2.نام اختراع : آفتابه
3.سال اختراع: قبل از بوجود آمدن انسان ها
4.چگونگی بوجود آودن اختراع: روزي روزگاري يك پسربچه اي كه انسان نبود. در دوران ماقبل انسان ها گرسنه اش شد. اما اين گرسنگي خيلي نپاييد زيرا او توانست يك عدد رستوران به نام معلوم الحال "بوف" بيابد و دلي از پيتزا درآورد. پس از اينكه پيتزايش را خورد براي اولين بار در عمرش احساسي ناخوشايند در ناحيه معده و روده به او دست داد. احساسي كه تا پيش از اين نداشت و واقعا برايش عجيب بود! از صاحب رستوران پرسيد كه من بايد چه كنم؟ صاحب رستوران كه جغدي مجهول الحال بود به سمت چپش اشاره كرد و گفت: هووووو ... هووووووو..... هوهو... هوهو....
پسربچه كه به زبان جغدي آشناييت فراواني داشت دستشويي را يافت و خود را در آن تخليه نمود (توضيحات نحوه تخليه نمودنش در اين جا نميگنجد
)
بعد از اينكه كارش را تمام كرد به ناگاه متوجه چيز غريبي شد. و آن اين بود كه زندگي چقدر سخت است! پس از كمي تفكر و تامل بدون اينكه موفق به تميز شدن بشود از آن مكان خارج شد و به خانه برگشت.
اين جوان پس از هفته ها كار و تلاش موفق شد وسيله اي براي شستشوي بعد از انجام اعمال حاجت اختراع كند و عجب اختراعي هم كرد!!! آن زمان اسم آفتابه را از روي رستوران بوف برداشت و "بوق" نام نهاد، اما امروزه اين وسيله باحال را همان "آفتابه" مي ناميم.
5. قبل از اینکه اختراع بشود ملت چگونه اینکار را انجام میدادند: توضيح دادنش مستلزم بلاك شدن مي باشد
1-.مشخصات و شرح حال مخترع ( از قبیل تاریخ تولد،تاریخ فوت،و... بسیار مهم):
تولد: قبل از زمان انسانها
مرگ: هنوز عمرش به سر نيامده
هرگز نمیتوانی از کسی که تو را رقیب خود نمیداند ببری