مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم میرساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامهریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیتهای شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.
همیشه دامبلدور میگفت من به یه دلیلی به اسنیپ اعتماد دارم و کسی هم دلیلشو نمیدونست
وقتی اسنیپ به دامبلدور اواداکداورا زد دامبلدور در جا نمرد(اونطور که معموله)بلکه از زمین بلند شد و به هوا رفت بعد مرد پس میشه نتیجه گرفت اسنیپ از یک ورد ذهنی استفاده کرده و الکی بعدش گفته اواداکداورا
اسنیپ هم وقتی داشت از دست هری فرار میکرد اونو نکشت و نگذاشت کسی به اون اسیب برسونه(در صورتی که به راحتی میتونست اونو بکشه و از شرش راحت بشه)
خوب همون طور که اعضای قدیمی تر سایت میدونن من میگم دامبلدور نمرده و برای خودم دلایل بسیاری دارم(بلیز زابینی عزیز خیلی خوب از این موضوع مطلع هست)من میترسم که دوباره دلایلمو بیان کنم و اون جنگ قدیمی دوباره راه بیفته پس فعلا چیزی نمیگم فقط اقا دامبلدور نمرده و اسنیپ هم خیانت کار نیست(اگر هم مرده باشه این نقشه ی خود دامبلدور بوده که به اسنیپ دستور این کارو داده شک نکنید)همیشه دامبلدور میگفت من به یه دلیلی به اسنیپ اعتماد دارم و کسی هم دلیلشو نمیدونست پس حتما دلیلش الکی نبوده پس در صورتی هم که دامبلدور مرده باشه اسنیپ خیانت کار نیست و همش نقشه ی دامبلدور بوده
نمیشه نمیتونم طاقت بیارم میخوام دوتا از دلایلمو بگم:
وقتی اسنیپ به دامبلدور اواداکداورا زد دامبلدور در جا نمرد(اونطور که معموله)بلکه از زمین بلند شد و به هوا رفت بعد مرد پس میشه نتیجه گرفت اسنیپ از یک ورد ذهنی استفاده کرده و الکی بعدش گفته اواداکداورا(اگر دقت کرده باشید تو این کتاب خیلی به وردای ذهنی اشاره میکرد) و اسنیپ هم وقتی داشت از دست هری فرار میکرد اونو نکشت و نگذاشت کسی به اون اسیب برسونه(در صورتی که به راحتی میتونست اونو بکشه و از شرش راحت بشه) و چند بار هم گفت یادت باشه که باید از وردای غیر کلامی استفاده کنی (یعنی با زبان بی زبانی داشت به هری میگفت چی کار کرده)
اگه دامبلدور مرده چرا آخرای داستان از جسد(:به قول رولینگ) دامبلدور نور میزنه بیرون و از این جور چیزا؟!
...هری یک لحظه احساس کرد که ققنوس شادمان در حال پرواز کردن در اطراف دامبلدور را دیده است... :
همون موقعی که از دامبلدور نور میزنه بیرون
معلوم است که نمرده، بابا جان اون مایعی را که در قدح بوده خورده و شاید مثلاً برای مدتی .... ولی من یقین دارم که زنده است حالا به شما ثابت می شود.
آقا حقه است!
مگه ما آخرش نمي خونيم كه فوكس يه صدايي مي كنه و هري يه چيزي مثل ققنوس مي بينه؟
بينه؟درضمن،اين نكته هم بايد در نظر باشه كه اسنيپ يه معجونساز ماهره.از كجا معلوم اون معجوني كه دامبلدور مي خوره كار اسنيپ نباشه؟