نقل قول:
من نظريه شما رو ت حدي قبول دارم بيلز زابيني ولي به نظر بنده احتمالهاي ديگر رو هم نبايد ناديده گرفت مثلا احتمال اينكه يكي از بچه هايي رو كه براي شكنجه به غار برده بود اين كار رو كرده باشه براي نمونه ديگه ميتونم برادر دامبلدور رو مثال بزنم كه يكي ديگه از احتمالات هست ما كه نميتونيم در مغز اين خانوم رولينگ چه چيزهايي ميگزري ولي باز هم به صورت احتمال دارم ميگم كه احتما بشه نظر منتاگ عزيز هم قبول كرد چون كاملا منتقيه
خب اول از همه بیلز زابینی نه و بلیز زابینی
بله حرف شما کاملا درسته خیلی احتمالات وجود داره که نباید از آنها چشم پوشی کرد . همونجور که دیدی منم نظرم رو با شک و تردید بیان کردم چون زیاد مطمئن نیستم که حرفم درسته یا نه . بخصوص اینکه کاملا شک دارم که ریگلوس همون ر.آ.ب باشه .
ولی خب به هر حال من اونچیزی رو گفتم که بیشتر امکان درست بودنش رو میدادم . سعی کردم تا جایی که میتونم به جای چند پهلو صحبت کردن یک حرف واحد رو بزنم که باز هم فکر میکنم تا حدودی ناموفق بودم .
اما با این حال من فکر نمیکنم بچه هایی که ولدمورت برای شکنجه به غار برده بودشون بتونند چنین کارهایی کنند به چند دلیل که من به طور کامل برای شما توضیح میدم :
اول اینکه آنها بچه های مشنگها بودن و جادوگر نبودند به همین دلیل با مسائل جادوگران کوچکترین ارتباطی ندارند .
دوما اینکه بسیاری از جادوگران بزرگ بخصوص جادوگران هم سن و سال ولدمورت شخصیت اصلیه اونو نمیشناسند . چه برسه به اینکه مشنگها او رو بشناسند . همونجور هم که خود دامبلدور اشاره کرده بود ولدمورت بارها و بارها تغییر قیافه داده تا سرانجام با نام ولدمورت وارد مردم شده و دست به کارهای خلاف زده .
سوم اینکه من باید به این نکته اشاره کنم که به فرض محال اون مشنگها ولدمورت رو میشناسن . خب به نظر شما دو تا مشنگ که هیچ چیز از جادو و جادوگری نمیدونند میتونند از کار یک جاودانه ساز سردربیارند ؟ جاودانه سازهایی که حتی بسیاری از جادوگران بزرگ سال نیز نامش رو تا حالا نشنیدن ؟
مسئله بعدی اینکه فکر میکنی چطور امکان داره وقتی که دامبلدور با اون عظمتش نتونست با موفقیت کامل از مانع ولدمورت عبور کنه اونوقت دو تا مشنگ بیان و این کار رو انجام بدن ؟
--------------------------------------------
خب مونتاگ جان !
چیزی که فکر میکنم بهتره بگم اینه که من اصلا کلا نظر شما رو قبول ندارم . من میگم دامبلدور اصلا نباید اون معجون رو میخورد ! در اصل به نظر من دامبلدور باید یک راه دیگر رو پیدا میکرد یعنی من اینجوری فکر میکنم .
یکی از دلایلم هم اینه که خودمون دیدیم که ولدمورت برای وارد شدن به غار از خون استفاده میکرده . خب این نشون میده که ولدمورت چقدر شخصیتش پلیده . اما به نظر من دیگه حتی ولدمورتم برای عبور از موانع خودش چنین معجون های خطرناکی رو سر راه خودش قرار نمیداد .
چون واقعا اون معجون ، معجون خطرناکی بود و من فکر نمیکنم خود ولدمورت هم حاضر باشه برای عبور از آنجا چنین معجونی رو بخوره . بخصوص اینکه این معجون به شدت آدم رو ضعیف میکنه و من به شخصه فکر نمیکنم که کسی بعد از خوردن معجون به تنهایی بتونه به راه خودش ادامه بده . حالا اون شخص چه ولدمورت باشه ، چه دامبلدور و چه نویل . به نظر من اثر این معجون روی همه به یک اندازه هست
نقل قول:
به فرض ر ا ب تونسته اون معجون رو تموم کنه باید فورا آب بخوره (البته شما وضع دامبل رو بعد از خوردن معجون در نظر داشته باشین) خوب بعد از خوردن آب امکان نداره که از دست دوزخی ها زنده در رفته باشه
من شدیدا با این نظر شما مخالفم . علتشم اینه که من فکر میکنم تمام این معجون و آب مقدمه یک تله بودند .
یعنی به عبارتی من فکر میکنم که ولدمورت این معجون رو اونجا قرار داده که اگر کسی به اونجا رسید . بعد از اینکه راه دیگری به ذهنش نرسید آن معجون رو بخوره و سریعا بره سمت آب و از آب استفاده کنه تا تشنگیش برطرف شه اما غافل از اینکه قدرت خبیث و جادویی در زیر آب دریاچه انتظارش رو میکشه !
من فکر میکنم که ولدمورت امکان نداره برای دسترسی به جاودانه سازهاش از همین روش استفاده کنه ! وگرنه من به شخصه بر این اعتقادم که هر کاری که ولدمورت میتونه انجام بده دامبلدور هم میتونه ! پس اگر ولدمورت میتونست بعد از خوردن معجون سالم بمونه قاعدتا دامبلدور هم باید موفق میشد !
کلا همونطور که گفتم این فقط یک تله بوده و ولدمورت هم برای دسترسی به جاودانه سازهاش از این معجون استفاده نمیکنه !
نقل قول:
خوب اگه در مورد اون معجون کار دیگه ای غیر از خوردن میشود انجام داد حتما دامبلدور اون کار رو میکرد
خب راستش من بر این اعتقادم که دامبلدور نباید از اون معجون میخورد .
نقل قول:
به فرض ر ا ب تونسته اون معجون رو تموم کنه باید فورا آب بخوره (البته شما وضع دامبل رو بعد از خوردن معجون در نظر داشته باشین) خوب بعد از خوردن آب امکان نداره که از دست دوزخی ها زنده در رفته باشه
خب اگر دقت کنید فکر میکنم در متن نامه چند نکته کاملا مشخص باشه . یعنی من اینطور برداشت میکنم !
من فکر میکنم ر.آ.ب موقعی نامه رو نوشته که کاملا مطمئن بوده که میتونسته از اونجا فرار کنه ! یعنی در متن نامه این نکته به نوعی مشهوده .
من فکر میکنم ر.آ.ب هر کی که بوده میدونسته که سرانجام بدست ولدمورت کشته میشه ولی سعی کرده که کاری رو بر علیه اش انجام بده و به همین دلیل اول این جاودانه ساز ( شایدم بیشتر ) رو نابود کرده و بعد از مدتی به دست خود ولدمورت کشته شده .
کلا نظر من اینه که این فرضیه شما ناقصه . علتشم اینه که این چیزهایی که میگین شامل حال ولدمورت هم میشه . یعنی در اون صورت ولدمورت هم هر موقع که بخواد دوباره به اون محل برگرده قبلش باید یک جنگ تمام عیار رو انجام بده و این یکذره غیر منطقی به نظر میرسه . ( البته من این فرض رو با توجه به این مطلب گفتم که اینفری ها به ولدمورت هم حمله کنن ) ولی به هر حال از موضوع اینفری ها هم که بگذریم میبینیم که خود اون معجون هم به اندازه کافی مهلک بوده .
نقل قول:
اگه خوب فکر کنید غیر از ولدمورت و دامبلدور هیچ جادوگری از وجود اون غار خبر نداشته چون اون غار مربوط به بخشی از گشته ی ولدمورت بوده که هنوز به مدرسه نیومده باشه و هیچ کس امکان نداشته که بتونه به اون اطلاعات دسترسی پیدا کنه
خب مونتاگ جان اگر قرار بود این مسائل برای ما روشن باشه که دیگه راضی پیش نمیومد .
به هر حال چون من فقط سریع خواستم جوابی داده باشم دلیل خیلی محکمی نیاوردم ولی سعی میکنم به زودی دلایل بهتری رو براتون ارسال کنم .
ولی اینو بگم . مطمئن باشید چه ر.آ.ب ریگلوس باشه چه ولدمورت باشه چه بچه مشنگا باشن چه شخصه سوم باشه و....... اینو مطمئن باشید که ر.آ.ب یک معنی خاصی داره . مونتاگ جان مطمئن باش اگر بتونی بگی این حروف ، مخفف چی هستن . میتونی فرضیت رو ثابت کنی ! ولی راستش من هیچ دلیلی نمیبینم که ولدمورت بخواد از این حروف استفاده کنه .
موفق باشی