خلاصه:مرگخواران برای سوپرایز کردن لرد، ربات دامبلدوری ساختن که اخلاقش کاملا با دامبلدور اصلی متفاوته، و قصد دارن جایگزین دامبلدورش کنن. هر کدوم از مرگخوارا، اخلاق های خودشون رو به از طریق کابل، به دامبل بات منتقل میکنن. همین امر باعث میشه که ربات دامبلدور اخلاق های عجیب و غریبی پیدا کنه و قبل از این که به محفل منتقلش کنن، باعث به وجود اومدن دعوا بین مرگخوارا بشه.
برای همین، مرگخوارا میخوان هرچه زودتر دامبل بات رو به محفل انتقال بدن. در همین راستا، تصمیم میگیرن از طرف هری برای دامبلدور نامه بنویسن که کلاس خصوصیشون جای دیگه ای برگزار میشه، و بعد دامبلدور اصلی رو بدزدن.
.......................................
مرگخوارا تصمیم گرفتن نامه رو بنویسن...
-خب، کی مینویسه نامه رو؟
همه خود را به کوچه ی هری چپ زدند.
آستوریا در حالی که از سر حوصله سر رفتن نگاهی به ناخن هایش می انداخت، گفت:
-گفتم نامه رو کی مینویسه؟
-من که باید مواظب دامبل باشم بازم خرابکاری نکنه.
-منم باید برم معجون دامبل بات جایگزین کن درست کنم.
-وینکی باید اتاق ارباب تمیز کرد. وینکی جن اتاربامیزکن خووب؟
رز در حالی که سعی می کرد خودش را با غنچه هایش مشغول نشان دهد، سوت زنان گفت:
-لینی خوب نامه و اطلاعیه مینویسه ها.
-من چجوری نامه بنویسم آخه؟ نمی بینی نیمه جونم؟ نمی بینی ارباب حشره کش زدن بهم؟
ولی به نظرم ریتا خوب اطلاعیه میزنه ها.
آستوریا با چشمانی تنگ شده به ریتا نگاه کرد.
-اون ناخوناتو از من دور نگه دار چمن. دارم میام.
ریتا با قیافه ای که فقط یک ریتا قادر به گرفتن آن بود از میان جمع بیرون آمد، آرام و با حوصله به سمت میزی رفت و با طمانینه ی کافی پشت آن نشست. سپس قلم پرش را از پشت گوشش درآورد، کاغذی از ناکجا آباد ظاهر کرد و شروع کرد به نوشتن.
نقل قول:
بسم المرلین.
پروفسور عزیز، من امروز یه مقدار ناخوش احوالم. اگه میشه کلاس خصوصی امروز رو به جای دفترتون، در ایستگاه کینگزکراس برگزار کنیم...
کله زخمی محبوب همیشگیتون، هری کوچولو
نامه ی دامبلدور نوشته شده بود. حالا لازم بود آن را به صاحبش برسانند.