هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re:
پیام زده شده در: ۲۲:۴۰ جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#99

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
نامردا بگین منم بهتون کمک کردم! پیر بشین الهی یه اسمی از منم بیارین این ببری نگه من هیچ کاری نکردم
------------------------------------------------------
ويرايش :
البته اسم شما ( حاجي ) جا افتاده بود ! كه در پست اصلاح شد !
با تشكر
هگريد ( همون هاگريد سابق !)


ویرایش شده توسط هگرید در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۳۱ ۲:۴۰:۱۰

!ASLAMIOUS Baby!


Re: H̯
پیام زده شده در: ۱۴:۱۶ جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#98

شيطان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۶ دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۴۲ یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۴
از جهنم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 12
آفلاین
نقل قول:

روماسلا نوشته:
البته حق با شماس..منم همون اول گفتم بريم اين مجلو بخونيم....

راستي يه چيزه ديگه...من به ويدا اسلاميه مديونم چون مني كه اونقدر زبانم خوب نيست كه بتونم تمامه جزياته كتابو بفهمم بالاخره تونستم يه ترجمه رو بگيرم بخونم...ميدونم زياد خوب نيست ولي چرا كسي بهتر نكرد..نبايد اينقدر تو سره ويدا بزنيم...البته مخالف نيستم كه اشكالاتو بررسي نكنيم ولي درست ميس اينقدر بعدش بگيم كه ضعيفه...آخه چطوري بگم...چرا كسه ديگه اي ترجمه نكرد...خوده شما كه اين همه ميگين فلانه فلونه..چرا كتابو ترجمه نميكنين...ميدونين ترجمه كتاب به اون قطوري چقدر سخته...شما تمامه انرژيتونو گزاشتين رويه چند پاراگراف...حالا كه 2234134564 تا پاراگراف وجود داره...ميدون ميتونست بهتر كار كنه ..ولي بازم من ازش ممنونم....بهتر از هيچي بود....

در آخر بگم كه نميگم حق با شما نيست..منم مثله شما از ويدا عصباني شدم...چون بهتر ميتونست كار كنه ولي ديگه نبايد اينقدر زد تو سرش...يهتره اشكالاتو بگيريم...ديگه مسخره نكنيم...البته شما هم مسخره نكردين...ولي خب..خودتون بهتر ميدونين

جناب روماسلا! اگه منظور به فهميدن داستان باشه، منم مي‌تونم كتاب رو براي شما در ده صفحه خلاصه كنم بدون اينكه چيزي از نكات مبهم كتاب جا بيفته،‌ من نمي‌دونم نظر شما در مورد مترجم چيه، مترجم عين پول شمار بانك مي‌مونه! با وجود اينكه اون همه پول از زير دستش رد مي‌شه، نه حق داره چيزي كم كنه نه زياد! چون ديگه اسمش مترجم نيست، كتاب‌هاي تنديس و ترجمه‌ي خانم اسلاميه هم بهتره نوشته بشه باترجمه و تلخيص: ويدا اسلاميه، اونطوري آدم خيالش راحت تره!
جناب روماسلا، شما لطف كنيد بخش‌هايي از پست يوان ابركومبي رو بخونيد، خصوصا بخش آخر، اگر شما هري پاتريست نيستي من هستم، اگه شما نمي‌خواي مطلب خوب بخوني من مي‌خوام، اينجا ما نمي‌خوايم كوركورانه مترجم رو تخطئه كنيم، همچنين نمي‌خوايم كوركورانه ازش دفاع كنيم، اگه اين موضوع براي شما قابل فهمه كه با هم كنار ميايم، در غير اينصورت در نقطه مقابل همديگه قرار داريم!


تصویر کوچک شده


Re: جام آتش - فصل 23
پیام زده شده در: ۱۴:۱۲ جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#97

هگرید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۹ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۰:۴۵ جمعه ۱۹ آذر ۱۴۰۰
از دره غولها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 300
آفلاین
هوم ! واقعا شاهكاره ! عاليه ! 18 غلط در يك پاراگراف ! فوق العاده است ! بي نظيره ! براوو ! براوو !

من نميدونم اين مترجم محترم چي رو ترجمه كرده؟ و واقعا متاسفم كه از نظر اون گل سرخ كه مظهر روابط عشقي هست هم براي خواننده هاي ايراني خطرناكه ! :
نقل قول:
خانم اسلاميه Rose Bush رو درختچه ترجمه كرده، چرا؟ مسلما دانش مترجم به اون حدي بوده كه بوته‌ي گل سرخ ترجمه كنن، منتها علت اصلي اون مطلب اين بوده كه چون گل رز داراي سابقه‌ي عميقي در مسائل عشقي؛ اروتيك و [cencored] داره؛ و چون هري پاتر توي ايران به غلط به عنوان كتاب كودكان زير 10 سال جا افتاده، پس خانم اسلاميه از بوته‌هاي رز صرف نظر مي‌كنن كه يك وقت مبادا مشكلي براي اذهان هري پاتر خوان‌ها پيش نياد!

خيلي باعث شعفه كه اعلام كنم ترجمه ويدا كاملا خالي از خطره ! تازه چيزهايي رو هم به متن اضافه ميكنه تا شما بهتر ازش سردربياريد ! مثل يك ميز ! يا هري كه خارج از داستانه ! يا بخش هايي مثل بوته گل سرخ رو حذف ميكنه ! اين باعث بسي خوشنوديه !

=============================
ترجمه بعدي يكي از قسمتهاي به قول هري به شدت مبهم كتاب خواهد بود ! منتظر باشيد !


آدمي از عالم خاکي نمي آيد به دست !
عالمي ديگر ببايد ساخت ! وز نو آدمي


Re: H̯
پیام زده شده در: ۱۰:۱۴ جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#96



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۰ پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۷:۵۶ شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 131
آفلاین
یه نکته کوچیک دیگه خانم اسلامیه واقعا نشون میده با حواس پرتی کامل ترجمه می کنن و متنی را که ترجمه می کنن یه بار نمی خونن
خانم اسلامیه :صداي جيغ از بسياري از درختچه‌ها به گوش رسيد
به نظر شما درسته ادم تو یه جمله دو تا از بیاره ؟ مثلا : من از لیوان را از روی میز برداشتم ؛ سوم دبستان که انسان جمله سازی رو فوت اب شد میدونه برای یه کلمه دو تا از به کار نمیره یه دونه کافیه



Re: جام آتش - فصل 23
پیام زده شده در: ۷:۳۶ جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#95

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
خیلی جالبه که اینا رو میارید اینجا فقط من بازم روی جاهای اساسی کتاب تاکید میکنم ببینید این کاری که شما میکنید مثل این میمونه که من یه برنامه بنویسم بعد شما به صورت تصادفی برید یه تابعش رو بیارید و تست کنید اینطوری ممکنه اصلا ایرادی توش نباشه یا خیلی کم توش ایراد باشه و در واقع به جای fatal error ( یا همون فتل ارور خودمون) به یه warning یا notice برسید. هر چند همین چیزایی هم که آوردید ایرادی های خفنی توش وجود داره ولی در این ترجمه ها فیتال ارور هایی وجود داره که باعث هنگ کردن ذهن خواننده میشه به نظرمن از اونا شروع کنید بهتره مثلا توی کتاب چهار - فصل اول - فصل هزار تو و این جور چیزا

در مورد این قسمتی که آوردید اینجا:
"I don't know what made me do it!"
Ron gasped again
"What was I playing at? There were people-all around-I've gone mad-everyone watching!
I was just walking past her in the entrance hall
-she was standing there talking to Diggory-and it sort of came over me-and I asked her!"
Ron moaned and put his face in his handsHe kept talkingthough the words were barely distinguishable.
"She looked at me like I was a sea slug or something. Didn't even answer. 
And then-I dunno-I just sort of came to my senses and ran for it."


1- ببینید در مورد اینکه یه جمله میگن و بعد حالت گوینده رو میگن و بعد ادامه میدن این یه چیزی هست که در دستور زبان انگلیسی کاملا معموله ولی در فارسی اون چنان معمول نیست وخیلی از جاها هم تو انگلیسی اول جمله رو میگن و بعد میگن کی اونو با چه حالتی گفته که در فارسی اصلا معمول نیست در نتیجه اگه مترجمی هم اومد و دو جمله بالا و پایینی رو که رون گفته یکی کرد به نظر من ایرادی محسوب نمیشه

2- در مورد ask و اینکه خانم اسلامیه پیشنهاد نوشتن خب اینجا منظور اینه که باید از دختره برای مجلس رقص دعوت کنه و این دعوت رو بهش بگه و بر خلاف نظر بقیه به نظر من اینجا نوشتن اینکه رفتم بهش پیشنهاد دادم بسیار خوب مفهوم کار رو بیان کرده و ما خیلی از درخواست ها مون رو در فارسی همینجوری برای بقیه تعریف میکنیم.
3- در مورد معنی جمله که رون میگه « نمیدونم چی باعث شد که اون کارو بکنم» و خانم اسلامیه نوشتن « نمیدونم چرا این کارو کردم» ببینید رولینگ بسیار به دقت کلمه انتخاب میکنه میتونست راحت بگه i dont know why do i do it که میشد چیزی که اسلامیه ترجمه کرده ولی الان گه اینجوری نوشته هدفی داشته و هدفم اینه که ما بعدا در کتاب میفهمیم که واقعا چیزی باعث شده که رون اون کارو بکنه ( تاثیر فلور روی دیگوری که کمی هم به رون رسیده) در نتیجه گفتن چرا به معنی و مفهوم جمله صدمه زده

4- رون سرش را روي دست‌هايش روي ميز گذاشت و با غرولند شروع به حرف زدن کرد» این جمله که به طور کامل غلط هست ولی از اوناس که تو جریان فهم کتاب تقریبا بدون تاثیره حرف ها و ترجمه ای رو که شیطان عزیز کردن از همه نظر مناسب میدونم ک « رون ناله‌اي كرد و صورتش را در پشت دستانش پنهان كرد.»

5- اوه اوه ایراد خفن در ارجاع دادن ضمیر he به هری اتفاق افتاده و در واقع اینجا رو دیگه خانم اسلامیه رفته سراغ کار همیشگی (بستن کتاب و چرخوندن قلم روی کاغذ) و در نتیجه ترجمه خانم اسلامیه درست نیست: «هري با دقت توانست حرف او را تشخيص بدهد.» ولی شیطان عزیز این ترجمه شما از نظر مفهوم غلطه: «هنوز صحبت مي‌كرد، اگرچه كلمات به طرز آشكاري نامفهوم بودند.» چون اتفاقا منظور اینه که او به صحبت ادامه داد ولی با وجود اینکه ناله میکرد و صورتش رو تو دستاش پنهاد کرده بود کلماتش کاملا واضح بودند در نتیجه باید اون جمله قبلی رو به جمله بعدی ربط بدی تا درست در بیاد در نتیجه مثلا شاید بشه گفت:« او به صحبت ادامه داد ولی با وجود همه اینها کلماتش کاملا واضح بودند» البته من از اینم زیاد راضی نیستم ولی فک کنم دیگکه فقط راه اینه که جمله قبلی رو تو جمله بعدی تکرار کنی

6- در مورد این sea slug به نظر ترجمه خانم اسلامیه خیلی مناسب بوده و ما تو فارسی دقیقا همچین چیزی رو به کار میبریم و نوشتن چیزای دیگه روانی متن رو به هم میزنه و مفهوم جمله هم خوب بیان شده فقط برای مشخص شدن همه چی اینجا یه پاورقی لازم هست که توش see slug توضیح داده بشه یعنی همون جملاتی که شیطان عزیز نوشته


در مورد پاراگراف بعدی و صحنه اسنیپ و و گیر انداختن ملت حرفای همه کاملا درسته و ایرادات صحیح هستن فقط شما باید ترجمه طوبی یکتایی در این قسمت ها رو بخونید تا ببینید واقعا چطور فضا رو میشه انتقال داد و حالت اسنیپ و روش کندن بوته های گل رز رو نوشت متاسفانه الان کتاب دستم نیست تا بنویسم


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: جام آتش - فصل 23
پیام زده شده در: ۴:۱۲ جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#94

شيطان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۶ دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۴۲ یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۴
از جهنم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 12
آفلاین
دو نكته رو در باب پاورقي اضافه كنم:
خانم اسلاميه Rose Bush رو درختچه ترجمه كرده، چرا؟ مسلما دانش مترجم به اون حدي بوده كه بوته‌ي گل سرخ ترجمه كنن، منتها علت اصلي اون مطلب اين بوده كه چون گل رز داراي سابقه‌ي عميقي در مسائل عشقي؛ اروتيك و [cencored] داره؛ و چون هري پاتر توي ايران به غلط به عنوان كتاب كودكان زير 10 سال جا افتاده، پس خانم اسلاميه از بوته‌هاي رز صرف نظر مي‌كنن كه يك وقت مبادا مشكلي براي اذهان هري پاتر خوان‌ها پيش نياد!

نكته‌ي دوم در باب تكه تكه كردن بوته‌ها هست، اين قسمت واقعا بيشتر وقت ترجمه روگرفت چون واقعا جاي كار داشت! در اين قسمت كاملا مشخصه كه مترجم از اين كلمه چيزي سر در نياورده و سريع مطلب رو رد كرده، در حالتي كه ابهام شديدي اين قسمت درون خودش داشت. در نهايت، علت اون موضوع كه اسنيپ چكار كرد واقعا كشف شد، اسنيپ از طلسم كاهنده استفاده كرده بود؛ يه طلسم براي تكه تكه كردن جسم جامد: به اصطلاح دقت كنيد:
Reductor curseSay Reducto to [bblast apart[/ba solid object.


همانطور كه مي‌بينيد در اين طلسم هم Blast Apart اي به كار رفته كه در متن اصلي وجود داره، و جاي ترديد نيست كه ترجمه‌هاي غلط باعث مي‌شه خواننده نتونه بفهمه اسنيپ واقعا چه‌كار كرد؟ اسنيپ از طلسم كاهنده بر روي بوته‌هاي گل رز(و نه درختچه!) براي تكه تكه كردن و ترساندن زوج‌هايي كه زير اين بوته‌ها مشغول عملياتي بودن كه باعث شده بود چهره‌ي اسنيپ از هميشه عبوس تر بشه استفاده كرده بود!


تصویر کوچک شده


جام آتش - فصل 23
پیام زده شده در: ۳:۵۲ جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#93

جیمز پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۶ یکشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۰:۲۵ چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۱
از مشکوکستان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 325
آفلاین
خوب... پس از تلاش‌های بسیار پاراگراف دیگری هم آماده شد. مکان این پاراگراف:
انتشارات تندیس - ترجمه‌ی ویدا آسلامیه - کتاب جام آتش - فصل بیست و سوم - صفحه‌ی 496

متن اصلی رو با هم می‌بینیم:
Snape and Karkaroff came around the cornerSnape had his wand out and was
blasting rosebushes apart
his expression most ill-naturedSqueals issued from
many of the bushes
, and dark shapes emerged from them.
"Ten points from Ravenclaw, Fawcett!" Snape snarled as a girl ran past him"And
ten points from Hufflepuff too, Stebbins!" 
as a boy went rushing after her"And
what are you two doing?" 
he addedcatching sight of Harry and Ron on the path
ahead
KarkaroffHarry sawlooked slightly discomposed to see them standing
there
His hand went nervously to his goatee, and he began winding it around his
finger
.


و اینم ترجمه‌ی خانم ویدا آسلامیه:
نقل قول:
اسنيپ و کارکاروف پيچي را دور زدند.اسنيپ چوبدستيش را در آورد و با آن شاخه‌هاي درختچه‌اي را کنار زد. از قيافه اش معلوم بود که صحنه ناخوشايندي را ديده است. صداي جيغ بسياري از درختچه‌ها به گوش رسيد و ناگهان عده اي از زير درختچه بيرون آمدند وقتي دختري دوان دوان از پشت اسنيپ عبور کرد و دور شد اسنيپ گفت:
- فاويست ده امتياز از گروه هافلپاف کم مي شه
بلافاصله يک نفر ديگر دنبال دختر دويد وفرار کرد . اسنيپ گفت :
- استبينز، ده امتيازم از گروه ريونکلا کم ميشه ...
در همان لحظه چشم اسنيپ به هري و رون افتاد و گفت:
- شما دو تا اينجا چي كار مي کنين؟
هري به کارکروف نگاه کرد و متوجه شد که از ديدن آن ها معذب شده است . دستش را با حالتي عصبي به ريش بزيش برد و شروع کرد به پيچاندن ريش به دور انگشتش.


خوب... پس از کمی تعجب این‌شکلی : !! ترجمه‌ی من، شیطان، حاجی و هگرید:
نقل قول:

اسنيپ و كاركارف به سمت مكاني دنج تغيير مسير دادند. اسنيپ واندش را در آورده بود و بوته‌هاي گل سرخ را تكه تكه مي‌كرد، قيافه اش از هميشه عبوس تر بود.
صداي جيغ از خيلي از بوته‌ها بلند شد و پيكرهاي تاريكي از آنها خارج شدند. وقتي دختري از پشت او فرار كرد، اسنيپ با دندان قروچه گفت:«ده امتياز از ريونكلا، فاوسيت». وقتي پسري با عجله به دنبال دختر رفت « ده امتياز هم از هافلپاف، استبينز!». در حالي كه نگاهش به هري و رون در نقطه مقابل ميافتاد اضافه كرد:« و شما دوتا چكار مي‌كنيد؟» هري متوجه شد، كاركارف كمي از ديدن آنها كه در آنجا ايستاده‌اند مضطرب شده است. دستش با حالتي عصبي به سوي ريش بزيش رفت، و شروع به پيچاندن آن در دور انگشتش كرد.


خوب... حالا به اشکالات می‌پردازیم:
1- پیچی را دور زدند درست نیست. عبارت came around the corner به معنای تغییرمسیر دادن به جایی دنج هست. نه دور زدن یک پیچ.
2- شاخه‌های درختچه‌ای رو من نفهمیدم از کجا در آورد!! rose bushes به معنای بوته‌های گل سرخ هست.
3- جمله‌ی بعدی به زمان ماضی استمراری هست. که به صورت کاملاً ساده ترجمه شده.
4- پس از بجث و بررسی‌های بسیار(!) نتیجه گرفته شد که blasting rosebushes apart یعنی تکه تکه کردن بوته‌های گل سرخ... نه کنار زدن اونا!! خانم آسلامیه خیلی ملایم برگردان کردن!! اصولاً blast یعنی منفجر کردن و تکه تکه کردن با خشونت.
5- جمله‌ی بعدی که اصلاً معلوم نیست کجای متن نوشته شده اینه: از قيافه اش معلوم بود که صحنه ناخوشايندي را ديده است. اصل جمله این بوده: his expression most ill-natured. که به معنیش این می‌شه: قیافه‌اش از همیشه عبوس‌تر بود. هیچ ربطی به ترجمه‌ی آسلامیه نداره.
6- جیغ‌های بسیار غلطه. اصلاً ربطی نداره. ظاهراً خانم آسلامیه، many of the bushes رو به این ربط داده و گفته جیغ‌های بسیار!!
7- issue یعنی بیرون آمدن، نشر پیدا کردن نه به گوش رسیدن!! اصلاً کاملاً غلطه!!
8- and dark shapes emerged from them: ترجمه‌ی این عبارت این میشه:
«پيكرهاي تاريكي از آنها خارج شدند.» خوب این با «عده‌ای از زیر درختچه‌ها بیرون آمدند.» خیلی فرق داره.
9- یک اشتباه فاحش در نوشتن گروه این دو نفر یعنی فاوسیت و استیبنز روی داده. فاوسیت در ریونکلا بوده و استیبنز در هافلپاف!! که به اشتباه جابجا نوشته شده!!
10- واژه‌ی گروه در هیچ‌جای این پاراگراف دیده نمی‌شه. مثلاً گروه هافلپاف.
11- کم می‌شه هم نداریم. خیلی مختصر و مفید: «ده امتیاز از ریونکلا.»
12- «بلافاصله يک نفر ديگر دنبال دختر ...» من بلافاصله‌ای نمی‌بینم!! از خودش درآورده ظاهراً!!
13- در جمله‌ی بعدی، added به گفت ترجمه شده که غلطه. باید اضافه کرد ترجمه بشه!!
14- ضمناً زمان ماضی استمراری هست، چرا ساده ترجمه شده؟ کاملاً غلطه. باید این‌جور ترجمه بشه: «در حالی که نگاهش در نقطه‌ی مقابل به هری و رون می‌افتاد.»
15- در نقطه‌ی مقابل حذف شده به طور کامل: on the path ahead.
16- در جمله‌ی اسنیپ، کلمه‌ی اینجا وجود نداره. مشخص نیست از کدوم ... اومده!!!
17- در جمله‌ی بعدی، آنجا ایستاده‌اند حذف شده است.
18- اصلاً حالت اضطراب کارکاروف قبل از پیچاندن ریشش، بیان نشده. من نمی‌دونم این ویدا حواسش کجا بوده؟!!!

بالاخره تموم شد!!!! 18 غلط در یک پاراگراف!!! واقعاً جالبه. طبق معمول بازم اینکه نکته رو گوش زد می‌کنم که ما مترجم حرفه‌ای نیستیم. این ترجمه هم که انجام دادیم، حاصل همفکری چهار نفر مترجم آماتور بوده. بنابراین حتماً ایرادهایی هم برش وارده. فقط برای مقایسه با ترجمه‌ی خانم آسلامیه ترجمه‌ی خودمون رو هم قرار می‌دیم.


ویرایش شده توسط James Potter در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۳۱ ۰:۳۸:۱۹

تصویر کوچک شده


Re: اشكالات ويدا اسلاميه از ديدگاه مجله دنياي تصوير
پیام زده شده در: ۲۳:۵۴ پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
#92

کلودیوناold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۳ چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۱۸ سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۸
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 39
آفلاین
متن تكميل شده‌ي پست شيطان:

در کتاب چهارم،وقتی هری پیش از شروع مجلس رقص،هرمیون و کرام را می بیند از تغییرات ظاهری هرمیون تعجب میکند و بیش از پیش متوجه کوچک شدن اندازه دندان های جلویی او میشود.در اینجا ذهن هری اینگونه توصیف شده :

"…the reduction in the size of her front teeth was more
 noticeable then ever.harry couldn't understand how he hadn't 
spotted it befor."


خانم اسلامیه ترجمه کرده: «کوچکی دندان های پیشین اش بیشتر از قبل نمایان بود.هری در عجب بود که زودتر او را نشناخته است.»

در حالی که ضمیر"it" در این جمله به دندان ها برمی گردد نه به هرمیون.اگر مقصود اشاره به هرمیون بود طبعا از ضمیر "her" استفاده میشد و بنابراین ترجمه درست این است: «هری نمیتوانست بفهمد که چطور زودتر این را متوجه نشده.»
و یا وقتی لحظاتی بعد هری در مجلس میبیند که پرسی به جای آقای کراوچ آمده و دارد به او اشاره میکند که روی صندلی در کنارش بنشیند، رولینگ مینویسد:

"Harry  took the hint and sat down next to percy,who was
 wearning brand-new, navy blue dress robes, and an experession of great smugness."


ويدا اسلامیه اینگونه ترجمه کرده است: «هری متوجه منظور او شد و کنار پرسی نشست. پرسی آن شب ردای شب سرمه ای رنگی به تن داشت که نوی نو بود. او بسیار خوش قیافه وشیک شده بود.»
در اینجا خواننده تعجب میکند که چطور رولینگ درباره ی شخصیتی مثل پرسی نوشته «خوش قیافه و شیک» شده؟ والبته حق دارد تعجب کند، چرا که رولینگ هرگز چنین چیزی ننوشته،بلکه ترجمه درست این جملات چیز دیگری است: «هری منظور او را فهمید وکنار پرسی نشست.او ردای شب سرمه ای نوی نو پوشیده بود و حالت چهره اش حکایت از غروری بی حد و حصر داشت.»
همان طور که ملاحظه میکنید باز هم تاکید روی غرور پرسی است.خانم اسلامیه نه تنها این قسمت را کاملا اشتباه ترجمه کرده ، جمله ای را که میتوانسته یک تکه ترجمه کند، به دو جمله تبدیل کرده است .
در همین فصل وقتی هرمیون کنار کرام مینشیند و کرام شروع میکند به توصیف قلعه خودشان میگوید:
wellwe have a castle alsonot as big as thisnor as comfortableI am thinking.

در ترجمه آمده : « خب راستش ما هم يك قلعه داریم که به همین بزرگیه. ولی به نظر من به راحتی اینجا نیست.» در حالی که کرام میگوید : « خب ما هم یه قلعه داریم نه به بزرگی اینجا و به نظر من نه به راحتی اینجا.»
بحث بی دقتی در ترجمه ی اسم فصل ها و خود کتاب ها در ترجمه ی ویدا اسلامیه هم صدق میکند. برای مثال عنوان کتاب دوم "Harry Potter and the Chamber of Secrets" است که ایشان
"Chamber of Secrets" را «حفره اسرار آمیز» ترجمه کرده است . یعنی Secrets را تبدیل به صفت کرده. تا اینجا شاید بتوان اغماض کرد،اگر چه دلیلی برای این تغییر وجود ندارد. اشکال آنجاست که اگر سرتاسر کتاب دوم را بگردید، متوجه میشوید تکلیف این معادل گذاری بالاخره روشن نشده و در یک جا نوشته شده «حفره اسرار » و جای دیگر «حفره اسرار آمیز» حتی نام خود فصل به «حفره اسرار» ترجمه شده اما روی جلد آمده «حفره اسرار آمیز»!
یا در همین کتاب فصلی وجود دارد به نام "The rogue Bludger " که با توجه به مضمون این فصل ، ترجمه ی درست آن «توپ بازدارنده خودسر» است ، چرا که این توپ بدون آنکه کسی به آن ضربه بزند ، از میان همه ی بازیکنان فقط هری را دنبال میکند ، مشخص نیست چرا نام این فصل «توپ بازدارنده دغل» ترجمه شده! دغل بودن معنای دورویی و حقه بازی میدهد ،در حالی که این توپ خودسر است نه حقه باز.
یکی از اشتباهات عجیب دیگر در کتاب پنجم در ابتدای پاراگراف دوم صفحه اول ، رولینگ در توصیف حال و احوال هری نوشته :
He was a skinnyblack-haired bespectacled boy who had the pinched
slightly unhealthy look of someone who has grown a lot in a short space of time.

خانم اسلامیه این طور ترجمه کرده: «او پسر عینکی لاغر اندامی بود با موی مشکی که قیافه نحیف و مریض احوالش به بچه هایی شباهت داشت که در مدت کوتاهی زیاد قد کشیده اند.»
اما ترجمه درست این است : «او پسری لاغر، مو مشکی و عینکی بود که ظاهر خسته و کمی ناسالم کسی را داشت که در مدت زمان کوتاهی ، خیلی بزرگ شده است.»
توضيح: فعل "Grow" در این جمله به بزرگ شدن از لحاظ جسمی اشاره نمیکند ، بلکه اشاره به رشد فکری و روحی دارد . یک ماه از بازگشت لرد ولدمورت و آن وقایع وحشتناک گذشته و هری در این مدت کم، از لحاظ روحی و فکری خیلی رشد کرده . حالا که چطور خانم اسلامیه به این نتیجه رسیده که "Grow" در اینجا اشاره به رشد قد دارد ، واقعا عجیب است شما تا به حال نوجوانی را دیده اید که قد کشیدنش باعث شود قیافه نحیف و مریض احوال پیدا کند ؟!
درست سه صفحه بعد وقتی هری پایین پنجره در حال دعوا کردن با عمو ورنون و خاله پتونیا درباره ی دلیلش برای گوش کردن به اخبار است ، آخرین دیالوگ هایی که رد و بدل میشوند این ها هستند :
"we’re not stupid, you know" said uncle Vernonwellthat's news to me" 
said harry, his temper rising….

يعني: «عمو ورنون گفت:میدانی ما احمق نیستیم.هری که داشت از کوره در میرفت گفت«خب این برام تازگی داره .»
خانم اسلامیه ترجمه کرده : «عمو ورنون گفت خودت خوب میدونی که ما احمق نیستیم.هری که دیگر داشت از کوره در میرفت گفت: «خب همین خبرهایی که شنیدم برام کافیه»
توضيح: کلنجار هری با خاله و شوهر خاله اش به این مربوط است که آنها سر در نمی آورند چرا هری میخواهد اخبار ماگل ها را گوش کند و به همین دلیل کلمه ی "News" در این جا به دو معناست : یکی به معنای تازگی داشتن و دیگری به معنای خبر . شاید به همین دلیل بهترین معادل «همین خودش یک خبره » باشد که هر دو معنا را در خود دارد. نکته جالب این است که در ادامه این قسمت ذکر شده که هری پس از گفتن این جمله با خود فکر میکند که بعدا باید بهای این گستاخی را بپردازد ، اما در ترجمه ویدا اسلا میه اصلا معلوم نیست که منظور کدام گستاخی است ؟؟ چرا که با این نحو ترجمه ، نشانه ای از هیچ نوع گستاخی باقی نمانده است.
در فصل دهم کتاب با نام «لونا لاوگود» در همان اوایل فصل ، هری در حال صحبت کردن با هرمیون است و هرمیون به او میگوید که باید با محافظ به ایستگاه قطار برود. هری در جواب میگوید :
"Why? Said harry irritably." I thought Voldemort was supposed to be lying low 
or are you telling me he's going to jump out from behind a dustbin to try and do me in?"

ويدا اسلامیه ترجمه کرده: « هری با آزردگی گفت:چرا؟ فکر میکردم ولدمورت فعلا قرار نیست خودی نشون بده . نکنه میخوای بگی ممکنه ولدمورت از توی یک سطل آشغال بپره روی سر من و سعی کنه منو بکشه توی سطل آشغال؟»
توضيح‌: طبعا شما وقتی این قسمت از داستان را میخوانید ، سر در نیاورده اید که چرا ولدمورت باید بخواهد هری را بکشد توی سطل آشغال؟؟؟ خب ، واقغا هم دلیلی برای این کار وجود ندارد و او هم نمیخواهد چنین کاری بکند هری هم چنین حرفی نزده ! هری میگوید : «نکنه میخوای بگی ولدمورت می خواد از پشت یک سطل آشغال بپره بیرون و سعی کنه دخل منو بیاره؟»
چند صفحه بعد هم وقتی هری ، خانم ویزلی و تانکس دارند همراه با سیریوس که به شکل یک سگ در امده به ایستگاه قطار میروند دو جمله جا افتاده. وقتی تانکس به مودی میگوید : «بهتر نیست عجله کنیم ؟» جمله ی « در حالی که ساعتش را نگاه میکرد» جا افتاده و همین طور وقتی سیریوس دنبال کبوتر ها میکند ، جمله ی «هری نمیتوانست جلوی خنده اش را بگیرد » جا افتاده . در انتهای فصل هم جمله ی دیگری جا افتاده که در آن تاکید میشود هری میتواند انعکاس اسب های بال خفاشی را در چشم های لونا ببیند .

متاسفانه وضع ترجمه دیگر فصل هاي اين كتاب هم چندان تفاوتی با این فصل های مورد بحث ندارد .البته ویدا اسلامیه در پایان کتاب 5 در بخشی به« نام حرف اخر » نوشته که ترجمه ی این کتاب در زمانی بس کوتاه انجام شده و از خوانندگان عزیز خواسته از« خطاهایی که اصلاح نشده باقی مانده ، بزرگوارانه چشم پوشی کنند.» تا اینجا مسئله ای نیست اما همان طور که میدانید بیش از یک سال از انتشار ترجمه این کتاب میگذرد و همین ترجمه به چاپ های هفتم و هشتم رسیده و هنوز هم در چاپ های بعدی این اشتباهات فاحش و جا افتادگی های فراوان «اصلاح نشده» باقی مانده اند . مگر اشتباه هایی که در کتاب هری پاتر و جام آتش وجود دارد ، اصلاح شده اند؟؟ و تازه این میزان عجله در ترجمه ان اثر وجود نداشته . در حالی که طبیعی بود پس از گذشت پنج شش ماه ، در تجدید چاپ این کتاب ها ، غلط ها تصحیح میشد و کتاب ها با ویرایش جدید وارد بازار میشد . اما ظاهرا نه برای ناشر و نه برای مترجم این وجه قضیه اهمیتی ندارد.آنها این کتاب ها را در زمانی بس کوتاه ترجمه و منتشر کرده اند و گمان میکنند کارشان در همین جا به پایان رسیده و با یک عذر خواهی پایانی میتوانند مشکل را حل کنند و ظاهرا فراموش میکنند مترجمی که چنین کتاب های پرطرفدار را ترجمه میکند ، در قبال خوانندگان و قضاوت شان در باره ی متن اصلی مسئول است . مترجم اشتباه میکند ، ناشر منتشر میکند ، خواننده اهمیت نمیدهد و منتقد به همین قناعت میکند و نظر خود را صادر میکند.
یقینا در هر اثر ادبی بزرگ ، تفاوت زیادی بین متن اصلی و ترجمه اش وجود دارد،اگر چه این تفاوت گاهی میتواند سرنوشت ساز باشد و گاهی چندان هم تعیین کننده نیست . اما مسئله ای که اینجا مطرح میشود این است که چرا این تفاوت در مورد خیلی از آثار ادبی برای منتقدان مهم است و در هنگام صدور رای این تفاوت را در نظر میگیرند ، اما وقتی نوبت به هری پاتر میرسد ، با خیال راحت به تاثیری که خواندن چند فصل از ترجمه ی کتاب ها بر ذهن شان باقی گذاشته ، رجوع میکنند و اظهار نظر میکنند ؟


ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۳۰ ۰:۳۳:۱۲

وقتی که به مرگ و تاریکی نگاه میکنیم تنها ناشناخته بودنه که ما رو میترسونه، نه هیچ چیز دیگری...


Re: H̯
پیام زده شده در: ۱۲:۰۲ پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
#91



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۰ پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۷:۵۶ شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 131
آفلاین
هوم ببخشید وسط بحث های شما ، من و لرد كبير تاريكي تو نمایشگاه با ویدا اسلامیه صحبت کردبم در مورد کلمات که نباید ترجمه بشه مثل لولو خور خوره و... خانم اسلاميه در جواب گفتند:
چرا؟ يعني بچه‌ها مي‌ترسن؟
هوم بچه ها من براتون لالایی میخونم شب ها دیگه نترسید افرین


اين مطلب توسط آبرفورث تنها قابل فهم شد!


ویرایش شده توسط ایلیدان استروم ریج در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۳۰ ۰:۰۱:۵۷
ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۳۰ ۰:۳۶:۱۳


Re: H̯
پیام زده شده در: ۱۱:۱۹ پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
#90

سرژ تانکیان old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۹ جمعه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۰:۰۹ یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 526
آفلاین
البته حق با شماس..منم همون اول گفتم بريم اين مجلو بخونيم....

راستي يه چيزه ديگه...من به ويدا اسلاميه مديونم چون مني كه اونقدر زبانم خوب نيست كه بتونم تمامه جزياته كتابو بفهمم بالاخره تونستم يه ترجمه رو بگيرم بخونم...ميدونم زياد خوب نيست ولي چرا كسي بهتر نكرد..نبايد اينقدر تو سره ويدا بزنيم...البته مخالف نيستم كه اشكالاتو بررسي نكنيم ولي درست ميس اينقدر بعدش بگيم كه ضعيفه...آخه چطوري بگم...چرا كسه ديگه اي ترجمه نكرد...خوده شما كه اين همه ميگين فلانه فلونه..چرا كتابو ترجمه نميكنين...ميدونين ترجمه كتاب به اون قطوري چقدر سخته...شما تمامه انرژيتونو گزاشتين رويه چند پاراگراف...حالا كه 2234134564 تا پاراگراف وجود داره...ميدون ميتونست بهتر كار كنه ..ولي بازم من ازش ممنونم....بهتر از هيچي بود....

در آخر بگم كه نميگم حق با شما نيست..منم مثله شما از ويدا عصباني شدم...چون بهتر ميتونست كار كنه ولي ديگه نبايد اينقدر زد تو سرش...يهتره اشكالاتو بگيريم...ديگه مسخره نكنيم...البته شما هم مسخره نكردين...ولي خب..خودتون بهتر ميدونين








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.