اهم اهم...بانوی آبی سایت، پیام سابق و جیغ جیغو وارد می شود!برید کنار می خوام میتینگو تعریف کنم!
اهم...حضورم به عرضتون که با کلی عجله و هماهنگ کردن یه عالمه جلسه کاری و غیر کاری، خیلیم شیک ساعت یه ربع به چهار رسیدیم به محل برگزاری جلسه!
رفتیم دیدیم که بعله!همه نشستن و طبق معمول من دیر کردم!
ملت کمی تا قسمتی خودشونو معرفی کردن، اما من عملا تا ساعت چهار و ربع چیزی از جلسه نفهمیدم!چشمم به در بود تا پریزاد مادر، بانو دلاکور از راه برسن!
ایشون که از راه رسیدن تازه حس های مختلفی از جمله گرسنگی به سوی ما هجوم آورد! تا اومدن کیک سرمونو به نون بیار کباب ببر و گل یا پوچ گرم کردیم(بچه هم خودتی!)
بعد از اومدن جناب عله خان، دیگه مجلس واقعا شکل تولد شد!یه کیک خفنی آوردن و بریدنش و تقسیم کردن(با توجه به شواهد، مث اینکه تقسیم عادلانه نبوده!
)مام جمع کردیم اومدیم!این کلیات قضیه بود اما خب جای یه سری افراد خیلی خالی بود!بانو مورگانا با آقاشون نیومده بودن، یکی از وزرا هم نبود!جای خالی این دونفر بدجور تو چشم می زد!
اما خب با افراد تازه ای هم آشنا شدم.به لطف حافظه خوبم اسم هیچکدومم یادم نیس
اما یادمه وقتی سوار ماشین شدم، اولین جمله ای که به بابام گفتم این بود:
-چه اعضای گولاخی داره جادوگران!