هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۰:۳۵ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۳

جینی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۴۵ پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۹ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳
از م نپرس!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 125
آفلاین
فرشته ی ناز کوچولو چشمات قشنگه می دونم
دلم می خواد اینو بدونی به پای چشمات می مونم
عاشقتم همه می دونن تو قلبمی خوب می دونم
مهربونی کن عزیزم تا توی قلبت مهمونم

لیلی خانوم دل تنگ شماست
لیلی خانوم شیطون و بلاست
لیلی خانوم خوشگل و دلبری
لیلی خانوم الهی بمیرم برات

به چشم من خیره نشو پاشو زود حرفی بزن
خاطرخواهتم بانوی من به دلم یه سری بزن
برای پیدا کردن تو دنیا رو گشتم
تو عشق زیبای منی دل به تو بستم

لیلی خانوم دل تنگ شماست
لیلی خانوم شیطون و بلاست
لیلی خانوم خوشگل و دلبری
لیلی خانوم الهی بمیرم برات

فرشته ی ناز کوچولو چشمات قشنگه می دونم
دلم می خواد اینو بدونی به پای چشمات می مونم
عاشقتم همه می دونن تو قلبمی خوب می دونم
مهربونی کن عزیزم تا توی قلبت مهمونم


لیلی خانوم دل تنگ شماست
لیلی خانوم شیطون و بلاست
لیلی خانوم خوشگل و دلبری
لیلی خانوم الهی بمیرم برات



لیلی خانوم الهی بمیرم برات (2)
وقتی صدای پات میاد دل من پر میزنه
بازم مثل دیوونه ها این درو اون در میزنه
برای پیدا کردن تو دنیا رو گشتم
تو عشق زیبای منی دل به تو بستم




لیلی خانوم دل تنگ شماست
لیلی خانوم شیطون و بلاست
لیلی خانوم خوشگل و دلبری
لیلی خانوم الهی بمیرم برات

شاعر:سیوروس اسنیپ


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!


ارزشی انفجاری


تصویر کوچک شده




شناسه قبلی:لاوندر براون


پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۴:۰۱ دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۳

جینی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۴۵ پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۹ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳
از م نپرس!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 125
آفلاین
کروشیو میخورم به احترام تو کروشیو!

کروشیو می خورم به خاطر خودم


کروشیو میخورم که سکتوم سمپرا

کادوی توئه واسه تولدم


کروشیو میخورم و از یاد تو میرم


فقط با سپر مدافع تو اروم میگیرم

نه میدونی چقدر داغونم از دوریت

نه میفهمی با چه زجری آواداکدورا می خورم

عذاب میکشمو از یاد تو میرم

فقط با سپر مدافع تو اروم میگیرم


من دارم به خاطرت تسترالی میکنم

تو داری منو فراموش میکنی

با خودم فکر میکنم اینجا ایا

داری حرفای منو گوش میکنی


عذاب میکشمو از یادت تو میرم


اینبار با جغدتم اروم میگیرم


عذاب میکشمو از یاد تو میرم

اینبار با جغدتم اروم میگیرم

نه میدونی چقدر داغونم از دوریت

نه میفهمی با چه آوادا کدورا می خورم


شاعر گمنام


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!


ارزشی انفجاری


تصویر کوچک شده




شناسه قبلی:لاوندر براون


ای پرنس!
پیام زده شده در: ۱۱:۴۶ شنبه ۳ آبان ۱۳۹۳

پرنس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۵ یکشنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۸ یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵
از من گذشته
گروه:
کاربران عضو
پیام: 263
آفلاین
.:: ای پرنس ::.


وضعیت این روزای جادوگران باعث شد که این شعر رو بنویسم.. می خوام درک کنید اینجا چه خبره!


اطلاعاتی رسید از ویو بودلر ای پرنس!

اینکه چن وقتی شدی یکباره معزول ای پرنس!

آمبریج آرام آمـد بر سـر بالین تو

حکم عزلی از برایت کرد مبذول ای پرنس!

گوئیا در گوش مسئولی شفاهی عرض شد:

مدت پست تو دارد می کشد طول ای پرنس!!

بار سنگین نظارت اوفتاد از دوش تـو

ورنه می افتادی آخر از کت و کول ای پرنس!

عرصه‌ی خدمت دوی پنجاه متر سرعت است

نه دوی امدادی جمعی شل و شول ای پرنس!

حِکمت این حُکم عـَـزلت خوانده شد در گوش ما

( حکمتی دارد در اینجا فعل مجهول ای پرنس! )

آن شنیدم از گلیمت پـای بیرون کرده ای

یک - دو سانتی بیشتر از حدّ معمول ای پرنس!

گفتمت صد بار صمٌّ بکم در جایت نشین

اینقدر در جای خود بیجا نخور وول ای پرنس!

هرچه گفتند از در قربت قبولش کن به طوع

تا مقرّب گردی و همواره مقبول ای پرنس!

سایت ِ "جادوگر" نه جای عرض اندام است هان!

ورنه اندامت شود با ضربه معلول ای پرنس!

نان به نرخ روز خور، گــول مرامت را نخور

گول باشد آنکه پیوسته خورد گول ای پرنس!

تا ثریّا می رود دیوار ما پیوسته راست

کج نبین دیوار ما را مثل شاغول ای پرنس!

گرچه فعل و انفعالاتی عجیب آمد پدید

دل مکن بد ، «کان امرالله مفعول» ای پرنس!

عاقلان آخـــر سجلّش را بــه جِد باطل کنند

حرف حقّی گر زند با طنز، بهلول ای پرنس!!!


تصویر کوچک شده

rest in peace dear Alan Rickman


پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۰:۲۷ دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۳

جینی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۴۵ پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۹ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳
از م نپرس!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 125
آفلاین
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری
تو اون چشات چیا داری
بلا داری بلا داری
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری

توی سینت صفا داری
توی قلبت وفا داری
صف عشاق بدبختو
از اینجا تا کجا داری
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری

به یک دم می کشی ما را
به یک دم زنده می سازی
رقابت با خدا داری
دو تا چشم دو تا چشم
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری

نظر داری نظر داری
نظر با پوستین پوش حقیری مثل ما داری
نیگا کن با همه رندی
رفاقت با کیا داری
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری

نظر داری نظر داری
خبر داری خبر داری
خبر داری که این دنیا همش رنگه
همش خونه همش جنگه
نمی دونی نمی دونی
نمی دونی که گاهی زندگی ننگه
نمی بینی نمی بینی
که دست افشان و پا کوبان و خرسندم
نمی بینی که می خندم
آخ نمی بینی که دلم تنگه
تو این دریای چشمان سیاه رو
پس چرا داری دو تا چشم دو تا چشم
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری

میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت
میخواری و مستی ره و رسم دگری داشت
من آن خزان زده برگم که باغبان طبیعت
برون فکنده ز گلشن به جرم چهره زردم
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری

شاعر:هری پاتر

به:چوچانگ


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!


ارزشی انفجاری


تصویر کوچک شده




شناسه قبلی:لاوندر براون


پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۱:۲۰ دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۳

فلورانسو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۰ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۴ چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 350
آفلاین
زنده باد جادوگران..

به نام دامبلدور، به نام سفيدى، به نام محبت
به نام جادوگران، به نام دوستان، به نام پيروزى با مشقت

به نام نامى بلاک کنندگان و ديکتاتوران، مديران من جمله لودو
عله و پرنس و ناشناختگان دارنده ى منو

بعد ولدمورت، ارباب تاريکى
کنارش مرلین و مورگانا براى همراهى

وزراى سايت، يکى گادفادر يکى نات فادر
يکى سيوروس يکى سيريوس فادر

مرئی نامرئى، زحمت کش و چيژ کش سايت
دابى فعال و مورفين گانت سايت

جيمز جيغول و تدى با هم مهربونن
براى امروز، براى همیشه برادر مى مونن

يکى قلدر، يکى کتابخون
يکى ويولت خفن، يکى کلاوس مهربون

مادر جينورا، فادر آنتونين
دورا و فلورانسو هم دختراشون

گيديون دايى، ويلبرت عمو
خانواده ى خوب، خانواده هلو

روباه و پيکسى، آشا و وينکى
هکتور و رزى، کراب و وودى

بيدل آواز خوان آواز مى خونه
رکسان با سيسرون همراهى مى کنه

اگه کسى جاموند، ببخشه مارو
بيادشونيم، همه و همه رو

ما جادوگريم، ما بهترينيم
ما گولاخيم، ما بى نظيريم

زنده باد عشق، زنده باد دوستان
زنده باد ما، زنده باد جادوگران

فلورانسو


تصویر کوچک شده


I'm James.


پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۲:۲۹ دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۳

فابین پریوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۱ جمعه ۹ آبان ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۲:۳۰ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 15
آفلاین
زنده باد پریوت ها

یه گیدو یه مالی
همه جاشون هست خیلی خالی

یه فابین
یه دونه چیپس پفیش از اون پشت ببین

یکی هست پیش مالی
اما دو برادران جای یکی تو زندگیشون خالی

یدونه بچه ی قنداق به دستم نداریم
بگیم این هست بچه ی عمو و دایی

فابین و گیدیون هردو کارآگاه
مالی بدبخت شده سمت خانه روا

هری پاتر همچون یدونه سرباز
وایساده دم وزارت خونه میخونه آواز

جینی بی گناه شده روزنامه نگار
هری یادش نبود بده پست و مقام

هرمیون مدرس کلاس ریاضی
رون شده سربار هری

اون فرد اون جرج
یکی زنده موندو یکی داد جون

پرسی نگو جدی کده
زنش که بدتر از خودش انصافا بده

یارو نمیذاره بچه ها پیشرفت بکنن
ایکاش ما زنده بودیم کاری میکردیم که پیشرفت بکنن

اما حیف بی زنو بچه رفتیم به فنا
نموند نام پریوت بر زبونا

اما بازم یه خونست که رو درش نوشته
((حیف که رفتن خوب این سرنوشته))

فابین



وزارتنامه
پیام زده شده در: ۰:۵۶ سه شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۳

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
در پی پست وزارت آمدم
در کفن با خون شهامت آمدم

با دلی خونین و داغ دوستان
در دلم عشق وزارت آمدم

آشنای کوی یاران ریگول
می کشم پر سوی یاران ریگول

گرچه وزیرم ولی آزاده ام
مرشد راهم بود خوده ریگول

من نی ام چون بگمن ولدک پرست
نی منم چون ولدکه بی یار و خز

ارزشی ام زاده شمشیر و جنگ
چون رفیقانم ز جانم شسته دست

ولدک ار بر نیزه افرازد تنم
یا که در آتش بسوزد پیکرم

لحظه ای دست بر ندارم از وزارت
تا که سازم سایت برای بعدنم

من وزیرم کوه صبرم شیر در بند و کمردم
از پرنسس هم نترسم لودو این را داده درسم

پ.ن: ما شیفتگانِ خدمتیم ، نه تشنگانِ قدرت


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۱۳ ۱:۰۵:۲۵

تصویر کوچک شده


پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۰:۵۰ سه شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۳

جینی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۴۵ پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۹ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳
از م نپرس!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 125
آفلاین
چی میشه که یه کبوتر وباز بسازن عشقو برن به پرواز
اخه این چه رسم تو زمونست کبوتر باکبوتر باز با باز
چه کنم فاصلمون زیاده این تو سواریو منم پیاده
رنگ چشات این دلم رو برده یه روز خوش به این دلم نداده

همیشه بهارم خوابتو هر شب میبینم
هر جا که میرم رنگ چشا تو میبینم

رسیدن به تو اره محاله
داشتن چشمای ابیت خواب وخیاله
باز این دل من بهونه کرده
عشق تو عشقو تو دلم زندونی کرده

رسیدن به تو اره محاله
داشتن چشمای ابیت خواب وخیاله
باز این دل من بهونه کرده
عشق تو عشقو تو دلم زندونی کرده

یه رحمی کن توای خدا به جونم
تا عمر باشه چشم به راهش میمونم
هر چی بهش نزدیک تر که میشم
بی اعتنائی ازش میبینم

همیشه بهارم خوابتو هرشب میبینم
هر جا که میرم رنگ چشاتو میبینم

رسیدن به تو اره محاله
داشتن چشمای ابیت خواب وخیاله
باز این دل من بهونه کرده
عشق تو عشقو تو دلم زندونی کرده

رسیدن به تو اره محاله
داشتن چشمای ابیت خواب خیاله
باز این دل من بهونه کرده
عشق تو عشقو تو دلم زندونی کرده

سراینده:هری پاتر

به:جینی ویزلی


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!


ارزشی انفجاری


تصویر کوچک شده




شناسه قبلی:لاوندر براون


پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۶:۴۱ سه شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۳

آلبوس سوروس پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۸ پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ چهارشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 49
آفلاین
زندگی پاتر ها، ویزلی ها، پریوت ها...فصل 1
زندگی یک پاتر

یکی بود، یکی نبود
زیر گمبد کبود
یه بابا نشسته بود...
میگه که میخوام یه داستان بخونم
از دیار جادو و جادوگری من بخونم
گفتم بابا، جون من نخون
اما باز میگه که میخوام بخونم

یه روزی یه بچه به اسم پاتر
سوار یه ماشین شد مثل قاتر

بایه پسر به اسم دادلی
صد درصد سر خود را به باد میداد اونم که خیلی عالی

اما شانس آورد که یک مار بوآ
اومد از تو شیشه گفت غودا

فیس فیس فیس
اومدم دادلیو بخورم هیس هیس هیس

پاتر عینکش را صاف کرد
کمی به خود رسید و قصد دادن پاداش کرد

مار بدبخت که موند از همه جا بیخبر
گفت بیا بریم باو ما که هستیم بی خطر

پاتر همچون یک بی کله کوباند سرش را به شیشه
چو شیشه بشکست شد معتاد شیشه

از آن پس او در اتاق کوچکش چیز میکشید
بعد چند روز گفتند تو پس از این چه خواهی کشید

یک قطار و صد قطار در کینگزکراس
یک برار و صد برار در بیجار سر راس

همه و همه رو به روی او بودند
اما سکوی 9 و 3/4 کجا و سکوی نه و ده کجا؟

یک پسر مو قرمز با ننش
همچو یک بز بر سرش

گفت تو با من هم آواز شو
تو بیا و بامن هم راز شو

آن پسر ویزلی نام داد زد
بیا بچه جون از این وسط

زندگی یک پاتر (فصل اول )
ادامه دارد...



پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۴:۵۲ چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۳

روبيوس هاگريد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۵ جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۲۵:۳۴ جمعه ۱۷ آذر ۱۴۰۲
از شهری که کودک نداشت.
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 459
آفلاین
من آن جادوگر مغرورم که می میرم ز بی یاری
ولی با خفت و خاری پی مرگخوار نمیگردم


تصویر کوچک شده



«میشه قسمت کرد، جای اینکه جنگید، میشه عشقو فهمید، باهاش خندید
میشه سیاه نبود، سفید نکرد. میشه دنیا رو باهمدیگه ببینیم
رنگی
منو حس میکنی؟ نه؟ نه! تو سینه‌ت دیگه شده سنگی.
و سنگین. و سنگین‌تر بیا روی سطح برای روز بهتر...»








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.