیشه همینطوری از کنارش گذشت. اینطوری هیچکس نمیتونه وارد هاگوارتز یا مدرسه ی دیگه ای بشه.

- اما این کار غیر ممکنه. طلسم اون دیوار از زمان های مرلین کبیر هست. امکان نداره کسی بتونه اون رو بشکونه.

- شاید نشکوندنش، جا به جاش کردن!

آلبوس با نگرانی به هری نگاه کرد که این حرف را زده بود. حق با او بود. این کار ممکن بود اما حتی انجام آن نیز به یک طلسم خاص احتیاج داشت.

- تنها یه طلسم میتونه اینکارو بکنه. یه طلسم خاص! اما خنثی کردن اون طلسم... خنثی کردنش فقط از طریق درون محوطه امکان پذیره نه از بیرون. اون طلسم مدت هاست که از دست رفته و خیلیا باور کردن که اون یه افسانه است اما بنظر میاد حقیقت داره.

- اما ما که نمیتونم وارد محوطه بشیم.

- آره شاید ما نه ولی... ولی امروز جیمز و تد و جرج رفته بودن کوچه دیاگون. شاید بتونیم با اونا صحبت کنیم.

در کوچه دیاگون

- جیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــغ! جیــــــــــــــــــغ! در چرا باز نمیشه؟ ما گیر افتادیم. جیــــــــــــــــــــــــــــــــــــغ!

جرج بلافاصله پس از آخرین جیغ جیمز گفت : تد، احتمالا به خاطر ضد آپاراتی که تو مغازه بوده ما هنوز اینجاییم. فکر کنم یه بیرون انداز اجرا کردن که همه رو بیرون انداخته اما اون شی از ما محافظت کرده. حالا هم دوباره ضد آپارات کلی اجرا کردن.

- بهتره با محفل تماس بگیریم.

و سپس بار دیگر گوش هایش را گرفت تا از صدای جیغ جیمز در امان بماند.



Re: خـــــانــــه ریـــــــدل !!
پیام زده شده در: ۹:۰۲ سه شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۰
#53
پایان فلش بک

بلیز در حالی که دکمه ی روی آی پد لونا را فشار میداد گفت : خب حالا بنظرت اگه این اتفاقا که افتاده دوباره تکرار بشه بهتره یا یه بار کشته بشیم؟ مرگ یه بار شیونم یه بار!

- با بلیز موافقم آنتونین. من که دیگه اصلا نمیتونم تحمل کنم اون وزیر دیگر بهم دستور بده یا بهم بشین پاشو بده.

ده دقیقه بعد

مرگخواران که تازه به هوش آمده بودند با عصبانیت به رز نگاه میکردند

رز :

- بابا این هر چی میشه جیغ میکشه. آنتونین تو که دسترسی داری یه کاری کن جیغ هم قفل بشه دیگه. اه.

- بچه ها، کسی از مورفین خبری نداره؟ شاید اونم بتونه کمکمون کنه.


در همین هنگام


- سلام آلبوس. دلم واسه خونه تنگ شده. چه خبرا؟

- سلام تد! خبر خاصی نیست. حال اون هم خوبه. فعلا که گذاشتیمش پیش جیمز که هر روز واست جیغ بزنه. در حال حاضر بدنش به خاطر جیغ ها بی حسه.

- اینجا هم همه چیز آرومه. من چقدر خوشبختم. فقط دیگه معجون هام کم کم داره تموم میشه. باید یه چند تا واسم بفرستین

- دیگه لازم نیست. بزودی همه ی اینها تموم میشه. چوبدستی ها تقریبا کامله. حواست باشه که پس فردا باید یه جوری از اون خونه بیای بیرون.

کله ی درون شومینه کمی تکان خورد و سپس ادامه داد : ما ساعت 10 شب اونجاییم. وقتی که طلسم های محافظ خونه رو از بین بردم اول یه نور قرمز میفرستم هوا. وقتی اونو دیدی 10 دقیقه وقت داری که از اونجا خارج بشی. بعدش جنگ شروع میشه. فردا دوباره باهام تماس بگیر تا بدونی نقشه کاملا از چه قراره.

- باشه. فعلا خداحافظ.

با تکان چوبدستی وزیر، شومینه بار دیگر به حالت اولیه برگشت. به سمت کمدش رفت. یکی از بطری ها را برداشت و سر کشید. بزودی محفل ققنوس برای همیشه پیروز می شد.

خانه ی گریمولد، اتاق مورفین

مورفین با ترس و لرز به نشانش نگاه میکرد که چشمک میزد. مرگخواران داشتند با او تماس میگرفتند. باید چه کار میکرد؟

میتوانست محفلی ها را لو بدهد و آن وقت شاید اربابشان میتوانست کاری بکند، اما میتوانست برای همیشه محفلی بماند. آنها کمکش کرده بودند. او را تا مرز ترک کردن برده بودند. کاری که مرگخواران هرگز نکرده بودند.

شاید او همیشه در ته قلبش کمی سفید بود!

تصمیمش را گرفت چوبش را به سمت نشانش گرفت و گفت : دکلاین!

و سپس با خوشحالی به خوابی عمیق فرو رفت.

اتاق خواب مرگخواران

- مورفین بازم جواب نمیده. الانم دیگه علامتش میگه خاموشه.

- مگه علامت شوم خاموشم میشه؟

- نه پس. ولی بلد نیستیم دیگه. اون دایی لرده. لابد یه شب که اونجا خوابش برده شنیده لرد چجوری خاموشش میکنه.

- خب حالا چیکار کنیم؟

مرگخواران با نگرانی به یکدیگر نگاه می کردند.

در این بین بلا که بر خلاف دیگران به جای مرگخواران با نگرانی به ساعت نگاه می کرد گفت : زود باشید دیگه. من باید برم آرایش کنم. صبح ها که این وزیر نمیذاره باید نصفه شب آرایش کنم. اه!

- خب باشه، مهم نیست. حداقل این فیلمو داریم.

- آره، ولی چطور دیروز ما رو لرد شکنجه کرد؟ اگه وزیر دیگر جادوگر بود که خودش کروشیمون میکرد دیگه. نه؟

- لابد چون لرد اونجا بوده حواسش بوده سوتی نده. فکر نمیکرده ما بفهمیم. تازه اون احتمالا یه محفلیه! و در اینصورت یعنی بلد نبوده.

- وایسا ببینم، راست میگیا. پس واسه همینه که من زندم؟

مرگخواران با تعجب به ارگ نگاه می کردند که از زیر تخت آنتونین بیرون می آمد.

- اون زیر چیکار میکردی تو؟

ارگ درحالی که با چهره ای خندان () به مرگخواران نگاه میکرد گفت : راستش من دیدم این وزیر فکر میکنه منو کشته گفتم برم زیر تخت وقتی جنگ میشه یه نفرمون نیرو داشته باشه.

- پس واسه همینه اون طلسم فقط یکم پرتت کرد. یه محفلی نمیتونه یه طلسم ممنوعه رو اجرا کنه. بچه ها مدرکمونم جور شد.اینطوری اگه لرد اینو باور کنه اونوقت باورش میشه که پیشگویی دوم تریلانی هم درست بوده. خب کیا میرن پیش لرد؟

مرگخواران :

بلا که با عصبانیت به ساعت نگاه میکرد گفت :اه، چقدر طولش میدید. 4 دقیقه گذشت که، حالا چطوری من همه ی آرایشاتمو انجام بدم. خب معلومه کی باید بره دیگه.لونا که صاحب آی پده و باید بره. ارگم که مدرکه. دو نفرم کافیه دیگه. اه!

مرگخواران :

لونا و ارگ :


ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۸ ۱۰:۰۶:۴۷
ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۸ ۱۰:۱۸:۴۱


Re: یادگاری از جادوگران! به مناسبت پایان هری پاتر!
پیام زده شده در: ۲۳:۳۴ دوشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۰
#54
سلام
اینها نظر منن :

این تاپیک صرفا از روی احساس زده شده . خب راست میگم دیگه، اومدید یه کاری بکنید که بگید جادوگرانم برنامه داره و اینا بعد این شد. آخه وقتی سایت هست چرا باید پستاش کپی بشه جای دیگه؟
ضمنا همه ی این پست ها توی جادوگران زده شدن، اگه جای دیگه بخوان زده بشن هم باید کپی رایت نویسنده رعایت بشه هم کپی رایت جادوگران و باید جفتشون اجازه بدن(گیر الکی )

ضمنا با توجه به اینکه اینجا اسم تاپیک ها مجزاست انجمن ها مجزاست همه چیز رو حسابه خیلی خیلی رجوع به گذشته راحت تره تا اینکه بخوایم کپی پیست کنیم و بذاریمش جای دیگه

و آخر سر که چی؟ آخه واقعا این که یادگاری از جادوگران یا پست های قدیمی برداریم که چی؟ خب هر کس بخواد میره میزنه صفحه ی nم تاپیک باز میشه پست های اولو میخونه، حالا حتما باید پی دی اف باشه کلی زحمت کشیده بشه که تازه یه ذره شبیه این بشه؟

کل اساس این تاپیک روی اینه که سایت اگه بسته شه... به این میگن آیه یئس (شایدم یأس شایدم یه چیز دیگه، کلا شما معنیشو بفهمید دیگه) خوندن.

بابا به جای وقت گذاشتن رو اینا میتونید کارهای بهتری انجام بدید.
مثلا اخبار. گفتم گوگل ترنسلیت. بعد رز میگه قاطی پاطی میده. گفتم اگه اون وقتی که اون میگیره رو بذارید یه خبر بفرستید بهتر از اینه که چیزی که هستو کپی پیست کنید و خلاصه و ...

حالا به جز این میتونید برید از اونا نکات استخراج کنید نکات اولیه نمایشنامه نویسی رو بذارید توی یه تاپیکی. مثلا فضاسازی خوب، شکلک خوب، قیافه ی خوب پست و ... و...

ولی هر چی هست اینطور که بخواید کپی پیست کنید از نظر من سود نداره هیچ، ضررم داره.



Re: یادگاری از جادوگران! به مناسبت پایان هری پاتر!
پیام زده شده در: ۱۴:۳۹ دوشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۰
#55
بابا خود سایت هست آخه چرا تو باید بری پستا رو کپی پیست کنی جای دیگه؟ اونوقت بنویسی این پست از فلان منبع جادوگران؟ وقتی توی سایت هست هیچ نیازی به انجام اینکارا نیست.
من احساس میکنم دارید الکی خودتونو واسه ی انجام دادن یه کاری صرف میکنید که ضرورتش نفعی نداره و شاید به خاطر از دست رفتن وقت یه مقدار ضررم داشته باشه.
به جاش بهتر نیست مثلا بشینیم و فیلم 7 رو نقد کنیم؟ یا مشغول ترجمه ی اخبار و ... بشیم؟ اینکارا حتی اگه با گوگل ترنسلیت انجام بشه و خیلی وقت بگیره از نظر من خیلی بیشتر از این ارزش داره که پست هایی که تو یه سایت وجود داره کپی پیست بشه بدون اجازه نویسنده اش تو جای دیگه.



Re: یادگاری از جادوگران! به مناسبت پایان هری پاتر!
پیام زده شده در: ۰:۴۷ دوشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۰
#56
فقط خود رز جواب بده سؤالا رو :

من اصلا فلسفه رو نفهمیدم
آخه من نمیفهمم به مناسبت پایان هری پاتر از جادوگران یادگاری میبری؟ خب خودش هست.
بابا بذارید حرف بسته شدنش بیاد بعد! از همین الان بسته شده حسابش کردید میخواید یادگاری بردارید؟
بذارید هر وقت گفتن میخوایم ببندیمش فعلا که نه حرفی هست و گویا مدیران هم قصد دارن باز نگه دارن سایتو.

خداحافظی از هری پاتر هیچ ربطی به جادوگران و خداحافظی ازش نداره. وقتی داری از چیزی خداحافظی میکنی از اون یادگاری برمیداری نه از چیزی که بهش ربط داره.

تازه واردی کسی هم بیاد میگه ای بابا اینا که دارن یادگاری برمیدارن ولش کن، سایتش داره بسته میشه. قراره به بسته شدن سایت کمک کنید یا سرپا موندنش؟

علاوه بر این خداحافظی با هری پاتر کلا واژه ی درستی نیست از نظر من، هری پاتر یه کتابه، شاید ما خوندیمش انتظاراش رو کشیدیم و ... و... ولی هر روز تعداد بیشتری اونو میخونن پس هری پاتر میتونه هنوز سایتی داشته باشه نه تنها اون که پاتر مورم داره میاد که با این وجود یعنی هنوز کلی چیز جالب و اطلاعات هست

اما آره هم فیلم ها تموم شده هم کتاب ها. هی نمیخواستم این جمله رو بنویسم همه جا مینویسنش ولی واقعا نمیشه گفت هری پاتر پرونده اش بسته شد.

پس بی معنیه که یادگاری بردارید و ... و...

ولی آره خوبه که یه تاپیک باشه و اعضا بیان و خداحافظی کنن با لذت انتظار و هیجان برای اخبار جدید و تریلر و معمای رولینگ برای اسم کتاب و ... و...

اگر زمانی برسه که مدیران به این نتیجه برسن که این سایت ضررش بیشتر از سودشه و هیچ کسی نمیاد تو این سایت فکر کنم اونموقع بسته شدنش نیازمند برداشتن هیچ یادگاری نباشه. چون اصل این سایت اعضاشن. بدون اونا این سایت هیچی نیست. هیچی! پس تنها یادگاریش همینان نه پست رول و سوژه و ...

نه قصدم حرف کلیشه ای و ایناست که منم بلدم اینطوری حرف بزنم و ... نه هیچ چیز دیگه. ولی واقعا فکر کنید اعضا نبودن کی سوژه میداد کی رول میزد؟
همون اعضا میتونن همون رولا رو بزنن ولی اون رولا میتونن رول دیگه ای تولید کنن؟ یا ...؟

از نظر من این تاپیک کلا هدف نامشخصی داره. بی دلیل داره از چیزی یادگاری برمیداره که هنوز هست و یادگاری ای که میخواد برداره چیزیه که اصلا نمیشه یادگاری حسابش کرد.
تمام این پست ها دست هری پاتر و اینا هست. آخرشم میتونید برید ازش بگیرید حجم عظیم دیتابیسو و بعد خیلی خیلی راحت تر از این حرفا تمام پستا رو بذارید یه جای دیگه توی یه سایتی. اصلا هم زحمتی نداره که بخواید مسئول بذارید و از اینکارا بکنید

راستی اینا رو خیلی استفاده نکردم نمیدونم چرا

خداحافظی و .... اینا!


ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۷ ۰:۵۶:۵۶


Re: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۱۸:۴۶ شنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۰
#57
نقل قول:
ارگ کثیف:19
4+3+15
زنوفیلیوس لاوگود 20
4+3+15

استاد هول کردن
22 = 20 = 19!!!!!

حالا به جز این واقعا این چه جور ویرایش کردنیه؟

خب رز من یه مقدار راضی تر هستم حالا به جز اینا من موندم تو چرا این نمره سؤال قانونی لینی رو نمیدی؟ یا دادی جدا ننوشتی

فعلا من یکم راضی تر شدم. حالا ببینم رضایتم کافیه یا نه. به اینجا سر بزن دیدی من پست زدم
--------------------------

خب پروفسور هری جیمز پاتر، لطفا اون 10 امتیاز کسر شده رو برگردونید.

ممنون



Re: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۱۵:۵۸ شنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۰
#58
پروفسور رز ویزلی، من هنوز به نمرات سؤال 1 در هر دو کلاس شما اعتراض دارم.

ضمنا لطفا نمره ی راونکلا در کلاس پیشگویی را دوباره محاسبه کنید. نمرات تمام دانش آموزان افزایش داشته و اگر نداشته کاهش نداشته حداقل پس چطور میانگین پایین اومده؟

اما هنوز هم معتقدم که اون موش و پرنده هم صرفا به اختیار خود دانش آموز بوده و هرکس هر چی نوشته میتونسته درست باشه درصورتی که با میمون نقض نداشته باشه مثلا نگه گیاهخوار بوده یا گوشت میمون براش سمیه و اینا در غیراینصورت چون شما تنها درباره ی شباهت ظاهریش با مار حرف زدید دلیلی برای اینکه حتما موش و پرنده بخوره وجود نداره. بنابراین :

1- خواستار حساب دوباره ی میانگین در کلاس پیشگویی هستم
2- خواستار امتیازدهی دوباره به سؤال اول در کلاس پیشگویی و همچنین سؤال اول و دوم در کلاس مراقبت از موجودات جادویی هستم
3- خواستار داده شدن نمره ی سؤال دانش آموزان قانونی به لینی وارنر در کلاس پیشگویی هستم



Re: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۱۵:۴۰ شنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۰
#59
ها اوکی باشه، پس این قانونو بذار که من هی درخواست نقد بدم هی حال کنم

خب حالا از اینا که بگذریم این قانون دانش آموزان رسمی و اینا رو توجیه کن که آیا همه ی قانونیا میتونن به همه ی سؤالات قانونی جواب بدن یا فقط به اونایی که زدن مورد علاقه؟

اخه الان اساتید امتیاز کم کردن و اینا. یه سؤال فنی : اگه استاد اعتراضو نپذیره و ما مطمئن باشیم به اعتراض اونوقت باید چیکار کنیم؟ قانون خاصی داره؟



Re: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۱۵:۱۰ شنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۰
#60
رز ویزلی، بخش 3 :

1- در کلاس پیشگویی برای لینی وارنر امتیاز دانش آموزان قانونی محاسبه نشده که باید بشه.
2- سؤال 1 تماما باید بنابر برداشت خودمون مینوشتیم و بنابربرداشت یعنی هرچی خواست بنویسید فقط نرید بنویسید پیشگویی یعنی خوردن آب حتی بنظرم اگه کسی اینو تعریف کنه گفتن کلمه پیش درسته. یعنی شما صرفا گفتید طبق نظر. حالا یکی طنزشم کرد که خب طنزش کرده دیگه. ولی منبعی که نبوده بوده؟ لطف کن اینا رو هم یه ویرایشی بزن
-----------------
به گودریک : حتی اگرم که اینطوری باشه که فقط حق دارن توی اون کلاسا شرکت کنن اونوقت هم نباید کم بشه چون اطلاع رسانی غلط و ناکامل بوده ولی تا جایی که من میدونم میتونن تو همه جا شرکت کنن چون تو قانون نوشته برای تمام دانش آموزان رسمی نه فقط برای اونایی که گفتن این درس مورد علاقه مونه و وقتی نوشته نشده یعنی این شرط وجود نداره.

خب با این حساب هری جیمز پاتر هنوز جواب نداده!

ویرایش بعد از دیدن پستت : پس فعلا قسمت دوم بخش 3 رو کاری نداشته باش اگرم بخش 1 رو درست کردی که دیگه فعلا صبر کن برم نمراتو ببینم

ویرایش بعد از دیدن نمرات پیشگویی : نه کل بخش 3 رو بخون.

ویرایش بعد از دیدن نمرات مراقبت : ته ویرایشی که تو! خب میتونی لطف کنی و بگی پست من چی از آگوستوس کم تر داره؟ و چرا باید حتما تو سؤال 2 مینوشتیم موش و پرنده؟ از کجا میدونستیم؟ اگه این کتاب جانوران اینا بوده که خب نگفته بودی منبع داره که هرکسم هرچی خواسته نوشته.

راستی بحث های داغ تر از اینم هست.


ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۸ ۱۵:۱۱:۲۱
ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۸ ۱۵:۱۲:۵۳
ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۸ ۱۵:۱۶:۰۹






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.