هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۳:۴۱ شنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۶

تئودور نات


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۷ دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۰۰ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۸
از كنار بر بچ مرگ خوار
گروه:
کاربران عضو
پیام: 789
آفلاین
این شعر در باب مرگخواران هست
بنی مرگخوار اعضای یکدیگرند ............که در افرینش ز یک گوهرند
چو مرگخواری بدرد اورد روزگار.............دگر مرگخواران را نماند قرار
---------------------------
اینم در باب محفل یا مخمل
بنی مخمل اعضای یکدیگرند............که در ارزشی بازی از یکدیگر بر ترند
چو عضوی بدرد اورد روزگار...............دگر عضو ها گویند ال فرار

چون از شعر دیگری استفاده شده بود نمره ای به این شعر تعلق نمی گیره


ویرایش شده توسط كورن اسميت در تاریخ ۱۳۸۶/۵/۱۹ ۱۳:۴۳:۰۶

گزیده ای از برداشتهایم...
جوانا کاتلین رولینگ،بعد از نوشتن کتاب هری پاتر و Ø


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۱:۲۹ یکشنبه ۳ تیر ۱۳۸۶

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
قالب :مثنوی
نام : هافل
شاعر : پیوز
-----------------------------------------------------------------------
بود از هر بدی فارغ بود بهر همه رازق // همه اعضای آن شادان همه اعضای آن عاشق
همه حسرت خورند از آن بود رشک همه خوبان // گریف و اسلی و راون نباشد مثل آن خوش وان*
بود رنگین و زیبا رو ، بود پاک و خوش و خوشبو // که در کل جهان هرگز نباشد یک گروه چون او
بباشد نام آن هافل ، همه دنیا ز آن غافل // که در جادوگران بهتر نباشد از همین هافل
----------------------------------------------------
خوش وان: خوش جا ، خوش مکان

چهار بیت تقدیم گروه برترین هافلپاف


سوژه:1
پرورش سوژه:1
وزن:2
تعداد ابیات:0
محتوا:1
نمره:5:10


ویرایش شده توسط كورن اسميت در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۴ ۱۳:۲۲:۴۱

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۳:۳۷ دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۸۶

پرد فوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۵:۳۶ شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۶
از در به در!خوابگاه برای من جا نداشت!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 136
آفلاین
کوییدیچ:
همانا بگشت چرخ روزگار/دگر جاروها را نماند قرار
چو پرواز سخت بگشت بر جادوگران/جارو را برگزیدند بر مشکلات
که کوییدیچ شد اختراع/با دوز و کلک و افتراع
بسی رنج بردند در ساختن/که جنس حلقه ها بود ز ساتن
توپ های چرمی را/با روش های افتراع
در زمین می کردند ول/ندانستند زین چو پیشرفت را
خواهد کرد نسل بعد/چو زین مشکل میسر شد بر ساحران
گشتند خوش حال/همراه با دلان
قهرمانان گشتند معرفی/کوییدیچ متحول شد به راحتی
ببینیم که در این راه سخت/میسر خواهد شد یا نمی شود؟
-----------------------------
تذکر:شعر نو می باشد.



سوژه:2
پرورش سوژه:1
وزن:0
تعداد ابیات:1
محتوا:2
نمره:6:10


ویرایش شده توسط كورن اسميت در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۴ ۱۳:۱۹:۰۳

تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۱:۴۹ سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۶

سلسیتنا واربکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۷ دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱:۰۶ شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۲
از قبرستون!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 125
آفلاین
این اشعار در مورد محفلی هاست.بر وزن اشعار فردوسی خونده شه لطفا!
به روزی در چتر*جادوگران
بکردم با یک نیوت**گفتمان
بگفتا منم سرور شاعران
بِه از من نباشد هرگز در جهان
به خنده بگفتم بیشین بابا
که شعرت بباشد لنگ در هوا
چو فردا بر آید بلند آفتاب
بگویم ز محفل یک شعر ناب
کنون شعری از محفل هستش و جنگ
میانش و مرگخواران پلنگ
ببین آفریدند حماسی سیاه
بکردند جان سفیدی تباه
*********
که نقل است این دومبول ریش سفید
بکرد اندروزی فکری پلید
که جنگی کنیم بهر هر کار زار
بیندازیم این مرگخواران ز کار
چنین شد که فردا به میدان جنگ
برفتند سفید و سیاه چون پلنگ
به سویی سفیدان ترسان و زار
که گویی بود اشتباهشان کار
به سمتی دگر سیاهانی دلیر
که صف بسته بودند همچون که شیر.
به سمتی که بود دومبول هراسان
کنارش هم هدی بود پرپر زنان
به سویی نیز هم یکتا افتخار
سیاه لردِ بی رحم بوّد دست به کار.
ز سویی برآمد یک نور سبز
بکرد در جا کشته سارا خفنز
ز مرگش سپاه سفید و به فرش***
کشیدند یک شیهه ای همچو رخش.
دو پا داشتند و دیگر دوپا
گرفتند و گرخیدند از آن سپاه
بدین گونه بی هیچ جنگ و جدل
گروه سیّه گشت پیروز محفل
عبرتی زین پس باشد را همگان
مّیُفت در با یک سیاه نیوت جان!
==============
*=منظور چت باکسه.
**=نیوت اسکمندر
***=به فرش یعنی پایین.کم.کوچیک.


سوژه:3
پرورش سوژه:2
وزن:2
تعداد ابیات:1
محتوا:2
نمره:10:10
خیلی خیلی عالی بود!نمی دونم دیگه چی بگم!بهترین شعری بود که تا حالا خونده بودم.
این دقیقا همون هدفیه که من می خوام توی این تاپیک اجرا بشه!شبه نمایشنامه به صورت شعر.
خیلی عالی بود
چند تا جا از لحاظ وزن اشکال داشت که خب توی محسنات شعر گم شده بود
بازم از این شعر ها بنویس
من این شعر رو به عنون الگو قرار می دم و هر کس خواست شعری بنویسه بهتری مثل این باشه


ویرایش شده توسط سلسیتنا واربک در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۲ ۲۱:۵۳:۴۱
ویرایش شده توسط كورن اسميت در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۴ ۱۳:۱۵:۳۸

[url=http://i18.tinypic.com/62gd2fc.gif]عضو تیم پ


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۴:۵۴ دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۶

نیوت اسکمندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۶ سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۵۹ یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۶
از دور دست ....
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 198
آفلاین
* اين اشعار درباره ي مرگخواران است *

نام شعر : تسليم بشين به محفلي هاي مهربون
قالب شعر : مثنوي

آي لرد سياه آي مرگخوارا / نترسونين موگل ها را
آي مرگخوارا تسليم بشين / به محفلي هاي مهربون
لرد سياه به ضرر شماست / دامبلدور خوبيتونو مي خواست
به دامبلدور روي بيارين / از لرد سياه برگردونين
چو مرگخواران تسليم شوند / لرد سياه بدبخت شود


سوژه:1
پرورش سوژه:0
وزن:1
تعداد ابیات:0
محتوا:1
نمره:3:10

*********************************************************

نام شعر : پرققنوس و معرفت
قالب شعر : شعر نو
پرققنوس قشنگ است
. به جغدك ندهندش
دل پاك در گراني ست
. كه به مرگخوار ندهندش


سوژه:1
پرورش سوژه:0
وزن:1
تعداد ابیات:0
محتوا:1
نمره:3:10


ویرایش شده توسط كورن اسميت در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۴ ۱۳:۰۰:۲۲
ویرایش شده توسط كورن اسميت در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۴ ۱۳:۳۱:۵۷


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۴:۳۲ دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۶

Harry Johnson old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۰۵ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۲:۴۱ دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۷
از UK,Fulham
گروه:
کاربران عضو
پیام: 22
آفلاین
"Harry Potter"

On my notebooks from school
On my desk and the trees

On the sand on the snow

I write your name



On every page read

On all the white sheets

Stone blood paper or ash

I write your name



On the golden images

On the soldier’s weapons

On the crowns of kings

I write your name



On the jungle the desert

The nests and the bushes

On the echo of childhood

I write your name



On the wonder of nights

On the white bread of days

On the seasons engaged

I write your name



On all my blue rags

On the pond mildewed sun

On the lake living moon

I write your name



On the fields the horizon

The wings of the birds

On the windmill of shadows

I write your name





On the foam of the clouds

On the sweat of the storm

On dark insipid rain

I write your name



On the glittering forms

On the bells of colour

On physical truth

I write your name



On the wakened paths

On the opened ways

On the scattered places

I write your name



On the lamp that gives light

On the lamp that is drowned

On my house reunited

I write your name



On the bisected fruit

Of my mirror and room

On my bed’s empty shell

I write your name



On my dog greedy tender

On his listening ears

On his awkward paws

I write your name



On the sill of my door

On familiar things

On the fire’s sacred stream

I write your name



On all flesh that’s in tune

On the brows of my friends

On each hand that extends

I write your name



On the glass of surprises

On lips that attend

High over the silence

I write your name



On my ravaged refuges

On my fallen lighthouses

On the walls of my boredom

I write your name



On passionless absence

On naked solitude

On the marches of death

I write your name



On health that’s regained

On danger that’s past

On hope without memories

I write your name



By the power of the word

I regain my life

I was born to know you

And to name you

Your name is Harry Potter

اینجا فقط شعر های فارسی نقد و بررسی میشه لطفا فارسی بنویسید!


ویرایش شده توسط كورن اسميت در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۱ ۱۹:۵۶:۲۷

Harry Potter has a heart so true
And is not just a fiction character made to be read by me and you
He's an inspirati


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۳:۱۷ دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۶

نیوت اسکمندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۶ سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۵۹ یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۶
از دور دست ....
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 198
آفلاین
قالب شعر : مثنوي
نام شعر : در وصف آزكابان
مشروح شعر :

خواب ديدم خواب اين كه در آز كابانم / خواب ديدم خسته و افسرده ام
پيش من هزاران ديوانه ساز بود / واي سلول من چه وحشتناك بود
تاميان آزكابان رفتم , دل گرفت / ديوانه ساز شادي ام را پس گرفت
بالش زير سرم هيچي نبود / غرق وحشت , سوت و كور و تنگ بود
گريه مي كردم وليكن بي جواب / تشنه بودم , تشنه ي يه جرعه آب
خسته بودم هيچكس يارم نشد / زان ميان يك تن خريدارم نشد
هر كه آمد حرفي زد و رفت / تاسفي برايم گفت و رفت
نه شفيعي , نه رفيقي , نه كسي / ترس بود وحشت و دلواپسي
آمدند از راه دو ديوانه ساز آزكابان / تيره شد در پيش چشم اين آزكابان
يكي شان گفت : اسم تو چيست ؟ / ديگري گفت : شادي تو در چيست ؟
ادامه ي شعر را در پست بعدي پس از سروده شدن مي نويسم
اي تبهكار سيه دل بسته پر / نام طرفداران ولدمورت ببر
در ميان عمر خود كن جست و جو / شادي هايت را يك , به يك بگو
ما كه ماموران آزكابانيم / تك تك تو را بوسه مي زنيم
ناگهان در هاي زندان باز شد / يك نفر از زير شنل نامريي آمد
پسري آمد از سوي هاگوارتز آمده / زخم پيشاني اش مثل صاعقه
چشم هايش را عينك زده بود / شر را از قلب آدم مي زدود
مو هايش سياه و چتري بود / رنگ كرواتش قرمز و طلايي بود
صورتش سفيد بود مثل بلور / در چشم سبزش بود خيلي شعور
لبش بود رنگ انار / بين دستانش نيمبوس دو هزار
خاك پايش گل هاي جنگل بود / جنگل تاريك و ممنوع بود

*اين شعر ادامه دار است* * ادامه را بعدا مي زنم*



Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۴:۵۳ یکشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۶

نیوت اسکمندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۶ سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۵۹ یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۶
از دور دست ....
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 198
آفلاین
نام شعر : روزي روزگاري بود هري پاتر
قالب شعر : مثنوي

* قريب در بيت چهارم يعني : نزديك *

متن شعر :

روزي روزگاري بود / پسركي تنها بود

در خانه اي پر از نفرت / مي گذراند روزهايي سخت

احساسش چه نجيب / كردارش چه عجيب

غافل از اينكه دارد يك رقيب / اين رقيب بود خيلي قريب

او يازده سال بيش نداشت / جز خاله و عموي خويش نداشت

پسر خاله اي داشت به نام دادلي / گردن كلفت و خيلي تپلي

روز تولدش آمد مردي به نام هاگريد / كه هيچ وقت چون او نديد

هاگريد او را به هاگوارتز دعوت كرد / جايي كه علوم جادو مي خوانند

آن پسرك عينكي / صاحب موهاي لخت و مشكي

دشمني داشت به نام ولدمورت / كه والدينش را به يكباره كشت

و بالاخره از آن خانه ي نفرتي جدا شد / و راهي هاگوارتز شد

در آنجا نويل و هرميون / جيني و سيموس و دين

چو فرد و جرج و رون / همه دوستانش شدن ...

آفرین خیلی خوب بود.
سوژه: 2
پرورش سوژه: 2
وزن:1
تعداد ابیات: 2
محتوا:2
نمره:8:10
آفرین نمره ی عالیی بود


ویرایش شده توسط كورن اسميت در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۰ ۱۹:۱۶:۲۵


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۹:۳۳ چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۸۶

تئودور نات


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۷ دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۰۰ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۸
از كنار بر بچ مرگ خوار
گروه:
کاربران عضو
پیام: 789
آفلاین
گر کاربر محفلی شود..........بی پرده ارزشی شــود
چیزی بنام هجـــــــــو.........در رول ممکن می شود

تئودور جان به نظرت زیادی کوتاه نبود؟


ویرایش شده توسط كورن اسميت در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۰ ۱۸:۵۰:۳۷

گزیده ای از برداشتهایم...
جوانا کاتلین رولینگ،بعد از نوشتن کتاب هری پاتر و Ø


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۴:۲۶ دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۶

دین توماس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۲ شنبه ۹ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۱۸ جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹
از هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 357
آفلاین
قربون برم مرلینو
دنیا چه قد کوچیکه
فرق هری و ویدی
قد یه مو باریکه
چه خنده داره حال ولدی
دلم براش میسوزه
برگشته که چی بشه
فک کرده که دیروزه؟
یادتمیاد میگفتی
هر چی قتل بود بازی بود
طفلی دلم که حتی
به قتلم راضی بود
یادت میاد میگفتم پیر شدی و بریدی
اما با طعنه گفتی شتر دیدی ندیدی.
هری خطاب به ولدی

سوژه:1
پرورش سوژه:1
وزن:0
تعداد ابیات:0
محتوا:1
نمره:3:10


ویرایش شده توسط كورن اسميت در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۰ ۱۹:۱۶:۰۰

تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.