هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۱۴:۵۴ شنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۰
#61
ممنون بابت پاسخ به بخش 1 درصورتی که این لینک مشکلی از لحاظ کپی رایت و .. برای سایت ایجاد نمیکند لطفا آن را در پست خودتون هم قرار بدید.

بخش 2؟ !!!!

ویرایش پس از زده شدن پست گلرت : درباره ی ویرایش، بله تقاضای تجدید نظر نه تنها تو نمره ی من بلکه تو نمره ی همه ی افراد دیگه دارم.
-------------

نکته : چون ممکن است پست پایین برود : هری جیمز پاتر در انتظار پاسخ


ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۸ ۱۵:۰۱:۲۳


Re: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۱۴:۴۳ شنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۰
#62
سلام،
مدیر، استر، هرچی خواستم بگم اگه میشه یه قانون بذار که اگه رول میدن استادا نقد کنن پستو اینطوری امتیاز الکی دادن فایده نداره. یه زمانی این قانون بود ولی الان نیست. اگه این قانون نقدو بذاری خیلی بهتره که دانش آموز هم میتونه به امتیاز اعتراض کنه ولی اینجوری کاملا سلیقه ایه.



Re: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۱۴:۲۹ شنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۰
#63
پروفسور هری جیمز پاتر،

در امتیازدهی کلاس خواندن ذهن و چفت شدگی نوشته اید :
نقل قول:
راونکلا: 29 (10نمره هم به خاطر پاسخ دادن دانش آموز غیررسمی به سوال ویژه دانش آموزان رسمی کم شد)----> 19 نمره


تنها دانش آموز راونکلا که به سؤال قانونی پاسخ داده است لینی وارنر بوده است که طبق این پست دانش آموز قانونی هاگوارتز به حساب می آید.

و بنابر بند 2 قانون دانش آموزان قانونی که در زیر به نقل قول آورده شده است، تمامی این دانش آموزان حق پاسخ به سؤال امتیازی را دارا می باشند.

نقل قول:
در تمامی دروسی که در طول ترم برگزار میشود هر جلسه یک سوال اضافه برای این افراد منظور میشود و فقط این افراد حق پاسخ به این سوال را دارا میباشند . این سوال امتیاز اضافی خواهد داشت و باعث میشود به جای مجموع 30 امتیاز مجموعا 35 امتیاز برای گروه وی محسوب شود ! *در صورتی که به سوال اضافه هم پاسخ ندهند مشکلی به وجود نخواهد آمد !


بنابراین خواستار بازگشت این 10 امتیاز به گروه راونکلا و توضیح شما می باشم.

با تشکر!
*******************************************************
پروفسور رز ویزلی،

بخش 1 : بنده کتاب جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آن ها را ندارم و این کتاب ها در بخش دریافت فایل هم موجود نیستند. تکالیف شما باید در دسترس همه و قابل انجام برای عموم کاربران سایت باشند نه تنها برای آن عده ی خاص که کتاب خاصی را خریداری کردند.

بخش 2 : من به امتیازات داده شده به من در کلاس مراقبت از موجودات جادویی اعتراض دارم. درابتدا دو سؤال اول بدون هرگونه منبعی و صرفا به استناد به نظر دانش آموز نوشته می شود و چون در پست تدریس اشاره ی خاصی به آن نشده است درنتیجه پاسخ دادن به آن آزاد است. اما علاوه بر این :

نقل قول از سؤال 1 پست آگوستوس پای، نمره ی داده شده 5 :

نقل قول:
این جانور گوشتخوار زیبا ساکن هند و خاور دور است. (خاور دور اصطلاحی است که مردم مغرب زمین به بخش شرقی آسیا از جمله کشورهای چین، ژاپن ، منطقه هندوچین و غیره داده اند) در کل موجودی است که آب و هوای گرم و مرطوب را دوست دوست دارد و تا حد امکان از مناطق سرد دوری می کند.


نقل قول از سؤال 1 پست زنوفیلیوس لاوگود نمره ی داده شده 2 :

نقل قول:
همونطور که همه گفتن دیگه. حالا منم میگم. آب و هوای گرم میخواد، معمولا توی کویرها دیده میشه و همینطور برخی مکان های مرطوب. کشور هم مثل ایران، هندوستان، آفریقا و اینا


بخش گوشتخوار زیبا که کلا لازم نیست. هندوستان رو من نام بردم. آب و هوای گرم رو هم گفتم و علاوه بر هند دو کشور دیگر مثال زدم. چطور به خاطر این دو کشور 3 امتیاز از من کم شده است؟ مگر منبع شما کجاست و از کجا میدانید پاسخ من درست نیست؟!!


و اما درباره ی سؤال 2، گوشت خوار بودن رو که خب گفتن همه ولی مسئله اینه که شما گفتید مثل مارن نگفتید که همون غذای مارو میخورن که. اتفاقا گفتید میمون هم میخورن. خب پس من هم گوشت رو گفتم هم میمون رو. علاوه بر اون گفتم گوشت دوتا چیز دیگه رو هم دوست دارن ولی نمیدونم از کجا باید میفهمیدم که حتما این دوتا چیز موش و پرنده هستن.
معمولا این جور سؤالا تنها منبعی که دارن خود پسته تا جایی که من میدونم و اگه تو پست چیزی گفته نشده یعنی سؤال آزاده فقط چرت و پرت ننویسید. همین.

بنابراین تقاضای تجدید نظر در امتیاز داده شده به من در کلاس مراقبت از موجودات جادویی رو دارم. پست رول رو خودتون میدونید و نظری ندارم.


ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۸ ۱۴:۴۲:۱۱


Re: المپیک دیاگون!
پیام زده شده در: ۱۵:۲۰ سه شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۰
#64
المپیک دیاگون، دوره ی جدید!

سلام!

پس از صحبت های انجام شده تصمیم به راه اندازی دوباره ی المپیک دیاگون گرفتیم. این دوره در سه مرحله برگزار شده و به سه نفر اول جوایز مناسبی اعطا خواهد شد.
قوانین و توضیحی درباره ی هر مرحله در ادامه خواهد آمد. لازم به ذکر است که توضیح دقیق هر مرحله در هنگام آغاز هر مرحله زده خواهد شد.

قوانین

1- نیازی به عضویت یا اعلام آمادگی در این تاپیک نیست. تمام کاربران ایفای نقش حق شرکت در این مسابقه را دارند.

2- هیچ محدودیتی برای کاربران در ارسال پست در تاپیک هایی که مراحل المپیک در آن برگزار می شود وجود ندارد.

3- به پست هایی که در مسابقه امتیاز دهی می شوند، گالیون تعلق نخواهد گرفت.

4- تنها یک پست کاربر به عنوان معیار امتیازدهی شناخته خواهد شد و دیگر پست ها امتیازدهی نخواهد شد. (در نتیجه به آنها گالیون تعلق خواهد گرفت)

5- تمام پست های کاربران امتیاز دهی می شوند مگر آنکه در ابتدا یا انتهای آن خلاف آن خواسته شده باشد یا آنکه دومین پست آن ها باشد. در این صورت تنها در حالت نوشتن المپیک دیاگون بصورت بولد در بالای پست ها، به پست ها امتیاز دهی می شود.

6- برای هر کاربر آخرین پستی جمله ی المپیک دیاگون بالای آن باشد به عنوان معیار امتیازدهی قرار می گیرد. مگر آنکه تنها پستش باشد.

7- در پایان هر مرحله 3 روز استراحت وجود دارد که در این مدت داوران امتیازات خود را اعلام میکنند. علاوه بر این در طی این مدت در این تاپیک یک نظرسنجی قرار می گیرد که کاربران نیز بهترین پست را انتخاب کنند. به این پست 5 امتیاز اضافه تعلق خواهد گرفت.

8- نمره ی پست از 20 محاسبه می شود و در نتیجه بالاترین امتیاز قابل کسب توسط یک پست 25 امتیاز است.

9- درصورت خراب شدن سوژه، بازگردانی سوژه به مسیر خود و جلوگیری از از بین رفتن سوژه امتیاز ویژه دارد.

10 - تمام قوانین انجمن کوچه ی دیاگون در پست هایتان رعایت بشود. برای خواندن این قوانین به اینجا مراجعه نمایید.

11- مرحله آخر(سوم) قوانین وِیژه ای دارد که در توضیح همان مرحله آمده است.

خلاصه ای از مراحل

این المپیک در سه مرحله برگزار می شود. در هر سه مرحله سوژه توسط برگزار کنندگان داده خواهد شد و سپس آغاز مرحله در همین تاپیک اعلام می شود.

مرحله ی اول : این مرحله بصورت ادامه دار و طنز خواهد بود.

مرحله ی دوم : این مرحله بصورت ادامه دار و جدی خواهد بود. البته استفاده از طنزی مانند طنز به کار رفته در خود کتب، بدون مشکل است.

پس از برگزاری دو مرحله ی بالا، نام تمامی افراد شرکت کننده در این دو مرحله که پستشان بیشتر از 0 امتیاز گرفته است، در این تاپیک ارسال خواهد شد. تنها این افراد میتوانند به مرحله ی نهایی وارد شوند و برای رتبه های اول تا سوم رقابت کنند.

مرحله ی سوم : این مرحله بصورت تک پستی و طنز خواهد بود. سوژه ی کلی در همین تاپیک به همراه تاپیک ارسال پست اعلام خواهد شد.

جوایز

به نفرات اول تا سوم به ترتیب 150، 100 و 75 گالیون داده می شود. به علاوه به نفر اول یک رنک داده می شود.
همچنین احتمال آن وجود دارد که برگزار کننده ی بعدی المپیک نفر اول باشد.( این مورد در حال بحث است)

داوران این مسابقه زنوفیلیوس لاوگود و سیریوس بلک، ناظران کوچه ی دیاگون هستند.

سؤالات و مشکلات خود را در همین تاپیک اعلام کنید.

مرحله ی اول : بزودی


با تشکر
ناظران انجمن کوچه ی دیاگون


ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۸ ۱۵:۳۶:۰۳


Re: دفتر نظارت انجمن
پیام زده شده در: ۱۲:۱۷ جمعه ۱۰ تیر ۱۳۹۰
#65
با گودریک موافقم. اینطوری اونایی که میخوان تیم بسازن میرن دنبال عضو و میارن ولی اینطوری... اصلا اعلام آمادگی هیچ فایده ای نداره. همین کار بهتره. آخرشم هر عضو میاد عضویتش تو تیمو تأیید میکنه.

اینطوری باشه بهتره بنظرم.



Re: کی, کِی, کجا؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۲:۵۷ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰
#66
[spoiler=درباره ی مشکلات مدیریت حرف میزد]چیکار[/spoiler]

آرکوس الیواندر وقتی که مرد توی کمد لباسای لرد کچل، با آنتونین دالاهوف درباره ی مشکلات مدیریت حرف میزد.



Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۱:۰۹ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰
#67
1. اوکمی در کدام ناحیه ی زمین بیشتر یافت می شود و به چه آب و هوایی نیاز دارد؟ چند کشور نام ببرید. ( 5 امتیاز)
همونطور که همه گفتن دیگه. حالا منم میگم.
آب و هوای گرم میخواد، معمولا توی کویرها دیده میشه و همینطور برخی مکان های مرطوب.
کشور هم مثل ایران، هندوستان، آفریقا و اینا

2. غذای اصلی اوکمی چیست؟ ( 5 امتیاز ) گوشت. گوشت میمون هم میخورن ولی گوسفند و همینطور گوشت شیر رو بیشتر میپسنده

3. رولی در مورد مبارزه ی خود با یک اوکمی وحشی بنویسید. ( 20 امتیاز)

زنوفیلیوس به آرامی نزدیک شد. به کله اش نگاه کرد که لابه لای پرهایش مخفی شده بود. به نظر خواب می آمد.زنوفیلیوس به آرامی و با احتیاط بر روی نقاطی که هیچ برگی روی آن نریخته بود قدم میگذاشت. گاهی مجبور بود بپرد اما کفش های ضد جاذبه اش که قبلا به دست آورده بود بسیار به درد میخورد و مانع از برخورد شدید پایش به زمین می شد.
میدانست این حیوان بسیار خطرناک است و اگر احتیاط نکند مطمئنا کشته می شد.
مانع یک طرف کوله پشتیش را از بین برد حال میتوانست بی صدا تور را در بیاورد.
به آرامی نزدیک تر رفت. تور را بالا برد... خرچ...
اشتباه کرده بود. آن برگ لعنتی جلوی پایش افتاده بود. با ترس به اوکمی نگاه کرد که کله اش را بالا می آورد. نه تنها آن تور نشان گر قصد شومش بود بلکه او را از خواب بیدار کرده بود.
احتیاط را کنار گذاشت و به سرعت دوید بلکه بتواند خود را به مخفیگاه برساند. اما هیچ امیدی نداشت. صدای پاهای اوکمی را شنید ولحظه ای بعد او در چنگالش بود.
Game Over...


- اه لینی، نمیذاری یه بازی بکنیم، چیه انقدر صدام میزنی؟

زنوفیلیوس با بی حوصلگی به لینی نگاه می کرد که چوب دستیش را پایین می آورد.

- اگه به خاطر تو نبود الان این لولو رد کرده بودم .ولی هر دفعه میای و نمیذاری. اه. حالا میمردی 5 دقیقه دیرتر میزدی؟

- زنوف، تو که نمیتونی همیشه بازی کنی. قرار شد تکالیف هاگوارتز رو انجام بدی. هروقت اونا رو انجام دادی بعد...

- باشه اینکارو میکنم، تو خیلی علاقه داشتی مامان بشی نه؟ واسه همینه انقدر مادرانه رفتار میکنی دیگه؟

-زنوفیلیوس لاوگود! تو باز اینو گفتی؟ تو برای 3 روز حق نداری درس بخونی.

زنوفیلیوس که با تلاش بسیار موفق شده بود حالت غمگینی به خود بگیرد گفت : اما لینی...

- اما و اگر نداره. وقتی درس نخوندی آدم میشی.

لینی با گفتن این حرف بیرون رفت و زنوفیلیوس را تنها گذاشت. زنوفیلیوس نیز از موقعیت استفاده کرد.

- این بار ردش میکنم. حالا میبینی!



Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۷:۰۴ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰
#68
1. رولی بنويسيد كه مربوط به تست دروازه بانی شما در كلاس كه در آخر تدريس مطرح شد باشه. اندازه، طنز يا جدی بودنش به عهده‌ خودتون. ( 15 نمره )

- زنوفیلیوس لاوگود، برو جلوی حلقه ها وایسا!

زنوفیلیوس با دستور کیگزلی شکلبوت، معلم درس کوییدیچ، به جلوی حلقه های گل میرود.

- خب من 3 تا پرتاب میکنم واست اولیش متوسط، دومیش یکم سریع و آخریشو خیلی محکم. آماده ای؟

زنوفیلیوس با لبخند پاسخ داد : بله، استاد کچ...یعنی شکلبوت!

و به آرامی نگاهی به گردنبندی کرد که به دور گردنش آویخته بود. ان را دیروز لونا به خاطر خوب درس خواندنش به او داده بود! اما او دیده بود که چه چیزی روی آن ریخته بود. خون فلورگامبو! با خوش شانسی این خون امکان نداشت سرخگون در دستانش فرود نیاید.

- پرتاب اول... 3 ... 2 ... 1

سرخگون به سرعت به سمت حلقه ی سوم می رفت اما زنوفیلیوس با خیال راحت جلوی حلقه ی وسطی ایستاده بود و دستانش را برای سرخگون باز کرده بود.

با عبور سرخگون از حلقه ی سوم زنوفیلیوس با تعجب به آن نگاه کرد اما بعد با دیدن درخشش گردنبند خیالش راحت شد. احتمالا لونا طلسم محدود کننده اجرا کرده بود تا خیلی شک برانگیز نباشد. او را خوب تربیت کرده بود.

سکوی تماشاچیان

لونا درحالی که با تعجب به پدرش نگاه می کرد، به شدت فکرش مشغول بود. پدرش خواب نبود اما انگار بنظرش درخشش گردنبند طبیعی بود که با برخورد طلسم لوموس لونا به سمت او برنگشته بود. بار دیگر طلسم لوموسش را به سمت گردنبند فرستاد.

در همان حین

- زنوفیلیوس بلدی جاروتو حرکت بدی دیگه نه؟ الان پرتاب دوم رو انجام میدم.

- باشه استاد!

و به آرامی زمزمه کرد دلیمیتر. با خوشحالی به درخشش گردنبند نگاه کرد و سپس به سرخگون خیره شد. احتمالا باید کمی حرکت میکرد تا خیلی چرخش سرخگون به چشم نیاید.

در آن طرف لونا از بی اثر ماندن علامت دومش بسیار متعجب بود. یعنی چه اتفاقی برای پدرش افتاده بود؟

- پرتاب دوم ... 3... 2...1

زنوفیلیوس با دیدن پرتاب سرخگون به سرعت به سمت حلقه ی اول رفت اما در کمال تعجب سرخگون در میانه ی راه چرخید و به سمت سرخگون سوم رفت.

- ببخشید قرار نبود چرخشی باشه. ولی یه دروازه بان باید بتونه هر شوتی رو بگیره. امیدوارم پرتاب سوم رو موفق بشی.

- پرتاب سوم ... 3...2...1

زنوفیلیوس در حلقه ی میانی و بی حرکت ایستاد. اما با دیدن درخشش کوچکی در روبرویش با خوشحالی به سمت آن رفت : آخ جون، یه گامرابولو!

اما ناگهان با به خاطر آوردن کلاس، به سمت حلقه ی میانی برگشت و با ناراحتی به سرخگون نگاه کرد که از حلقه عبور کرده بود.

لحظاتی بعد

- بابا تو چرا اینطوری بازی کردی؟ ما که کلی تمرین کردیم.

- تقصیر توئه که بلد نیستی خون فلورگامبو رو درست بریزی رو گردنبندم. تقصیر توئه که به من اعتماد نداشتی. تقصیر توئه که خواستی تقلب کنی.

- چی میگی بابا؟ خون فلورگامبو چیه دیگه. من فقط داشتم یکم عطر میزدم بهش. آخه راستش این گردنبند رو دو سه سال پیش به من داده بودن گذاشته بودم تو جیب یکی از اون لباسام که باهاش اتاقمو تمیز میکردم. واسه همین خیلی بو میداد.

- ا؟ پس این بوی عرق من نبود؟ لونا جان میای پیش بابایی؟

لونا با دیدن قیافه ی زنوفیلیوس که لحظه به لحظه قرمز تر می شد چند قدم به عقب برداشت و سپس با بیشترین سرعت پا به فرار گذاشت.

2. چرا يك دوازه‌بان بايد از لحاظ روحی فردی قوی باشه؟ ( 5 نمره )

چون در غیراینصورت براثر صحبت های تماشاچیان یا گل خوردن روحیه ی خود را از دست داده و موجب دریافت گل های بیشتر می شود درحالی که با قوی بودن روحیه میتواند از گل ابتدایی گذشته و شعارهای تماشاچیان را نادیده بگیرد و مانع از دریافت گل های بیشتر بشود.
همچنین براثر باخت در یک بازی احساس ضعف نمیکند و با اعتماد به نفس وارد بازی بعدی می شود و به برد آن امید خواهد داشت.
3. بيوگرافی يك دوازه بان كوييديچ رو بنويسيد. ( 10 نمره )

نام : رون
نام خانوادگی : ویزلی
نام پدر : آرتور
نام مادر : مالی
نام همسر : هرمیون گرنجر
خون : خون اصیل، چرا که آرتور و مالی هر دو جادوگر بوده اند
چگونه دروازه بان شد : او توانست به کمک هرمیون، که باعث تکان ناگهانی یک رقیب دیگر شد، در تست دروازه بانی تیم گریفیندور پیروز شود اما به علت شعار های گروه های دیگر روحیه خود را در اولین بازی از دست داد. هری برای باز گرداندن روحیه اش، وانمود کرد که مقداری معجون خوش شانسی در نوشیدنی او ریخته است و رون با دیدن این صحنه، با خوشحالی و اعتماد به نفس وارد بازی شد و بازی خوبی از خود نشان داد!



Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۴:۰۹ سه شنبه ۷ تیر ۱۳۹۰
#69

1. سه تعریف از پیشگویی ( بنا بر برداشت خودتان) بنویسید


1- پیشگویی = پیش + گویی = گفتن پیش = گفتن گذشته... = تعریف خاطره. پس در نهایت پیشگویی همان گفتن خاطره است

2- پیشگویی یعنی گفتن اطلاعاتی که از پیش میدانید. برای مثال شما میدانید که شخصی در بانک برنده ی جایزه شده اما این خبر فردا اعلام میشود. پس شما میتوانید به آن شخص بگویید بزودی برنده ی جایزه ی بزرگی می شود. این پیشگویی است.

3- پیشگویی، یعنی استفاده از زمان برگردان در آینده و برگشتن به حال، و گفتن اتفاقات آینده به حال خود.


2. یک رول طنز بنویسید که در آن خودتان پیشگویی اتفاقی که درون کلاس از آن صحبت شد را انجام می دهید


ایگور پس از نگاهی به اطراف چوبدستیش را در اورد و با لبخندی شیطانی زمزمه کرد : هامروتورا!

نوری آبی رنگ به سمت میز رفت. ایگور به آرامی روی میز خم شد و ورد ریداکتو را زمزمه کرد. صدای ترق و توروق چوب میز، شنیده شد اما هیچ اتفاقی رخ نداد. ایگور با خوشحالی از آنجا دور شد. حتما موفق می شد این امتحان را پشت سر بگذراند.

گودریک با خوشحالی نور سرخی که به آرامی رنگ نقره ی فام به خود میگرفت را نگاه میکرد. او تمام این لحظه را ثبت کرده بود.

حال میتوانست اثبات کند اسلیترین متقلب است. اما این کافی نبود، باید ایگور را بیشتر اذیت میکرد. چوبدستیش را در اورد و زمزمه کرد : رفلکتوگلادین!

یک نور دیگر به سمت میز رفت و ناگهان نوری از روبروی میزهای سمت چپ درخشید. گودریک شیشه ی حاوی خاطره را در جیبش گذاشت و با خوشحالی به سمت حیاط رفت.

لحظاتی بعد در کلاس

رز با متانت در کلاس را شکست و پس از ابراز خوشحالی اش از درست در آمدن پیشگویی، وارد کلاس شد.

- خب همونطور که میدونید امروز امتحان دارید و اینا. زود باشید یه ورق دربیارید. هرکس یه پیشگویی از اون نوع دومی که جلسه پیش گفتم انجام بده. آخر کلاس هر پیشگویی که اتفاق بیفته نمره رو میگیره و اونایی که پیشگویی شون اتفاق نیفتاده، فردا شب میان دفتر من تا یکم باهاشون صحبت کنم .

و پس از دیدن خنده ی دانش آموزان و شنیدن زمزمه ی آنها که میگفتند به هیچ وجه از کمی خواب بدشان نمی آید ادامه داد : البته طبیعتا این صحبت، با استفاده از فنون ویژه ی تنبیه که خودم اختراعش کردم انجام میشه.

10 دقیقه بعد

- ایگور ، تو پیشگویی کردی که این میز امروز نمیشکنه؟ خب این که نشد پیشگویی!

- اما این که پیشگویی غلطی نیست!

- هووم، راست میگی. ولی خواهد بود.

رز به سرعت چوبدستیش را به سمت میز گرفت و گفت : ریداکتو!

طلسم رز به میز برخورد کرد، رز با شنیدن صدای ترق و توروق چوب های میز با خنده به لینی نگاه کرد و اسم ایگور را در لیست صحبت شوندگان(!) تیک زد.

- خب نفر بعدی، گودریک، تو پیش بینی کردی گلدون عزیز من میشکنه؟ عمراً... راستی این میز چرا...

رز با تعجب به میز سالم نگاه کرد و سپس نور ورد خود را تماشا کرد که به سمت گلدان محبوبش می رفت.


شترق!


رز در حالی که به شدت سعی میکرد عصبانیت خود را که ناشی از شکستن گلدانش بود بروز ندهد گفت : بچه ها جلسه تمومه. همه ی شما هم بخشیده شدید... البته... نه همه ی همه. ایگور، برو تو این اتاق گودریک لطف کرد و تقلب تو رو بهم گزارش داد. ایگور تو هم همینطور. میدونم اون گلدون کار ایگور نبوده.

لحظاتی بعد

زنوفیلیوس با خوشحالی به رز نگاه می کرد که نمره ی کامل را برای او در لیست می گذاشت.

- زنوفیلیوس، تو نمره ی کامل رو گرفتی، چون قبل از کلاس پیشگویی کردی گلدون من میشکنه و نجاتش دادی. ولی اگه دفعه ی بعد بدون اجازه به گلدونم دست بزنی حتی اگه واسه نجات دادنش باشه اونوقت تو هم وارد اون اتاق میشی.

زنوفیلیوس با خوشحالی از آنجا خارج شد. واقعا شانس آورده بود که آن روز برای ترساندن رز زیر شنل نامرئی در کلاس پنهان شده بود!

در درون اتاق

گودریک و ایگور به صندلی بسته شدند و به تابلویی که روبروی آنها نصب شده است نگاه می کنند : اتاق جیغ!

رز بدون توجه به پوزخند گودریک و ایگور گفت : خب، حالا تنبیهتون شروع میشه. 10 دقیقه مداوم واستون جیغ میزنم.بعدش یاد میگیرید که دیگه نباید تقلب کنید و ضمنا نباید سعی کنید گلدون منو بشکونید. خب از الان شروع میشه. جیــــــــــــغ!

10 دقیقه بعد

نه تنها پوزخند از لبان گودریک و ایگور پاک شده است بلکه هردو به این نتیجه رسیدند که جیمز هری پاتر تنها کپی ای از روی رز ویزلی بوده است. و در این مورد کپی برابر اصل نیست!


ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۷ ۱۴:۱۶:۱۴


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۳:۰۰ سه شنبه ۷ تیر ۱۳۹۰
#70
حالا الان 10000000 نفر نیان فحش بدنا
ولی چند تا نکته :

1- چون شما دسترسی داری نباید دخالت کنی. یعنی به موجب اینکه مدیر و دارای دسترسی تام هستی حق دخالت در همه ی بخش ها رو نداری کلا گفتم. یعنی حالا اینکه شخصیت تأیید میکنی با توجه به نظارت قابل قبوله ولی از نظر من حق نداری ناظر عوض کنی و ... و... نه اینکه اینکارا رو کردی ولی منظورم اینه که بعدا قابل توجیه نیست اینکارا اگه انجام بشه با این دلیل.

2- نتیجه میگیریم سایت برنامه ای برای 24 تیر نداره

3- یه پیشنهاد : یه تاپیک بزن بیاید شورای اخبار تشکیل بدید. اونا برن اخبار بزنن کساییم که عضو اون گروهن تأیید نیاز نداشته باشه خبرشون.

4- من خودم تا جایی که یادمه با سرچ با این سایت آشنا شدم ولی الان وقتی هری پاتر رو سرچ کنید سومین لینک دمنتوره... و بنظرم یکی از دلایل اصلیش اخباره. چون خیلیا فقط توسط اخبار جذب میشن. خیلیا نمیدونن رول پلینگ هری پاتر وجود داره. یه خبریو میگردن. میبینن اه اینجا نوشته. میان میخونن میبینن اه اینجا انجمنم داره بعد حالا شاید فعالیت کنن ولی اگه اون جذب اولیه نباشه که خب...

همین کلا. دیگه این بحثو کشش ندیم بهتره. چندین و چند بار گفته شده و دیگه حالا کلش اینه که اعضا و مدیران چه کاری بخوان بکنن یا مدیران درست میشن و سایت قوی میشه. یا اعضا میسازن با مدیرا یه سریشون و سایت یه مدتی میمونه. یا اعضا میرن و سایت میخوابه و از بین میره. یا هم اعضا میرن بعد مدیرا میرن بعد اعضا میان یه سری دیگه مدیر میشن

یه سؤال : نسخه ی جدید کی بروز میشه؟ یعنی عله دوباره میاد؟


ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۷ ۱۳:۰۲:۰۹






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.