استادا! به این نتیجه رسیدیم ننوشتن ِ سوال ها خیلی بیشتر کیف می ده تا نوشتنشون. خودتونم تنبلین.. :))
صورت فلکی ما ... ! صورت فلکی ِ پکمن هستن!
_______________
رابطه خاصی با دنیای ِ جادوگری نداره. فقط در حد ِ دوست ِ عادی هستن و زیاد صمیمی نیستن.
فکر نکنم منظورتون از این رابطه ها باشه؛ نه؟
خب، همه شما یک مردی رو به نام ِ پــَک رو می شناسین؟ یکی از والاترین جادوگر هایِ زمان ِ خودش بود. همه اون رو پکمن صدا می کردن. چون خیلی آقا بود. اما مشکل ِش این بود که خیلی می خورد. در ِ حد ِ چی... فقط می خورد و می خورد. دهنش هم یک سره باز بود. یک مشکل ِ دیگه ـش هم این بود که فکر می کرد همه باید اون رو بپرستن و برای این که بقیه این جوری فکر کنن؛ کار های خیلی مختلفی می کرد که یکی از کارهاش، درست کردن یک بازی ِ هوشمند و جالبی برای بچه ها بود که از همون سن ِ کودکی به اون احترام بگذارن. بعد، برای خودش چند تا دشمن هم توی بازی درست کرد که اگه بهشون می خورد؛
شپلخ! می باخت ( در واقع بچه ها می باختن!) و game over می شدی.
اون حتی یک مجسمه ای از خودش درست کرد که یک مشعل داشت و به خودش گفت مجسمه آزادی. الان فرسایش صورت ِ مجسمه رو این جوری کرده. وگرنه قبلنا دهن ِ مجسمه خیلی بزرگ بود با شکم ِ چاق!
بازی ِ این آقا که به اسم ِ خودش یعنی پکمن گذاشته شد خیلی معروف شد. اون قدر که چندین جادوگر قدرت هاشون رو یکی کردن و سعی کردن چند تا ستاره رو مثل ِ پک من طرح کنن و چند تا رو جابجا کردن تا این صورت ِ فلکی بدست اومد! وا مصیبتا...
_______________
و اما صورت های فلکی ِ دیگر! اولین صورت ِ فلکی، صورت ِ فلکی گوسپند می باشد. سالهای دور، وقتی هنوز نه ابرقدرت های خودخوانده ( مثل ِ آمریکا!
) هنوز پیدا نشده بودند و ایران هنوز در اوج بود؛ یک فرد ِ جادوگری درش زندگی می کرد. این شخص، دزد بود. اما نه دزد ِ مال و اموال. دزد ِ دانش بود. این فردف اولین متقلب ِ جادوگر بود. اون همیشه توی امتحان ها تقلب می کرد. اون موقع، معلم ها تو گرفتن ِ مچ ِ جادوی متقلب ها هنوز خبره نشده بودن؛ در نتیجه اون تا مدت ها بدون ترس تقلب می کرد تا این که یک معلم مچش رو گرفت و می خاوست اون رو بکشه. اما هرچی سعی می کرد نمی تونست. هی می رفت چاقوش رو تیز می کرد؛ گیوتن ـش رو براق می کرد؛ برای تفنگش گلوله می خرید؛ اما هیچی. خلاصه، روونا از آسمون یک گوسپند ِ غول پیکر فرستاد و معلم اون رو قربانی کرد و دانش آموز ِ متقلب قصر در رفت.
اما وقتی گوسپند داشت فرستاده می شد؛ جاش توی آسمون موند و کم کم ستاره های آسمون تولید گر اومدن دور و ور ِ جای خالی شده که از توش گوسپند اومده بود بیرون. بعد مردم ستاره ها رو وصل کردن و فهمیدن که بعله! یک گوسپند اون جا بوده!
صورت فلکی ِ پروانه رو هم که حتما می شناسین؟ حتما داستانش رو هم می دونین قبلا ها شیطون همراه ِ فرشته ها تو بهشت زندگی می کرد. بعد سیب خورد اومد زمین. ( اهم! کانال عوض شد! شرمنده...
) بهر حال اون تبعید شد به زیر ترین جای ِ دنیا یا مرکز ِ زمین. اما اون موقع خونه اون، جهنم بود و بالاخره خونش هم تبیعطا باید همراهش می اومد. نــع؟! وقتی داشتن جهنم رو منتقل می کردن؛ پروانه بازیگوش ِ شما، فرار کرد و بخاطر هزار تا چیز که توی فضا هست و ما نمی فهمیم؛ رفته رفته بزرگ تر شد و به پروانه سرخ تبدیل شد ( بر وزن ِ غول ِ سرخ!
) و چون خیلی گرما داشت ( جهنمی بود دیگه!) ستاره ها دورش جمع می شدن و بعد، وقتی دانشمندی به نام ِ ابوعلیالفیاس اون رو کشف کرد؛ به اون جایزه روونای سال رو دادن و فَوَقَ ماوَقَعَ
_______________
استاد، شرمنده، نــمره!
تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟