ماجرا از میتینگ نمایشگاه کتاب شروع شد .
در آن شلوغی تعدادی جادوگر در سالن 10_11 مشغول پیاده روی بودند
که به غرفه ی نشر زهره و به یک جادوگر قدیمی رسیدند (آقای دکتر) . آن جادوگر مشغول تبلیغات کتابهایش شد .
2 کتاب را خیلی تبلیغ میکرد : 1. راز داوینچی 2. سابریل
فکر کنم راز داوینچی معرف همتون باشه ولی خوب سابریل :
نام کتاب: سابریل
نویسنده : گارت نیکس
مترجم : پریا آریا
توضیح کوتاه : برنده ی جایزه آریلیس به عنوان بهترین کتاب
برای نو جوان . یکی از کتابهای پر فروش در بریتانیا.
نشر: متن گستران آریا
مقدمه صفحه ی اول :
کمی بیش از 3 مایل از دیوار تا کشور کهن مانده بود ولی همان هم
کفایت میکرد. آفتاب نیمه روز آن طرف دیوار در آن آنسلستیر دیده
میشد و حتی لکه ی ابری در آسمان نبود.
در عوض اینجا غروب دلگیر بود و بارانی یک نواخت شروع به باریدن
کرده بود. تندی باران به حدی بود که که وقت برای برپاکردن چادر ها باقی نمیگذاشت.
ماما شنلش را تا کنار گردن بالا کشید و دوباره بر روی زن خم شد.
قطرات باران از روی بینی اش بر روی صورت زن ریخته میشد. نفس
ماما مانند ابر سفید از دهانش خارج میشد ولی مریضش نفس
نمیکشید ماما اه کشید وبه آرامی صاف شد . همین حرکت کوچک
به تماشاگران ان چیزی را که لازم بود بدانند گفت . زنی که تلو تلو
خوران وارد کمپ جنگلی انها شده بود مرده بود. فقط همانقدر زنده
بود تا فرزندش را به ئنیا اورد ولی هنگامیکه ماما طفل بیچاره را از
کنار زن مرده بر میداشت او در قنداقش لرزید .
یکی از تماشاگران گفت : بچه هم ؟ . او مردی بود که به تازگی
نشان کارتر را از خاکستر چوب بر بالای ابروانش کشیده بود. : پس احتیاجی به غسل نخواهد بود.
دستان او برای پاک کردن نشان کارتر از پیشانیش بالا رفتند و بعد ایستادند .
دستی سفید و رنگ پریده دستان او را گرفت و با حرکتی ناگهانی و سریع ان را پایین کشید.
صدایی آ رام گفت صلح من صدمه ای به شما نمیزنم.
__________________________________________________
پشت کتاب:
سابریل دختر ابهورسن از زمانی که یک کودک خردسال بوده دور از کشو کهن زندگی کرده است . به دور از جادوی آزاد و مردگانی که مرده نمیمانند . ولی اکنون پدرش گم شده و سابریل باید به کشورش برگردد تا او را بیابد. مدرسه اش را که مانند خانه ی خود دوست دارد ترک گفته تا در ماجرای عجیب همراه کسانیکه نمیداند که یا چه هستند. با خطرات فراوان روبرو شود .
درکشور کهن دشمنی وجود دارد که جان او و مردم کشورش را تهدید میکند و به این ترتیب سابریل با سرنوشت عجیبش آشنا میشود.
_________________________________________________
تایمز : داستان سابریل مملوء از شخصیتهای جالب و صحنه هایی جذاب و هیجان انگیز است. خواندن این کتاب لذت محض است.
_________________________________________________
ایندپندنز : گارت نیکس کتابی نوشته که میتواند بعد از کتاب هری پاتر موفق ترین کتاب باشد.
________________________________________________
و در آخر آن جادوگر با یک پوستر هرمیون از ما خداحافظی کرد .
باشد که رستگار شود.