- هیییییییییع!

هوووووووع!

هااااااااااع!

تقریباً پونزده دقیقهای میشد که هکتور با نهایت زورش، داشت ماشین رو از پشت هل میداد و اتفاقاً تونسته بود با موفقیت رو به جلو حرکتش بده.
چند سانتیمتر البته.
کراب که داخل ماشین نشسته بود، به آینه زل زده و سرگرم پنکک زدن به صورتش بود.
- چی شد هکتور؟! یه ساعته علافمون کردیا!
- هوف... وایسا یه دقیقه بذار معجون بخورم.
هکتور دست توی جیبش کرد و شیشهی معجونی رو در آورد که روش عکس خودش با لباس سوپر هیرویی چسبیده بود که روی سینهش هم لوگوی H داشت. همینکه معجون رو زد تو رگ، به طرز فجیعی شروع کرد به ویبره رفتن.
هکتور فول شارژ شده بود!
- برو که داشته باش سوپر هکتور رو!

کراب هم شونههاشو بالا انداخت و به هر حال رفت که داشته باشه سوپر هکتور رو.
یه دقیقه.
دو دقیقه.
سه دقیقه.
چهار دقیقه.
پنج دقیقه.
دیگه حوصلهش سر رفت، لوازم آرایشی رو گذاشت توی کیفش، از ماشین پیاده شد، رو به روی هکتور وایساد و با انگشت شستش که ضخامتش از بازوی هکتور بیشتر بود، به ماشین اشاره کرد.
- برو تو.

هکتور هم بدون هیچ حرفی سرش رو تکون داد و بیخیال هل دادن شد و همونطور که خیلی جوگیر سینهش رو جلو داده بود تا لوگوی H قشنگ بهش آفتاب بخوره و بدرخشه، رفت توی ماشین.
کراب هم بعد از چندتا حرکت نرمشی و گرمشی، با اعتماد به نفسی مثالزدنی، بخش پایینی ماشین رو گرفت و...
- اوه اوه اوه بیخیال.

ماشین خیلی سنگینتر از اون چیزی بود که فکرش رو میکرد و اتفاقاً خوب شد که فوراً ولش کرد و بیشتر از این فشار نیاورد، چون احتمال داشت از ناحیهی همسترینگ شدیداً مصدوم بشه و فرصت بازی توی ترکیب تیم ملی انگلیس توی جام جهانی کوییدیچ 2022 رو از دست بده.
همونطور که نفس نفس میزد، ترجیح داد برگرده تو ماشین.
- چی شد؟ مصدوم شدی؟
- من؟ ... هممم... نه باو، زورمو تو خونه جا گذاشتم. اگه میدونستم توی همچین موقعیتی گیر میکنیم که میاوردمش.
- مگه این چیه توی بازوت؟

- این؟ خب... آها این... چیزه... این...

کراب سعی کرد بحث رو عوض کنه.
- لعنت به این شانس! حالا این ماشینو چجوری برونیم؟!

و با لگدی که به بخش پایینی داخل ماشین زد، کیسهی سفید رنگ خیلی گندهای به بیرون جهید و صاف رفت تو صورت هکتور.
- چی شد؟!

کراب چند لحظه به هکتوری که داشت خودشو از زیر کیسه در میاورد، زل زد و بعدش به جایی که لگد زده بود خیره شد.
تازه متوجه شده بود که اون پایین هم یه چیز میزایی هستن که میشه فشارشون داد...