هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: خبرگذاري سياه : VDNS
پیام زده شده در: ۱۵:۴۳ شنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۷

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
با شبکه ققنوس نیوز(فاکس نیوز سابق)با اعلام نتایج انتخابات در خدمت شمائیم.بنا بر آخرین اخبار واصله لرد ولدمورت 52% و آلبوس دامبلدور 48% آرا را بدست آورده اند.علیرغم نزدیکی این دو رقیب در آرای مردمی،ولدمورت با 352 رای الکترال در برابر 176 رای الکترال دامبلدور،پیروزی محرزی را بدست آورده است.

بهمین مناسبت ولدمورت در ستاد انتخاباتی اش(خانه ریدل)سخنرانی ای را ترتیب داده که بصورت پخش زنده همینک آن را از نظر میگذرانید:

ولدمورت:مفتخرم که بعنوان اولین وزیر سیاه در تاریخ انتخاب شدم.از همینجا وعده همه گونه کشت و کشتار،خونریزی،قتل،غارت و تجاوز را به شما سیاهان عزیز میدهم.

آنی مونی بعنوان لیدر مرگخوارا:ایول ایول...تام ریدلو ایول

ولدمورت:و از همین تریبون اعلام میکنم دامبل هیچ غلطی نمیتونه بکنه و من با آوداکداورا تو دهنش میزنم...

آنی مونی:دم دروازه میدن عدس پلو...دامبلی محفلو بردار و برو

لرد ولدمورت:و از همین لحظه همه گونه طلسمهای زیبا و جالبی را که تا به حال با نام"طلسمهای ممنوعه"از آنها یاد میشده آزاد اعلام میکنم و میگویم:طلسمهای ممنوعه حق مسلم ماست...

آنی مونی:لرد ولدمورت پیروز سلطان و سرور ماست



Re: خبرگذاري سياه : VDNS
پیام زده شده در: ۱۸:۰۱ چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۷

گیلدروی لاکهارت old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۷ سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۵۸ پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۷
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 72
آفلاین
آلبوس دامبلدور : درهای محفل به روی عموم ملت جادوگر بسته است !!!


پس از آنکه لرد سیاه و مرگخوارانش به همکاری مسالمت آمیز با محفل ققنوس پرداختند ، محفلی ها از نزدیک قدرت کم و بی ارزش خود را دریافتند . که باعث شد تا آلبوس دامبلدور صبح امروز دست به کار جالبی بزند . خبرنگار اعظامی می گوید :
صبح زود خبر رسید که آلبوس دامبلدور قصد کار مهمی را دارد و ما به سرعت به سمت محفل ققنوس حرکت کردیم . پس از آنکه رسیدیم متوجه خیل عظیمی از مردم جادوگر شدیم که جلوی در ورودی محفل ققنوس ایستاده اند .
به سختی از بین جمعیت جلو رفتیم و آلبوس را دیدیم که رو به مردم ایستاده است و قصد بستن در های محفل را دارد . از این رو وقت را غنیمت شمردیم و با اینکه خطرات زیادی در نزدیکی به دامبلدور وجود داشت ، ما به ایشان نزدیک شدیم و مشغول مصاحبه شدیم !

خبرنگار : سلام جناب دامبلدور . چی شده ؟ چرا می خواهید درهای محفل را ببندید ؟

دامبلدور : ما پس از آنکه تام و مرگخوارانش را در کنار خودمون دیدیم ، به یکسری کمبود ها و کاستی هایی که در محفل بود پِی بردیم ! از این رو می خواهیم در محفل را به روی عموم ملت جادوگر ببندیم تا این کمبودها را جبران کنیم .

خبرنگار : بعد از اینکه در محفلو بستین ، چه کمبودها و مشکلاتی رو می خواین رفع کنین ؟

دامبلدور : اخراج چند تن از محفلیان ، باز سازی ساختمان اصلی ، عوض کردن دامبلدور () و موارد دیگه ای که جاشون اینجا نیست ...


پس از به اتمام رساندن این جمله آلبوس دامبلدور به سرعت از ما دور شد و در محفل را بست و ما این عکس را از ایشان در حین بستن در گرفتیم و به شما تقدیم می کنیم .



Re: خبرگذاري سياه : VDNS
پیام زده شده در: ۲۲:۴۴ سه شنبه ۷ آبان ۱۳۸۷

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۱ شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۲:۰۵ یکشنبه ۸ دی ۱۳۸۷
از آرامگاه سپید
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 131
آفلاین
بلاتریکس لسترنج و تام مارولو ریدل ... پیوندتان مبارک!!

دیروز جامعه جادوگری با شنیدن خبری مهیج و درخورد توجهی بسیار بالا شور و شقی وصف ناپذیر در خود دید!
بالاخره بعد از پنجاه و خورده ای سال ، درست زمانی که بلاتریکس لسترنج در آستانه ترشیدگی (!!) بودند تام مارولو ریدل معروف به لرد ولدمورت از ایشان درخواست ازدواج نموده و بلاتریکس لسترنج با آغوش باز (!) این درخواست را قبول کردند.در ادامه گزارشی که در عروسی این دو کفتر عاشق توسط ریتا اسکیتر به رشته ی تحریر در آمده است را مطالعه می کنید.

امروز مورخ 8 آوریل 2008 در خانه ریدل غوغایی بود...!
میهمانان این جشن فرخنده کسانی جز مرگ خواران نبودند گرچه برای آنها نیز خیار و گررررررجه ( توام با لهجه شیرین مشهدی ) به تعداد کافی نبود که مشکل از جیب تنگ و کوچیک لرد ولدمورت است و بس!

گذشته از این موضوع ما با بلاتریکس تازه عروس ِ ترشی بادمجون مصاحبه ای کردیم به این شرح :
_ خب ... بالاخره به آرزوت رسیدی مگه نه؟
_ کروشیو!
_ آخ! بگذریم ... احساست بعد از درخواست لرد چی بود؟
_ کروشیو!
_ زررررررت! و آخرین سوال : آیا لرد مایل به خریدن تخت خواب دو نفره هست؟()
_ آواداکاداورا!

در ادامه عکسی بعد از آرایش کردن بلاتریکس و نارسیسا ( ساقدوش عروس ) عکسی از آنها تهیه نمودیم که در پایین مشاهده می کنید :
تصویر کوچک شده


پایین ( نشسته ): بلاتریکس لسترنج
بالا ( ایستاده ) : نارسیسا مالفوی
نکته کنکوری: به سیبیل های بلاتریکس لسترنج توجه شود.

--------
هم چنین در شروع جشن خواننده پرشور و مردمی و برخاسته از قلب های مردم " عباس قادری " بر روی صحنه رفت و به طور اختصاصی اولین آهنگش را با نام " لست نایت وی آر الون این د ِ رووم! " (Last night we are alone in the room ) را خواند . گفتنی است زوج عاشق بلاتریکس و لرد ولدمورت با این آهنگ رقصیدند.

در اواسط برنامه عروسی دو خواننده افتخاری دیگر نیز به آقای "قادری"پیوستند با نام های : امینم و ویل اسمیت و به طور اشتراکی با عباس قادری آهنگی خواندند به نام سقا خونه ی من افسانه ام. گفتنی است این بار حتی لرد ولدمورت و بلاتریکس لسترنج نیز نرقصیدند!!

در اواخر برنامه نوبت به گرفتن عکس شد و ما موفق شدیم ( به سختی ) عکسی از مرگ خواران تهیه کنیم :

تصویر کوچک شده


بالا ( ایستاده - از راست به چپ ) : سیبل تریلانی - مورگان الکتو - ایوان روزیه - بلاتریکس لسترنج .()

پایین ( نشسته - از راست به چپ ) : گیلدروی لاکهارت - بلیز زابینی - نارسیسا مالفوی( چقدر این خانوم محجبست!)!

و در اتمام برنامه لرد ولدمورت به همراه بلاتریکس لسترنج توسط ماشین جدیدشان مورد " عروس کشان " قرار گرفتند.
می توانید ماشین زیبا را در اینجا مشاهده بفرمایید.


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۷ ۲۲:۴۷:۲۵
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۷ ۲۲:۵۲:۳۱


Re: خبرگذاري سياه : VDNS
پیام زده شده در: ۱۳:۱۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۸۷

گیلدروی لاکهارت old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۷ سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۵۸ پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۷
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 72
آفلاین
دیــــــــــــن دیــــــــــــــن دیـــــــــــــن!
با ما باشید و مهمترین عناوین خبری مرگخواران و جهان ...


بنابر گزارش خبرنگار واحد خبری مرگخواران صبح روز پیش وزیر سحر و جادو توسط چهار ناشناسِ سیاه پوش در حالیکه مشغول خرید گلابی برای خانواده بود به قتل رسید .
خبرنگار ما در پی صحبت ها و اخبار خود افزود :
من خودم شاهد این عمل زیبا و هیجان انگیز بودم . آن چهار سیاه پوش از آنسوی خیابان با چوبدستی های برهنه به سمت وزیر سحر و جادو پیش رفتند و در یک اقدام آگاهانه و چریکی (؟!) به ترور ایشان پرداختند .

در ادامه وی اینطور گفت :
خبرگذاری های محفلیان اینطور مسئله را نمایان می کنند که آن چهار سیاه پوش مرگخوار بوده اند و دلیل آن را فقط و فقط سیاه پوش بودنشان ذکر کرده اند ... اما آیا واقعا هر سیاه پوشی مرگخوار است ؟ آیا هر گردی گردوست ؟ آیا هر روحی پیوز است ؟ آیا هر وزیری آسپ است ؟ و الاغیر ...
پس نتیجه می گیریم که آن چهار سیاه پوش احتمال مرگخوار بودنشان به 20% هم می رسد . زیرا ممکن بوده که مرگخوار ، محفلی ، وزارتی ، بی طرف و یا ماگل باشند .



وی در این رابطه دیگر حرفی نزد و به مسائل دیگر وزیر پرداخت ... وی بر طبق اخباری که از وزارت سحر و جادو و روزنامه و رادیوی این مرکز بدست آورده بود ، بحثی دیگر را مطرح کرد ... وی گفت :
غیر از اخبار قبلی . روزنامه ی وزارت در یک چاپ جدید اذعان داشت که وزیر سحر و جادو شب گذشته در طِی یک اقدام انتحارتیک دست به خودکشی زد و مرد . وصیت نامه ی ایشان که در مراکز خبری مختلف به سرعت پخش شد ، از گناهکاری پیوز ، روح مزاحم و معاون جدید وزیر در اغتشاش های وزارت و دنیای جادویی خبر داد .

در این رابطه افزود :
پیوز پس از شنیدن این اخبار توسط مأمورینش به تکذیب و انکار آنها پرداخت و پس از آن خود را پشت درهای بسته پنهان کرد ...



در مورد مسائل بالا کارشناسان ما معتقدند که نه وزیر سحر و جادو و نه معاون جدیدشان توانایی و لیاقت کار کردن در وزارت را دارا می باشند و بهترین مسئول در کل این دوره ی وزارت کسی نبود جز گلگومات که توسط اقدامات وزیر کشته شد .

روحش شاد و یادش گرامی باد !!!



Re: خبرگذاري سياه : VDNS
پیام زده شده در: ۱۵:۱۲ جمعه ۳ آبان ۱۳۸۷

اسلیترین، مرگخواران

مورفین گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۷ شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۰:۰۲:۳۳ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
از ت متنفرم غریبه نزدیک!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
اسلیترین
پیام: 812
آفلاین
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما شنوندگان محترم رادیو صدای مرگخوار؛ با بازی فینال مسابقات سرشار از شور و هیجان شطرنج جادوگران بین ارباب بزرگ لرد سیاه کبیر و آلبوس دامبلدور در خدمت شما هستیم.

دامبلدور با پیراهن و شورت سفید در سمت راست میز و لرد سیاه با پیراهن و شورت مشکی در سمت چپ میز مستقر شدن تا با سوت داور این مسابقه یعنی جلیل هوشتبا، بازی رو آغاز کنن.

در این لحظه بازی با سوت داور آغاز میشه و لرد سیاه در یه چشم به هم زدن و تنها با یک حرکت دامبل رو مات می کنه!

بله، شنوندگان عزیز! این پیروزی غرورآفرین رو به همه ی شما تبریک... چی؟!... ظاهرا مشکلی پیش اومده! جلیل داره با لرد سیاه صحبت می کنه و سعی داره متقاعدش کنه که شروع حرکت با مهره ی سفیده.

واقعا نمی دونم تا کی قراره حق بچه های ما تو مسابقات خورده بشه؟! به هر حال باید به تصمیم داور احترام گذاشت و این کاریه که ارباب در این صحنه انجام میده و اجازه میده که دامبل بازی رو شروع کنه.

بله! آلبوس دستش رو به سمت مهره ی سربازش میبره اما در آخرین لحظه تصمیمش عوض میشه و سرباز کناریش رو حرکت میده!
این حرکت فریاد اعتراض تماشاچیان مرگخوار رو در پی داره. من نمی دونم اونجا چه اتفاقی افتاده که تماشاچیان اعتراض می کنن. اجازه بدین صحنه ی آهسته رو ببینم... آهان... خب... بله! اعتراض کاملا به جاست! از قدیم گفتن دست به مهره حرکته! دامبل نباید تصمیمش رو عوض می کرد!
اجازه بدین ببینیم تصمیم داور چیه.

چی؟!... من واقعا متوجه نمیشم! داور این حرکت رو خطا نمیگیره! آخه تا کی این حق خوریها باید ادامه داشته باشه؟! شنوندگان عزیز! حتما خودتون می دونید که اینا همش توطئه های دشمنه تا استعداد جوون های ما رو سرکوب کنن!
...و من اونجا میبینم که لرد سیاه با فروتنی تمام به نظر داور احترام میذاره و از این حرکت خطای دامبل چشم پوشی می کنه.

من اینجا دارم مورفین گانت رو می بینم که سعی داره یه بسته ی کوچیک رو به دست لرد سیاه برسونه ولی انتظامات بازی مانع از این کار میشه.
ظاهرا محفلی ها علاوه بر خرید داور، تمامی مسئولین برگزاری مسابقه رو هم با رشوه تطمیع کردن. واقعا که! رسوندن یه بسته تنقلات به ارباب کجاش خلاف قوانینه؟ نکنه فکر کردن ارباب اهل دوپینگه!

به هر حال بازی ادامه پیدا می کنه. دامبل حرکتش رو انجام داد و حالا نوبت لرد سیاهه! جلیل هوشتبا اشاره می کنه که ارباب باید زودتر حرکتش رو انجام بده وگرنه اخطار کم کاری دریافت می کنه.

من اونجا ارباب رو می بینم که داره سعی می کنه به اعصاب خودش مسلط باشه. و... بله! ارباب طی یک حرکت نوین و کاملا ابتکاری با شاه خودش شاه حریف رو از صفحه ی بازی محو می کنه!
شنوندگان عزیز! بارها گفتم که این حق خوری ها نمی تونه مانعی برای پیروزی بچه های ما به حساب بیاد! این پیروزی رو به همه ی شما سیاهی دوستان تبریک میگم و... لعنتی! باز هم جلیل هوشتبا رو می بینم که دست به جیب شده تا به ارباب به خاطر نقض قوانین بازی اخطار بده و... خب...موهاهاها!...بله! قبل از اون ارباب دست به جیب شد و آواداکداورا! اینه!

تماشاچیان محفلی و مرگخوار هم به نشانه ی اعتراض به داخل زمین میریزن و به سمت همدیگه نفرین پرتاب می کنن.

من بلیز زابینی رو می بینم که رفته رو صفحه ی شطرنج و داره مهره ها رو تو صورت دامبل شوت می کنه.

مورگان و پیتر هم قلاب گرفتن تا ارباب بتونه بره بالا و مدال قهرمانی و کاپی رو که حق مسلمش هست برداره.

آنی مونی و سوروس و مونتگومری هم دارن با علامت شوم،دور افتخار میزنن.

شنوندگان عزیز! با اجازه تون من هم برم تو این شلوغی، چندتایی محفلی کروشیو کنم. فقط قبلش به این نکته اشاره کنم که در این دوره هم مثل 15 دوره ی قبلی مجبور شدیم به زور چوبدستی از حقمون دفاع کنیم!
امیدوارم که در دوره های بعدی شاهد یه همچین ناداوری هایی نباشیم و در کمال صلح و دوستی و عشق و صفا و صمیمیت، مقام قهرمانی مسابقات رو بدن به ما!

همه شما عزیزان رو به سالازار کبیر می سپارم. جاویدباد سیاهی!


ویرایش شده توسط مورفین گانت در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۳ ۱۵:۱۵:۴۷
ویرایش شده توسط مورفین گانت در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۳ ۱۵:۲۰:۲۳


هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


Re: خبرگذاري سياه : VDNS
پیام زده شده در: ۱۷:۵۱ دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۱ شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۲:۰۵ یکشنبه ۸ دی ۱۳۸۷
از آرامگاه سپید
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 131
آفلاین
ولدمورت پس از سپری کردن یک بیماری در پس کله کوئیریل؟؟

طبق آخرین خبر های به دست رسیده ، لرد ولدمورت ، کچل با ابهت ، بعد از سپری کردن یک بیماری بسیار سنگین به نام بلکبری دارای جسم بسیار ضعیفی شد که دوباره مجبور به استفاده از خانه قبلی خود ، یعنی پس کله پروفسور کوئیریل ، مرد مردستان ، آن استاد نامدار شد!
وی در این رابطه گفت :

_ بنا به دلایلی ، قادر به ادامه حیات با جسم خز و خیل قبلی نیستم!

از او دلایل را پرسیدند پس اینگونه جواب داد :
_ اول از همه اجاره خونه گرون شده! اینجا پس کله کوئیریل همه چیز هم قابل روئیته ، شبا هم با منوی مدیریتش بازی میکنم تا خوابم ببره! دلیل دیگه اینکه بعد از بوق شدن توسط محفلی ها ، برای به دست آوردن معجون پادزهر که فقط توسط محفلی ها ساخته میشه دو عدد از مرگ خوار هام رو فرستادم ولی آنان نیز دست از پا دراز تر به خانه ریدل ها برگشتند!این شد که این بلای مزخرف خر من را نیز گرفت !

همچنین میتوانید طرح روی جلد مجله خبرگذاری سیاه را مشاهده بکنید :
تصویر کوچک شده


از لرد ولدمورمورمورت (!!! بوقی یک اسم آسون بزار دیگه ) عکسی را بعد از مبتلا شدن به بیماری بکبری در اختیار ما بگذارند که با کمال میل موافقت کردند!
شما می توانید این عکس را در اینجا مشاهده نمایید!( البته دقت کنید برای خوش عکس تر شدن کلاه کیس گذاشته ، اونا مو نیستن!)

با احترام - ستاد بوقیدن به جرگه مرگ خواران!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۷/۱ ۱۷:۵۲:۵۲


Re: خبرگذاري سياه : VDNS
پیام زده شده در: ۲۱:۴۰ چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۷

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۱ شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۲:۰۵ یکشنبه ۸ دی ۱۳۸۷
از آرامگاه سپید
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 131
آفلاین
تامی زانوی غم بغل گرفته و یک گوشه نشسته ...
بلا : بی خیال لرد ... حالا کم آوردیم زیاد به دل نگیر! بیا خوش باش!
ولدی : آخه چجوری بوق مجه؟
بلا یک هدفون از تو جیبش در میاره و میده دست ولدی.
_ گوش کن ... شاد میشی!

ولدی با بی حالی هدفون رو از دست بلاتریکس میگیره و میزاره تو گوشش...

_ دیشب اومدم خونتون نبودی ... راستشو بگو کجا رفته بودی... به خدا به خدا رفته بودم تابلو بازی ، کله کچل ولدی شده اسباب بازی!()
ولدی هدفون رو از تو گوشش در میاره و با انزجار به بلا میگه:
_ بوقی این اراجیف دیگه چیه؟
بلا : مگه خبر نداری؟محفلی ها ریمیکس کردن آهنگو!

لرد خواست جواب بده که یک جغد صاف از پنجره میاد تو میخوره به کله کچلش!
ولدی: تازه مشترک خبرگذاری سیاه شدم ... خودکفا شده!

سپس روزنامه رو از پای جغد جدا میکنه و شروع میکنه به خوندن سرتیتر که درشت و با رنگ قرمز نوشته شده بود.


راجر به لرد : بوق شدی - میری کنار!
طی آخرین خبر ها که خبرنگار اعزامی ما ، بلیز زابینی به دست آورده ، می توان به مشاجره لفظی بین راجر دیوس مدیر اعظم و لرد ولدمورت ، بوق اعظم () اشاره کرد.
به ادامه این مصاحبه دقت کنین.
راجر : هممم ... ولدی خیلی این ماموریت رو بد انجام دادی! دلیلش چیه؟
ولدی : اهم! من باهات قهرم!
راجر : برای چی ولدی ؟
ولدی : چون دیدم قهر شدن خز نیست ... منم خانو... یعنی آقای باکلاسی هستم گفتم الان مده!
راجر که عصبانی شده : خیلی خب ولدی! باید بری کنار! تو این ماموریت حسابی حال کردم با شایستگیت!
شایان ذکره که در همین موقع ولدی زبونش رو برای راجر در میاره و دوباره بر میگرده خونه ریدل و زانوی غمش رو در بغل میگیره! البته ما برای شادمانی شما هم که شده ... عکسی از این مصاحبه تهیه نمودیم که در ادامه آن را مشاهده خواهید کرد.
( راجر تیریپ اون dj ها و ولدی هم که محجبه (
تصویر کوچک شده


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۷ ۲۱:۴۶:۱۶
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۷ ۲۱:۵۷:۱۳


Re: خبرگذاري سياه : VDNS
پیام زده شده در: ۱۲:۱۸ یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۷

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
دیــــــــــــن دیــــــــــــــن دیـــــــــــــن!
با ما باشید و مهمترین عناوین خبری مرگخواران و جهان ...

بنابر گزارش خبرنگار واحد مرکزی خبر اوضاع محفل نا به سامان هست و طی دشب و پریشب محفل شاهد تظاهرات گسترده و پرشور چند هزار نفری بر علیه رئیس محفل بوده ...

طبق آخرین گزارشات رسیده آسپ که به گفته کارشناسان به صورت قاچاقی به مقام ریاست محفل رسیده؛ پس از شکست های پی در پی در جنگ با مرگخواران چه در عرصه محفل و چه در عرصه وزارت، با نقشه ای اقدام به نابود کردن تسهیلات خودی کرده ... بدین ترتیب که مثلا وی رئیس محفل نیست و عمه اش رئیس محفل است و محفل به وزارت که اون رئیسش هست حمله میکنه و شکستش میده ....

در حالی که انتظار میرفت این نقشه که به نوعی شبیه مانوری علیه دشمنان فرضی بود کاملا آرام و بی دردسر پایان پذیرد اما در نهایت شگفتی ما شاهد شورش عظیم محفلی ها برعلیه آسپ بودیم که همگی از کیفیت پایین ماموریت ها و تک رو بودن وی و بچه بازی های وی و حرکات کینه جویانه و تا اندازه ای ارزشی مآبانه وی شکایت داشتن.

متاسفانه خبرها حاکی از این مسئله هست که این موضوع به همینجا ختم نشده و درگیری هایی به صورت پراکنده و چیریکی نیز در اطراف شهر بین اعضای قدیمی تر و با تجربه تر محفل با اعضای جدید و تازه وارد محفل که به نظر میرسه مورد شست و شوی مغزی قرار گرفته اند رخ داده و منجر به کشته شدن بیست محفلی و زخمی شدن ده ها محفلی دیگر شده است که حال صد ها نفر از آنان وخیم گزارش شده ...

نکته جالب این است که وزیر آستکباری نیز در بین مجروحین دیده میشود ... طبق تحقیقات مشخص شده که سر وی مورد اصابت یک فروند یویوی ساخت مغازه اسباب بازی فروشی فرد و جرج قرار گرفته و جراحات از ناحیه مخ وی ناامید کننده گزارش شده است ... وزیر آستکباری هم اکنون در بخش آسیب های جادویی در تختی بین تخت گیلدروی لاکهارت برنده شش دوره لبخند سال و مامان بابای نویل کاراگاهان اسبق محفل بستری است که همین امر نیز در نوع خودش افتخاری برای وی محسوب میشود ...

پرستار وی گزارش میدهد از وقتی که وزیر رو آوردن نه حرکتی کرده و نه حرفی زده فقط یکبار وسط شب به نظرش اومده که وزیر مردمی کلمه ای شبیه "لوگو" رو زیر لب زمزمه میکرده اما وقتی پرستار به بالای سرش رسیده و ازش پرسیده که آیا منظورش لِگوئه؟ وزیر هیچ جوابی نداده و همانطور ساکت و بیحرکت باقی مونده!

همچنین عده ای از محفلی ها و غیر محفلی ها که در میانشون چهره های برجسته ای چون آنیتا دامبلدور نیز دیده میشوند و شدیدا مشکوک به شست و شوی مغزی هستند به بخش اصلاح حافظه در سنت مانگو منتقل شدن و همینک تحت درمان و مداوا میباشند ... شفا دهنده این بخش اظهار داشته که وضعیت این افراد روبه بهبود هست و احتمالا ظرف چند ماه آینده به طور کامل سلامت مغزیشان را بدست می آورند ...

اما این درگیری های خشونت آمیز بازتاب گسترده ای هم در مطبوعات و عموم جادوگران داشته تا آنجا که سیریوس بلک که همواره از حامیان بزرگ محفل محسوب میشده در اظهاراتی علیه سیاست های فعلی وزارت تاکیده داشته:
- من در حضور عموم جادوگران اعلام مي‌دارم كه مثل دگرشكلم(سگ) از كنار كشيدن به نفع آسپ در انتخابات وزارت پشيمانم.

اگر چه نمیدونیم چطور سگ پشیمان میشود و به راستی پشیمانی سگ چگونه هست و دانشمندان تا کنون موفق به یافتن و قرار دادن یک نمونه طبیعی سگ پشیمان در شرایط آزمایشگاهی نشده اند ... اما این انتقادات تا به امروز بسیار بی سابقه و نگران کننده بوده است ...

همچنین یکی از مقامات آگاه سایت نیز نتوانست در این امور بی تفاوت بماند و در چت باکس اعلام کرد که آسپ اعتراضات دیگران را دستاویزی برای افزایش تعداد پستهای خودش قرار داده که این اظهار نظر از یک مقام رسمی سایت نیز در نوع خودش جالب توجه میباشد.

از دیگر پبامد های اتفاقات اخیر میتوان به کناره گیری عده ای از اعضای باسابقه و خوب محفل اشاره کرد ... هرچند که در طول تاریخ این کناره گیری ها بی سابقه نبوده است ... اما سیر صعودی این موضوع از سوی کارشناسان بسیار نگران کننده تلقی میشود.




Re: خبرگذاري سياه : VDNS
پیام زده شده در: ۴:۵۱ جمعه ۱۵ شهریور ۱۳۸۷

بلاتريكس لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۱۱ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۹۴
از ما هم شنیدن...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 705
آفلاین
فیـــس فیــــس فیـــس (افکت اغاز خبر)

و هم اکنون توجه شما را به اخباری در مورد اعمال شیطانی جدید لرد سـیاه دعوت می کنیم!

فـــــــــیس فیـــــس فیـــــس (افکت نجینی وسط خبر)

خانمی با لبان صورتی و موهای ارایش کرده ی بلوند که پیراهنی بلند پوشیده بود و غرور اشرافی در چشمانش موج می زد شروع به صحبت کرد

_لرد سیاه روز سه شنبـه به دلیل ابراز علاقه ی غیر مشروط به پیرزنی حدودا هفتادساله توسط ارشاد دنیای جادوگری به زندان ازکابان فرستاده شد و همچنین به سه ساعت زندان محکوم گشت.و هم اکنون مصاحبه ای کوتـاه با رییس سازمان ارشاد جادوگری خواهیــم داشت.

خبرنگار :ســلام جناب اقای دامبلدور .بلاخره توانستیم مصاحبه ای را با شما ترتیب دهیم و درمورد کار های شیطانی این فرد صحبت کنیم!خب اقای دامبلدور بار ها و بار ها این روابط در چت باکس دیده شده اما شما اعتراضی نکردید دلیل اعتراض شما چی بود؟
_سلام عرض می کنم خدمت همه ی عوامل پشت صحنه خدمت جادوگر های گرامی و ساحره های جیگر که الهی قربونشون برم خوشحالم که در این شب گرامی در خدمت شما بینندگان هستم..خب راستش سایر روابط رو زیاد در نظر نمی گیرم و من به جوانان دنیای جادوگری فرصت جبران می دهم اما اجازه نمی دم که این فرد به معاون مدرسه من ابراز علاقه کنه.نه اجازه نمی دم.مگی فقط ماله منه..مــــــــــــــاله خودمه..اییییییییییییییی نفس کش!
خبرنگار : اوه بله خب می گفتید ..

دامبلدور دستمالی بیرون اورد و فینی کرد و بعد ادامه داد
_همان طور که دیدین و مشاهده کردید من سریعا به دفترم رفتم و ماموران ارشاد رو جمع اوری کردم و به سمت پروفایل این شخص رفتم و در کمتر از بیست ثانیه دستگیرش کردم!
_خب واقعا کسی کمکتون نکرد؟
_امم نه..ا ..چرا جیمز سیریوس پاتر بهم خبــر داد!
_خب خیلی ممنون از مصاحبه با شما لذت بردیم! بینندگان عزیز شما از توجه شما به این بخش خبری متشکریم
_خواهش می کنم..اوه پرسی تویی؟ فیلم بردار شدی قربونت برم؟

خبرنگار :اهم اهم..و شمارو به دیدن بخش خبر دوم دعوت می نماییم

_پرسی فدات شم عزیزم شدی فیلم بردار


صفحه شطرنجی شد و به صورت مربع های نقره ای و سبز در امد!

بـارتی که به صفحه تلوزیون خیره شده بود با ناراحتی گفت :
_خاله ئی ؟چرا قطع شد پس؟

نارسیسا با مهربانی نوازشش کرد و گفت :صبر کن بارتی کوشولو!

ناگهان صفحه تلوزیون به حالت طبیعی بازگشت:

و اکنون توجه شما رو به قسمت دوم اخبار جلب می نماییم!

فیـــــس فیــــس فیــــس


همان طور که می دانید سه ساعت بعد لردسـیاه از ازکابان مرخص شد و به خانه ریدل بازگشت ...همچنین لکه های سرخ حاکی از تب عشق روی صورت بلاتریکس نمایان شده بود!

اما دقیقه ای بعد لرد سیاه در چت باکس دستگیــر شد و این بار به دلیل علاقه اش به خانم بسیار با کلاسی به اسم انیتا دامبلدور بود.

و اکنون با مسئول ارشاد صحبتی خواهیم داشت!

خبرنگار :ســلام جناب اقای دامبلدور .بلاخره توانستیم مصاحبه ای را با شما ترتیب دهیم و درمورد کار های شیطانی این فرد صحبت کنیم!خب اقای دامبلدور بار ها و بار ها این روابط در چت باکس دیده شده اما شما اعتراضی نکردید دلیل اعتراض شما چی بود؟
_سلام عرض می کنم خدمت همه ی عوامل پشت صحنه خدمت جادوگر های گرامی و ساحره های جیگر که الهی قربونشون برم خوشحالم که در این شب گرامی در خدمت شما بینندگان هستم..خب راستش سایر روابط رو زیاد در نظر نمی گیرم و من به جوانان دنیای جادوگری فرصت جبران می دهم اما این فرد به دختر من ابراز علاقه کرده است و دختر من هم علاقه اش را بی پاسخ نگذاشته است..انان جملات عاشقانه بر زبان می اوردند و لرد در چت باکس گفت که داشت برای اولین بار عاشق میشد !...ایییییییییییییی نفس کش
_ کمی یواش تر جناب دامبلدور .ازتون ممنونینم که امشب در اینجا حضور پیدا کردید....
_ا...پرسی؟ تو اینجا فیلم برداری؟


خبرنگار اهی کشید و گفت :و اکنون اخرین خبر را عرض می نمایم


بلاتریکس لسترنج دچـــار تب عشق شدیدی شد و با توجه به لکه های سرخ رنگی که روی چهره اش پیدا شده بود او را به سنت مانگو منقل کردند ولی یک ساعت گذشته بلاتریکس لسترنج به همراه یک قمه در شهر دیده شد

شاهدین می گویند که او به دنبال انیتا دامبلدور می گردد تا ابتدا نصفش کرده و بعد کروشیویش کند و بعد ان را برای شام به فنریر تقدیم سازد

این خبر وحشتناک همه مارا به هول انداخت..بلاتریکس در حالت جنون بسر می برد..مصاحبه ای با یکی از شاهدین داریم که از شدت ترس نمی تواند نام فرد مذکور را بر زبان اورد

_سـلام!به برنامه ی ما خوش امدید..کمی در مورد بلاتریکس لسترنج که دچار حالت جنون شده بگویید...دقیقا چه صحنه ای رو بروی شما بود؟
_
_خب خیلی ممنون از توضیحاتتون اگر ممکنه در مورد قیافه ی فرد مذکور توضیحاتی به عمل اورید!
_
_ بــــله بـــله خیلی ممنونم!

خب بینندگان عزیز از شما متشکریم و اکنون شمارا به دیدن بخش ورزشی دعوت می نماییم!

فیــــــــــــس فیـــــــــــــس فیـــــــــــــــــس


تیــــــــک(افکت دکمه کنترل )


بارتی کوشولو خود را در بغل نارسیسا جا داد و با ترس گفت :خاله ئی ...خاله بده می اد منم نصف می کنه؟


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۱۶ ۳:۲۲:۴۱

وقتی شب برمی خیزد
دنیا را در خود پنهان می کند
در تاریکی غیرقابل رُسوخ
سرما بر می خیزد
از خاک
و هوا را آلوده می کند
ناگهان...
زندگی معنایی جدید به خود می گیردl


Re: خبرگذاري سياه : VDNS
پیام زده شده در: ۱۵:۰۸ سه شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۷

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
- با سلام و عرض ادب و .... همونجور که محتضريد در اين چند روز مرگخواران فعاليت هاي نويي رو آغاز کرده و از طرفي معاون ارشد لرد بليز زابيني بعد از غيبت يک هفته اي مشکوک دوباره بازگشته ... با هم گزارشي از کريچر خبرنگار واحد مرکزي خبر ميشنويم ...

تصوير عوض ميشه ... عده اي ممد سر ساختمون مشغول آجر پرت کردنن ... در يک سوي ساختمون بليز زابيني در حالي که يک کلاه ايمني زرد رنگ سرش کرده مشغول نظارت برکار ممد هاست ..

کريچ: سلام .. من کريچرم ...
بليز: سلام دوست عزيز .. منم بليز زابينيم .. لطفا قبل از هر چيز يک کلاه ايمني سر کنيد چون در اينجا خطر هر لحظه در کمين نشسته ...
کريچر: مهم نيست من کريچر خبرنگار واحد مرکزي خبرم و قويم چيزيم نميشه .. اما اين راسته که شما يک هفته نبوديد؟
بليز: بله من يک هفته خودمو در اتاقم همراه يک عدد خرما و يک عدد نون بربري حبس کرده بودم و داشتم رياضت ميکشيدم و دنبال ايده هاي نو ميگشتم ...

کريچ: آيا برنزه شدن شما و عکس هاي کنار ساحل رابطه اي با اين موضوع دارد؟
بليز: خير من شديدا تکذيب ميکنم .. برنزه شدن من تنها به علت کار مداوم سر ساختمون و اونم زير نور آفتاب هست ... عکس ها هم صددرصد کار آستکبار جهانيه و عده اي ميخوان فعاليت هاي منو به چالش بکشن ... من از همينجا آعلام ميکنم هيچکس هيچ غلطي نميتواند بکند و همه دشمنان ما هيپوگريفن ...

کريچ: آيا براي دورگه هاي خون لجني گند زاده تدابير خاصي رو انديشيديد؟
بليز: اونا هم جزو همان دسته هستند که هيچ غلطي نميتونن بکنن

کريچ: آيا در حين رياضت کشيدن ايده نويي هم پيدا کرديد؟
بليز: صددرصد ... شما الان در وسط ايده نو من وايساديد ..

دوربين ميچرخه و روي ممد ها زوم ميکنه که همگي با حفظ اصول ايمني مشغول آجر پرت کردن و ساخت و ساز هستند ... و سرتاسر ساختمون مرگخواراني هستند که با شلاق هايي در دست ممد ها رو وادار به کار کردن ميکنن ..

کريچ: آيا شما شلاق زدن ممد ها رو تاييد ميکنيد؟ و آيا اينکار مخالف با حقوق بشر نيست؟
بليز: خير ... اينا همشون برده هاي ما هستن که اغلب هم محفلي ميباشند و ما اينا رو به گروگان گرفتيم و کلا مشکلي نيست و سازمان حقوق بشر هم جزو همون گروهاييه که هيچ غلطي نميتونه بکنه ... و به لطف سالازار کبير ما به زودي بعد از سرنگوني محفلي ها به آنجا نيز حمله ميکنيم و سازمان حقوق بشر رو تحت اشغال خودمون درمياريم ..

کريچ: آيا در اينجا با وجود اين خطرت، کلاه ايمني براي اين بردگان معني اي هم ميده؟
بليز: صددرصد .. ما بايد فرهنگ سازي کنيم .. ما بايد فرهنگ کلاه ايمني رو در بين جوانان مرگخوار جا بندازيم .. و کلا کلاه ايمني و آرامش و امنيت حق مسلم ماست ..

کريچ: کمي از ايده هاي نو خودتون بگيد ...
بليز: ايجاد وزرشگاه صدهزار نفري مرگخواران به منظور سر و سامون دادن تيم پپيتر .. ايجاد مرلينگاه هاي متعدد در اطراف شهر به منظور آرامش هرچه بيشتر مرگخواران عزيز ...ساخت رستوران سه هزار نفري غذاي مخصوص سرآشپز با همکاري آني موني ... ايجاد مراکز تفريحي لوگو سازي ...
کريچ: منظورتون لِگوئه ديگه؟
بليز: خير .. لوگو ... اونم از نوع لوگوي جادويي يه چيزايي تو مايه هاي شطرنج جادويي و ايجاد هوش مصنوعي در اين لوگوها .. ايجاد گشت آرشاد مرگخواري به فرماندهي استاد آنتونيون به منظور جلوگيري و مبارزه با به فساد کشيده شدن مرگخواران .. به رسميت شناساندن کلاس هاي خصوصي پرسي به منظور مقابله با کلاس های خصوصی دامبل...

کريچ: ببخشيد آيا اين دو مورد آخر با هم تناقضي نداره؟ چطور شما هم در جهت مبارزه با بي ناموسي و هم در جهت گسترش بي ناموسي گام برميداريد ...
بليز: همونطور که محتضريد گشت آرشاد و آرشاد مرگخواران نوجوان از اهداف اصلي ماست ... ما به منظور اهميت دادن هر چه بيشتر به اين مسئله تصميم گرفتيم تا بي ناموسي رو در جامعه گسترش بديم تا اينگونه وقتي گشت آرشاد وارد عمل شد حضور پر رنگ و موثر تري داشته باشه و بيشتر به چشم بياد ...

- بپا بپا مواظب باش .. کلت .. سرت .. آخخخ
کريچر مياد بالا رو نگاه کنه که يک تير آهن دو تني ميخوره تو سرش و با صداي قرچي کلش از وسط نصف ميشه و خون ميپاشه به در و ديوار ...
بليز: من که گفتم از کلاه ايمني استفاده کن

سازمان فرهنگ سازي و ايمني سازي ساختمان ها


ویرایش شده توسط بلیز زابینی در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۱۳ ۱:۲۲:۰۹








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.