~امتیازات جلسهی اول ماگلشناسی~هافلپافارشدها (نمرههاشون از سی محاسبه شده و باید منهای پنج بشه):
رکسان ویزلی 28
از ظاهر پستت که کاملا راضیام. یعنی از نظر رعایت پاراگرافبندی و علائم نگارشی و خلاصه اینجور نکات خوبی. ولی داستانت برای یک رول سی نمرهای نسبتاً کوتاهه و پردازشش اونقدرا خوب و خلاقانه نیست؛ در حدی که حس میکنم خیلی براش وقت نذاشتی و سرسری نوشتی. در مجموع میتونم بگم رول خوبیه، و فقط کافی بود ایده رو کمی بیشتر پرورش بدی تا نمرهی کامل بگیری.
رودولف لسترنج 28
ایدهی نسبتاً خوبی داشتی و رولت بانمک و مناسبه. از نظر ظاهری، اینکه پستت توصیف خیلی کمی داشت حرکت ریسکیای بود، ولی خب همین قضیه رو توی دیالوگا تبدیل به یک موقعیت طنز کردی در نتیجه اینم خوب بود حتی.
با این حال یک سری ایرادهای ظاهری خیلی فاحشی داری که باعث شدن نمرهی کامل نگیری: بعد از سهنقطهها فاصله باید بذاری. مشخص کردن دیالوگها توسط خط فاصله انجام میشن، نه آندرلاین. تمام دیالوگهات شکلک دارن، که باعث شلوغ شدن پستت شدن. یه سری غلطهای تایپی ریز هم داشتی که اگر یه بار از روی پستت میخوندی به احتمال زیاد رفع میشدن.
سدریک دیگوری 30
آفرین!
این رول دقیقا همون چیزی بود که میخواستم. هم دقیقاً و مفصل به «پروسهی جادویی شدن» پرداخته بودی (کاری که خیلی ها انجام ندادن و نمرهدهی رو برام سخت کردن!)، هم ایدهت خوب بود، هم خوب بهش پرداختی. ظاهر پستت هم که خوب بود. خلاصه نمرهی کامل نوش جونت.
حالا برای اینکه یه نکتهای هم گفته باشم؛
نیمهی دوم پستت یه سری پاراگراف ریز ریز داشتی که خیلیهاشون از یک جملهی طولانی تشکیل شده بودن. بهتر بود بعضیاشون رو با هم به صورت پاراگرافهای بزرگتر مینوشتی. متوجهی منظورم چیه؟
اگلانتاین پافت 24
شاید فکر کنی به خاطر این نمرهی کمی گرفتی که ایدهت با رکسان مشترک بود، در حالی که اصلا اینطور نیست!
علت نمرهی پایینت اینه که من ازتون خواسته بودم دربارهی پروسهی جادویی شدن یک اختراع ماگلی رول بنویسید. پست تو داستانی بود دربارهی دعوای دوتا دانشآموز هاگوارتز سر تکالیفشون، که این وسط یک پاراگراف هم در مورد چیزی که من خواسته بودم گنجونده بودی! میدونی؟
من وقتی میگم در فلان مورد رول بنویسید، در واقع انتظار دارم یه داستان در اون مورد بسازید، چیزی که رول تو کلاً نداشتش؛ داستان در مورد جادویی شدن یک اختراع ماگلی.
سال اولیها: -
ریونکلاوارشدها (نمرههاشون از سی محاسبه شده و باید منهای پنج بشه):
گابریل دلاکور 29
خیلی راضی بودم. یک مقدار کوتاه بود، ولی به هرحال ایدهت به قول فراستی، «درومده».
اگر پستت کمی بیشتر توصیف داشت راضیتر میبودم. و اینکه «فرشتهء مهربون» نه! یا باید بنویسی
فرشتة مهربون، یا
فرشتهی مهربون! که من شخصاً دومی رو پیشنهاد میکنم.
لینی وارنر 30
چیز زیادی برای گفتن وجود نداره. یه رول عالی که سزاوار نمرهی کامله!
دروئلا روزیه 28
ولی با آلوهومورا آدم بلند نمیکننا.
البته اون دو نمره به خاطر آلوهومورا کم نشده، بیشتر به خاطر این کم شده که خیلی از جملههای پستت از نظر اینکه الان در حال توصیف چه شخصیتی هستن، گنگ بودن. مخصوصا نیمهی اول پست. ولی در کل رولت در حد نمرهی کامل بود و حیف کردی خلاصه.
سال اولیها:
پنهلوپه کلیرواتر 28
آفرین! ایده و داستانت خوب بودن. به اندازهی کافی ایدهت رو پرورش دادی و طنز خوبی هم توی رولت داشتی. با این حال از نظر ظاهر پست خیلی جای بهتر شدن داری. برای شروع سعی کن دوتا چیز رو برای جلسهی بعدی رعایت کنی؛ اول اینکه سعی کن پستت توصیفات بیشتری داشته باشن. نکتهی دوم هم این که بعد از تموم شدن دیالوگا، دوبار اینتر بزن بعد پاراگراف توصیف رو شروع کن. اگر اینا رو رعایت کنی فاصلهی زیادی با نمرهی کامل گرفتن نداری.
ربکا لاکوود 25
داستانت واقعا قشنگ بود. ولی وقتی داری رول جدی مینویسی، باید به منطقی بودن اتفاقات و حرفها و کارهای شخصیتها بیشتر توجه کنی. این که خانم کتابدارِ عصبانی، چی میشه که به سرعت تحت تأثیر قرار میگیره و یکدفعه رفتارش با دخترک قصهی ما نرم میشه خیلی برام قابل قبول نبود. یا مثلا اینکه یک دفعه چنین طلسم قدرتمندی رو روی دفترچه اجرا میکنه و لحنش کتابی میشه. با این همه جا داره دوباره بگم: داستانت واقعا قشنگ بود!
گریفیندورارشدها (نمرههاشون از سی محاسبه شده و باید منهای پنج بشه):
فنریر گریبک 30
چیز زیادی برای گفتن ندارم فنریر. خوب و کامل نوشته بودی و نمرهی کامل هم گرفتی. نوشِ جون!
ریچارد اسکای 19
آه، ریچارد!
اولا که نیازی نبود در مورد چندتا اختراع بنویسی؛ چون اینجوری کیفیت رو فدای کمیت کردی. از طرف دیگه ایرادای ظاهری و فنی پستت یه مقدار زیاد بودن، طوری که هرکاری میکنم نمیتونم فقط با توضیح بهت بگم. واسه همین تلاش میکنم بخشی از رولت رو (فقط از نظر ظاهری) اصلاح کنم، خودت بگرد ببین چه تفاوتایی کرده.
نقل قول:
روزی از روز های گرم تابستانی، مردی که تازه از سر کار برگشته بود و میخواست بنشیند و خستگی در کند، با صدای ناهنجار زنش مواجه شد:
- باز که تو نشستی اون روزنامه رو بخونی! پاشو برو ظرفارو بشور.
آن لحظه مرد آرزو کرد که کسی بر رویش وردی نابخشودنی بزند و آن ثانیه ها ثانیه های آخر عمرش باشد؛ ولی دیگر فایده ای نداشت و باید تاوان ذلیل بودنش را پس می داد و دستانش را آسفالت می کرد.
اما این روند طولی نکشید، روزی مرد پی برد که می شود با جادو کاری کند که ظروف خود به خود شسته بشوند و دستانش دیگر مانند ماگل ها را آسفالت نشود. مرد ظرفشویی جادویی خودکار را ابداع کرد و خیال کرد که می تواند یک دقیقه راحت استراحت کند. اما وقتی خواست بنشیند و روزنامه ای بخواند باز صدایی آمد.
استرجس پادمور 24
استرجس، علائم نگارشی چیزی فراتر از نقطه و سهنقطه هستن. مخصوصاً ویرگول جای خالیش به شدت در جملات طولانیت احساس میشد. ضمن اینکه علائم نگارشی به کلمهی قبلیشون میچسبن و از کلمهی بعدی با یک فاصله جدا میشن. در ادامه، لازمه بگم متن توصیفاتت یا میتونن کتابی باشن، یا محاورهای. ترکیب دوتاشون غلطه. سعی کن این سهتا ایراد مهم رو برای جلسات بعدی رفع کنی.
آرتور ویزلی 30
آفرین آرتور. واقعا رول خوبی بود. اصلاً هم به خاطر اینکه من شیفتهی فورد آنجلیای پرندهام نمرهی کامل نگرفتی.
اینیگو ایماگو 28
میدونی، دو دل بودم که چطوری بهت نمره بدم. کم مونده بود «گوی» رو اختراع ماگلی در نظر نگیرم و نمرهی پایینی بهت بدم، ولی این دفعه رو گذشتم، چون نمیشه هم گفت که اختراع ماگلی نیست. خلاصه اینکه ایدهت خیلی جذاب نبود. از اونجایی که خوب رول مینویسی، سعی کن با انتخاب ایدههای بهتر برای نوشتن، از هدر رفتن تلاشهات جلوگیری کنی.
سال اولیها:
اما دابز 26
میدونی اما، داستانت واقعا قشنگ بود. جدی میگم. ولی متاسفانه اون بخشش که مربوط به پروسهی جادویی شدن جارو بود واقعا کم بود. در واقع تو هدف اصلیِ داستان رو به حاشیه بردی. یک نکتهی ظاهری رو هم مراعات کنی خیلی خوب میشه: علائم نگارشی (مثل نقطه، ویرگول، علامت تعجب، دونقطه، سهنقطه و...) به کلمات قبل از خودشون میچسبن و از کلمهی بعدیشون با یدونه فاصله جدا میشن.
اسلیترینارشدها: -
سال اولیها:
دیانا کارتر 29
تکلیف خیلی خوبی بود!
فقط به چندتا نکته توجه کن: علائم نگارشی به کلمهی قبل از خودشون میچسبن و از کلمهی بعدی با یه فاصله جدا میشن. برای مثال میتونی به هر کدوم از علائم نگارشی همین پست خودم نگاه کنی... همهشون به کلمهی قبلی چسبیدهان و از کلمهی بعدی جدا شدهان! یه نکته هم اینه که شکلک جای علائم نگارشی رو نمیگیره. یعنی مثلا آخر این جمله هم باید نقطه یا علامت تعجب میذاشتی:
نقل قول:
-انیوووو نمی خواااامم
-بذار با وایتکش بشورمت،درد نداره که