هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: تا به حال خواب هری پاتری دیدید؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۴:۴۰ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۲
#21
خواب هاي هري پاتري زياد ديدم ولي فقط چندتاشو يادمه!
مثلا يه بار خواب ديدم رون و فرد و جرج با جت! در اتاقمو از جا كندن و بهم گفتن كه بيام هاگوارتز، دامبلدور منتظرمه!
يه بارم خواب ديدم دارم با لاكهارت كباب ميزنم تو رگ!!
يه بارم خواب ديدم تو مدرسه مون، دفاع در برابر جادوي سياه درس ميدن!


ميدوني بزرگترين اشكال زندگي واقعي چيه؟
تو لحظات حساس موسيقي نداره!


پاسخ به: بررسی پست های محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۸:۴۵ پنجشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۲
#22
با سلام
اگه ميشه اينو نقد كنين. پست شماره 15


ميدوني بزرگترين اشكال زندگي واقعي چيه؟
تو لحظات حساس موسيقي نداره!


پاسخ به: شوالیه های سپید
پیام زده شده در: ۱۳:۴۸ پنجشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۲
#23
هرميون كه خسته شده بود، عرق پيشاني اش را با سر آستيش پاك كرد و با صدايي آهسته گفت:

-اجازه ميديد من نتيجه رو بگم؟

ريموس با بي حوصلگي گفت:

-خب بگو ديگه! معطل چي هستي؟

هرميون سرش را به نشانه تاييد تكان داد. سپس در حالي كه به نامه خيره شده بود، گلويش را صاف كرد و گفت:

-خب اينجا نوشته كه... با استفاده از ورد "كاتيوس" يه سياهچاله بزرگ و وحشتناك روي ديوار ايجاد ميشه و ما رو... اِ... با خودش ميبره!

محفلي ها:

مودي با عصبانيت غريد:

-چـــــــــي؟ ما رو با خودش ميبره؟ كجا؟

سيريوس نيز حرف مودي را تاييد كرد:

-راست ميگه ما رو كجا ميبره، هرميون؟

هرميون شانه بالا انداخت و با نگراني پاسخ داد:

-نميدونم. دامبلدور كه نميخواد ما رو به خطر بندازه. حتما توي يه جاي امن ظاهر ميشيم!

رون كه زير چشمي به هري نگاه ميكرد، گفت:

-خب حالا كي ميره ورد رو اجرا كنه؟ من يكي كه نيستم! گفته باشم!

همانطور كه انتظار ميرفت، سرها به سمت هري چرخيد. هري آب دهانش را قورت داد. او به اطراف نگاه كرد و وقتي ديد همگي به او زل زده اند، آهي كشيد و با صدايي لرزان گفت:

-باشه. من اينكارو ميكنم!

او چوبدستي اش را از جيب ردايش بيرون آورد و به طرف ديوار قدم برداشت. دستانش از شدت ترس ميلرزيدند. چوبدستي را رو به ديوار گرفت و پس از چند لحظه مكث، با صدايي رسا فرياد زد:

-كاتيوس!

جو اتاق پذيرايي، بطور ناگهاني تغيير يافت. توده اي عظيم و سياه، ديوار را در بر گرفت و به دنبال آن طوفاني وحشتناك به راه انداخت. تمامي افراد و وسايل، بين زمين و هوا، با سرعت به دور اتاق ميچرخيدند. همگي، همانند يك قطار، به يكديگر چسبيده بودند. خانم بلك در تابلويش با بلندترين صدايي كه ميتوانست، فرياد ميكشيد. گلدان ها يكي پس از ديگري خرد ميشدند. ديوار ترك هاي زيادي برداشته بود.

ناگهان سياهچاله ى عظيم، كه لحظه به لحظه بزرگ و بزرگ تر ميشد، شروع به چرخيدن كرد و پس از چند ثانيه، تمامي افراد را بلعيد...


ميدوني بزرگترين اشكال زندگي واقعي چيه؟
تو لحظات حساس موسيقي نداره!


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲:۰۱ سه شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۲
#24
1. تاريخچه ى داوري در كوييديچ را بگوييد! (10 امتياز)

اوايل، جادوگران كوييديچ رو فقط واسه سرگرمي و تفريح و خوش گذروني بازي ميكردن. اون قديما هيچ مسابقه اي بصورت رسمي و در حضور تماشگرا برگزار نميشد. اصلا ورزشگاهي نبود كه بخواد توش يه عالمه تماشاچي بشينه و بازي رو تماشا كنه. همه توي باغچه هاي خونه شون بصورت دو به دو يا سه به سه با همديگه مسابقه ميدادن. همچنين فقط به اونايي كه قوانين رو بلد بودن و به هيچ وجه اونارو زير پا نميذاشتن، اجازه بازي كردن رو ميدادن. تا يه مدتي وضع همينجوري ثابت موند تا اينكه شخصي به نام تام جانسون كه اهل ولز بود، پيشنهاد برگزاري مسابقات بين المللي كوييديچ رو داد. تام كه ورزشگاه هاي ورزش محبوب ماگل ها يعني فوتبال رو از نزديك ديده بود، اعلام كرد كه اين مسابقات در يك استاديوم صد هزار نفري برگزار خواهد شد. ملت كه هيجان زده شده بودن پيشنهادش رو پذيرفتن. بعد از يك سال اين ورزشگاه آماده و مسابقات شروع شد. مسابقات از نظر شور و هيجان هيچ كم و كسري نداشت اما يه جاي كار ميلنگيد. به دليل وجود اختلافات جزئي در قوانين بين كشورها و نبود شخصي كه بازيكنان رو كنترل كنه، هركس هركاري كه دلش ميخواست انجام ميداد. بعضي از بازيكنان به سمت همديگه طلسم ميفرستادن و به يكديگر آسيب ميرسوندن. خشونت و زد و خورد، حرف اول رو ميزد. به همين دليل اين مسابقات تا مدت ها ادامه نيافت. سال ها گذشت. تا اينكه تام جانسون و ديگر مسؤلان برگزاري مسابقات، راه حل رو پيدا كردند: داور!
ابتدا، داوري كوييديچ يكي از سخت ترين كار ها بود. چون بازيكنان از دست داوران عصباني ميشدن و به سمتشون طلسم ميفرستادن و اونارو مجروح ميكردن. حتي در مواقعي هم ديده شده كه يه داور به قتل برسه!
داوران تا قبل از دهه 1980 مدام مورد هجوم بازيكنان قرار ميگرفتن. اما بعد از اينكه امنيت اونا مستحكم تر و با بازيكنان خاطي به شدت برخورد شد، ديگه كسي با اونا دشمني پيدا نكرد.

2. تاريخچه و افتخارات تيم كوييديچ خفاش بالي كسل را بنويسيد! (10 امتياز)

بدون شك تيم خفاش بالي كسل قدرتمندترين تيم كوييديچ دنياست. اما روش بازي يا همون تاكتيك بازيكناش از بس حوصله بره كه نگو! يه چيزي تو مايه هاي تيكي تاكاي تيمي مشنگي به نام بارسلوناست. اين تيم در سال 1953 و توسط آلبوس دامبلدور كه از تيم ريش سفيدان طرد شده بود، تأسيس شد. تا سال 1960 اسمش خفاش بالي خفن بوده اما بعد از اينكه تاكتيكشون به كلي عوض شد، به خفاش بالي كسل تغيير يافت. نصف شهرت و افتخاراتش رو مديون بتمن، قهرمان مشنگي هست. بعد از اينكه بتمن بازنشسته شد به احترام وي، نقاب خفاشي جزء لباس ورزشي شون به حساب اومد. از افتخارات اين تيم ميشه به موارد زير اشاره كرد:
1- 25 قهرماني در ليگ بلغارستان.
2- 11 بار قهرماني در جام حذفي بلغارستان.
3- 20 بار قهرماني و 16 بار نايب قهرماني در ليگ قهرمانان اروپا.
4- 13 بار به عنوان بهترين تيم كوييديچ جهان انتخاب شده.
5- ركورد گرفتن اسنيچ در 2 ثانيه كه توسط بتمن زده شد.
6- مالكيت توپ 100 به 0 در بازي مقابل تيم شاهين كن مير.
7- كسب قاطع ترين برد تاريخ كوييديچ در بازي مقابل تيم ويمبورن وسپز: 2510 - 60 !!

3. 10 تيم باشگاهي كوييديچ نام ببريد! (10 امتياز)

1- دي كويچ يونايتد
2- جغد بالي با حال
3- آذرخش سازي لندن
4- اسنيچرز
5- ويمبورن وسپز
6- اتحاد پادلمير
7- هارپي هالي هد
8- گردباد تاتشيل
9- كلاغ زاغي مونتروز
10- چادلي كنونز


ویرایش شده توسط نویل لانگ باتم در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۵ ۲:۱۶:۲۸

ميدوني بزرگترين اشكال زندگي واقعي چيه؟
تو لحظات حساس موسيقي نداره!


پاسخ به: در مقابل ولدمورت چه ميكنيد؟
پیام زده شده در: ۱۸:۳۵ شنبه ۲ شهریور ۱۳۹۲
#25
به ديويد يتس ميگم هرجوري كه به ذهنش ميرسه ولدمورت رو در برابر من تحقير كنه! :دي


ميدوني بزرگترين اشكال زندگي واقعي چيه؟
تو لحظات حساس موسيقي نداره!


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۳:۱۲ پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲
#26
1. اين موضوع در جلسه ى بعدي نيز تدريس شود؟ (2 امتياز)

خواهشا تو جلسه بعدي دوباره اين موضوع رو تدريس نكنين! ادامه دادن اين موضوع باعث ميشه آنتي ساحريال و سازمان حمايت از ساحره ها بدتر از قبل به جون هم بيوفتن!

2. متن نامه اي كه بيل ويزلي دريافت كرد چه بود؟ (7 امتياز) و از چه كسي بود؟ (3 امتياز)

فلور دلاكور:

-بيلي! واقعا كه! از تو بعيد بود! پشت ساحره ها غيبت ميكني؟ تو كلاست؟ در حضور دانش آموزا؟ من بدبختو باش كه به كي اعتماد كرده بودم! ديگه نميخوام اون ريختتو ببينم! گرگينه ى ناقص زشت بدتركيب مو دم تسترالي بوووووق! من طلاق ميخوام يالا! من طلاق ميخوام يالا! من طلاق ميخوام يالا! وگرنه بلاكت ميكنم يالا!

3. به نظر شما در طول تاريخ، به ساحرگان بيشتر ظلم شده يا جادوگران؟ مقاله اي در اين مورد بنويسيد و با دليل و مدرك اثبات كنيد، اين مقاله بايد بيشتر از 12 خط زوپسي باشد! (12 امتياز)

والا هردوشون به همديگه رحم نميكنن! تشخيص اينكه كدوم يكيشون بيشتر بهش ظلم شده مثل اين ميمونه كه بخواي ثابت كني نوك دماغ يارو تو آفسايده! يه جادوگر همين كه با يه ساحره ازدواج ميكنه مشكلاتش عين بختك ميوفته روي زندگيش! تورو از صبح زود با لگد پرت ميكنه بيرون و ميگه: برو بيرون، كار كن، زحمت بكش، تلاش كن، عرق بريز، پول در بيار! آخرشم وقتي كارت تموم ميشه و مياي خونه ميبيني خبري از غذا نيست و ساحره روي مبل داره چرت ميزنه! وقتي بهت ميگه اينو بخر اونو نخر، اين كارو بكن اون كارو نكن و تو هم مخالفت ميكني، مراقب گوش هات باش چون يه جيغ بنفش در انتظارشونه! به مدل موهات، چوبدستيت، ردات، پاتيلت، جغدت، خلاصه به همه چيت گير ميده! انقد رو اعصابت راه ميره كه...
و اما در مورد ساحره ها ! جادوگر هم ميتونه به ساحره ظلم كنه. اصلا اذيت كردن يه ساحره حق مسلم هر جادوگريه. هركاريم كه باهاش ميكنه و هر فحشي هم كه بهش ميده حقشه. اگه بهش گفت: چرا دماغتو عمل ميكني؟ نبايد چيزي بگه! اگه بهش گفت: چرا غذا درست نميكني؟ و يه چك زد تو صورتش، نبايد چيزي بگه! اگه بهش گفت: چرا با يارو اينور و اونور ميگردي؟ نبايد چيزي بگه! يكي نيس بهش بگه مگه يه جادوگر، لباسه كه هي عوضش ميكني؟
بنظرم به هردو طرف در يه حد ظلم شده اما ظلم به ساحره ها حقشون بوده! در حالي كه ظلم به جادوگران يه ظلم واقعي بوده!

4. نحوه ى رفتار يك جادوگر هنگام برخورد با يك ساحره را در طول تاريخ بنويسيد! (3 امتياز)

ما قبلا به ساحره ها خيلي علاقه مند بوديم. وقتي باهاشون صحبت ميكرديم سربه زير و خجالتي بوديم، پررو نبوديم، پامونو از گليممون درازتر نميكرديم. به حليم... چيز حريم خصوصيشون تجاوز نميكرديم.
ولي الان چي؟ يه مشت جادوگر سوسول بوووووق نشستن سر كوچه و هر ساحره اي كه از كنارشون رد شد همچي بهش نگاه ميكنن كه انگار آبجي خودشونه!

5. نحوه ى رفتار يك ساحره هنگام برخورد با يك جادوگر را در طول تاريخ بنويسيد! (3 امتياز)

ساحره هم ساحره هاي قديم! وقتي عصباني ميشدي، صداتو بلند ميكردي، فحش ميدادي، دست روش بلند ميكردي، هيچي بهت نميگفت، قهر نميكرد، دلگير نميشد! چون علاقه قلبي بهت داشت! قديما كه مث الان ازدواج الكي نبود كه! هيشكي واسه پول ازدواج نميكرد! تازشم وقتي چيزي ازت ميخواست و تو هم مخالفت ميكردي، يكراست نميرفت خونه مامان و باباش!
ولي الان چي؟ بهش اجازه عمل كردن دماغ گنده شو نده ببين چطوري دخلتو در مياره!


ميدوني بزرگترين اشكال زندگي واقعي چيه؟
تو لحظات حساس موسيقي نداره!


پاسخ به: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۱۰:۵۱ سه شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۲
#27
1- چرا مواد خوراكي يكي از مواردي است كه مجاز به ايجاد آن نيستيد؟(10 امتياز)

همين كه اين سؤال رو خوندم اولين چيزي كه به ذهنم خطور كرد اين بود كه چرا دامبلدور با يه بشكن اون غذاها و دسر ها رو ظاهر ميكرد؟ اولش فك ميكردم كه خودش اونا رو از هيچ ميساخته ولي بعدش يادم اومد كه نه! اين دامبلدور هيچكاره س و زحمت پختن غذاها و دسرها رو انداخته گردن جن هاي خونگي بيچاره و وظيفش اينه كه بعد از اينكه غذاها تو آشپزخونه پخته شد يه راست اونارو به مقصد بشقاب ها كات كنه!
از اينكه بگذريم، بنظرم بايدم مجاز به ايجاد مواد خوراكي نباشيم! اگه مجاز باشه كه ديگه بازار ما و مشنگا راكد ميشه كه! ديگه كي از سوپرماركت ها پفك و چيپس و آلوچه و لواشك و كيك و سانديس و شيرموز و... (يه سري خوراكي مشنگي خوشمزه) ميخره؟ ديگه كي مياد درخت ميوه بكاره؟ كدوم شيطاني مياد مردم رو وسوسه ميكنه و ميگه اين سيب رو بدزد، اون نارنگي رو بدزد؟ اگه مجاز باشه، ديگه كي از اين مشنگاي ميوه فروش خريد ميكنه؟ اين بدختها چه خاكي تو سرشون بريزن؟ مشنگاي سوپرماركت دار چي؟ از كجا پول در بيارن؟ پول زور وگيرن؟؟ بابا يه نگاهي به دور و برتون بندازين!!!

2- موجودات زنده و مواد غذايي دو مورد از پنج موردي هستند كه طبق قانون مجاز به ايجاد آنها نمي باشيد. درباره ى سه مورد ديگر تحقيق كنيد. (10 امتياز)

1- چيز: اين چيز، چيزيه كه مصرفش هم مفرح و هم خطرناك هست. چيز، شما رو نشعه و همراه با يك فضاپيماي مشنگي به سمت فضا پرتاب و از ديدن منظره بسيار زيباي سياره ها، ستاره ها و شهاب سنگ ها و... بهره مند ميكنه. بدليل خطرناك بودن، ايجاد اون غير مجاز اعلام شده. درحال حاضر تنها جادوگري كه اين چيز رو مصرف ميكنه، مورفين گانت، وزير سحر و جادو هست كه علاقه اي غيرقابل وصف به اون داره. جناب وزير به چيز چنان معتاد هست كه حروف "س" و "ز" رو بدرستي تلفظ نميكنه.

2- طلاي لپركان: اين طلا پس از ايجاد، مدتي بعد ناپديد ميشه. دليل غيرمجاز بودن ايجاد اون، اينه كه شخصي كه اين طلا رو بوجود مياره، قبل از اينكه ناپديد بشه، با اون هرچي رو كه ميخواد ميخره و فروشندگان مغازه ها رو براحتي گول ميزنه. وزير سحر و جادو بعد از اينكه ديد مردم به اين روش گول زدن روي آوردن، ايجاد اين طلاها رو ممنوع كرد. شخصي كه اين طلاها رو ايجاد ميكنه بمدت 10 سال در سلول هاي انفرادي آزكابان زنداني ميشه!

3- وسايل مشنگي: اين وسايل عبارت اند از: تلويزيون، كامپيوتر، كولر، ماشين و... ميباشند. هيچ جادوگري حق ايجاد اين وسايل رو نداره. چون باعث خدشه دار شدن شخصيت ضدمشنگي جادوگران ميشه. آخرين كسي كه وسيله اي مشنگي ايجاد كرد، مورفين گانت بود كه يك پلي استيشن ( يك دستگاه بازي مشنگي كه بازي هاي مختلفي داره ) بوجود آورد و مشغول بازي كردن بازي خفني به نام GTA: San Andreas شد. بعد ها جناب وزير ايجاد وسايل مشنگي را به دلايلي شخصي تحريم نمود.

3- چند ورد كاربردي ديگر بيابيد و درباره ى آنها توضيح دهيد(10 امتياز)

1- پتروس: بعد از اينكه اين ورد رو به زبون آورديد، پسري بي ريخت از نوك چوبدستي بيرون مياد و با انگشت استثناييش هرچي سوراخ هست رو ميبنده! ( مناسب براي جلوگيري از ورود سوكس هاي لي جردن! )

2- شانسيوس: با استفاده از اين ورد ميتونيد بمدت 24 ساعت خوش شانس ترين آدم دنيا باشيد!

3- كامليوس: نمره كامل 30 بگيريد! از هر استادي! در هر درسي!

4- نامريوس: با استفاده از اين ورد ميتونيد به مدت 1 ساعت نامريي شويد!

5- استوپيوس: با استفاده از اين ورد ميتونيد زمان رو متوقف كنيد!

6- حفظيوس: با استفاده از اين ورد ميتونيد هر درسي رو كه خواستين تا آخر عمر حفظ باشيد!

7- گرمايوس: با استفاده از اين ورد، بدنتون خود به خود گرم ميشه!

8- نومرگيوس: فناناپذير بشيد! حتي اگه آواداكداورا هم بفرستن سمتتون و بهتون بخوره هيچيتون نميشه!

9- حنجريوس: اين ورد صداتونو به دلخواه، نازك و كلفت ميكنه!

10- خودنويسيوس: اين ورد باعث ميشه قلمي كه تو دستتونه، فكرتون رو بخونه و خود به خود بنويسه!


ویرایش شده توسط نویل لانگ باتم در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۲۹ ۱۲:۲۹:۰۰
ویرایش شده توسط نویل لانگ باتم در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۲۹ ۱۲:۳۰:۲۳

ميدوني بزرگترين اشكال زندگي واقعي چيه؟
تو لحظات حساس موسيقي نداره!


پاسخ به: شوالیه های سپید
پیام زده شده در: ۶:۴۹ سه شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۲
#28
هري در حالي كه محفلي ها را از نظر ميگذراند با ترس گفت:

-راستش اينو ميخواستم بگم كه...اممم...

مودي كه با هردو چشمش به هري خيره شده بود غريد:

-چي رو ميخواستي بگي، پاتر؟

هري در حالي كه سعي ميكرد به چشمان مودي نگاه نكند آهسته گفت:

-ميخواستم بگم كه... امشب مرگخوارا به اينجا حمله ميكنن.

سيريوس پوزخندي زد و گفت:

-كي اينو بهت گفته؟! نكنه باز رفتي تو كله اسمشو نبر؟

ريموس در حالي كه به چشمان هري خيره شده بود گفت:

-راست ميگه. كي بهت گفته، هري؟

هري رويش را به هرميون كرد و با نگاهش به او فهماند كه نامه را در آورد و آن را براي محفلي ها بخواند. هرميون نيز دست در جيبش كرد و نامه مچاله شده را بيرون آورد. سپس گلويش را صاف كرد و خواند:

-هري عزيزم! تا ميتوني مواظب باش. 40 روز بعد از مرگ من، ساعت 12 شب توسط لرد سياه حمله اي به اين خانه صورت ميگيره.

هرميون سرش را بالا آورد و به محفلي ها خيره شد. همه آنها به چهره اي مضطرب به يكديگر نگاه ميكردند. سيريوس و ريموس با يكديگر نگاه معني داري رد و بدل ميكردند. چهره جيمز مثل گچ سفيد شده بود و لحظه به لحظه سفيد و سفيدتر ميشد.
مودي كه با چشم جادويي اش به هرميون خيره شده بود لحظه اي دهانش را باز كرد تا چيزي بگويد اما صداي تق تق در، او را سرجايش ميخكوب كرد.

تمام محفلي ها سرجايشان خشكشان زده بود. هري كه به خود ميلرزيد در گوش رون گفت:

-الان كه ساعت 12 نيس...


ویرایش شده توسط نویل لانگ باتم در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۲۹ ۷:۳۴:۱۱

ميدوني بزرگترين اشكال زندگي واقعي چيه؟
تو لحظات حساس موسيقي نداره!


پاسخ به: خوشگل ترین بازیگر هری پاتر
پیام زده شده در: ۱۵:۳۱ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۲
#29
لااقل چندتا پسر هم ميذاشتي! مالي چيه ديگه؟ فلور هم كه اونقدر هام كه تو كتاب توصيف شده بود خوشگل نبود. چو هم همينطور! هرميون هم كه... بيخيال! بلاتكريس!! هم كه حال ادمو بهم ميزنه با اون موهاش! عين جوجه تيغي ميمونه . بين جيني و لونا هم... امممم... با اينكه ازش متنفرم ولي به جيني رأي ميدم! ولي خداييش اگه نويل بين گزينه ها بود مستقيما اونو انتخاب ميكردم. نيشتو ببند. مگه چشه؟؟ لااقل مثل دنيل فكش گنده نيستش كه!


ميدوني بزرگترين اشكال زندگي واقعي چيه؟
تو لحظات حساس موسيقي نداره!


پاسخ به: دفتر توجیهات محفلیه (عضویت در محفل ققنوس)
پیام زده شده در: ۹:۳۲ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۲
#30
1. نظرتون درباره ی محفل ققنوس و انتظارتون از محفل ؟

نظر و انتظار خاصي ندارم.

2. چقدر به سران محفل اعتقاد داری ؟ به چیشون اعتقاد داری دقیقا ؟

صد در صد! به هدف بزرگشون يعني منقرض كردن نسل مرگخوارها !

3. اگر یک طرف نجینی ( مار محبوب تام ) و طرف دیگه فوکس ( ققنوس محبوب دامبلدور ) باشه و در خطر باشن ، کدومشون رو نجات میدی ؟ چرا ؟

نجيني؟ يه هوراكسس؟ هموني كه من نابودش كردم؟ عمرا! كدوم آدم عاقلي ميره به روح ولدمورت كمك كنه؟ هان؟

4. به نظرت قداست دامبلدور شکسته شده ؟

نه. به هيچ وجه! كي جرأتشو داره؟!

5. حدس میزنی اسم رمز ورود به دفتر دامبلدور چی باشه؟

كيك زنجبيلي با سانديس
6. انقدر شجاع هستی که تام رو ولدمورت صدا کنی یا هنوز هم بهش میگی اسمشو نبر ؟

يه گريفيندوري از هيچي نميترسه! حتي از ولدمورت! پرواز مرگ! ولدي كچل! دورگه! ولدك!


فعالیت خاصی توی رول و رول نویسی نکردی که من بخوام تاییدت کنم !

تایید نشد
پرسی ویزلی


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۲۹ ۲۲:۳۱:۴۲

ميدوني بزرگترين اشكال زندگي واقعي چيه؟
تو لحظات حساس موسيقي نداره!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.