هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: خانه های هاگزمید
پیام زده شده در: ۱۹:۴۸ یکشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۲
-تــــــــــــــق!

هیـجـان زده نشویـد! این صدای بسته شدن درب خروجی دفتر کار ارباب بود که جناب جاگسن با بی دقتی و تمام زورش،آن را به هم کوبیـده بـود!

چهره ی لرد در پشت میـزکار:

جاگسن و آیلین هر دو سعی کردند که به آرامـی از پله های دفتر لرد پایین بروند اما خب، تلاششان بی فایده بود!جاگسن به خاطر ماموریت جدید،ذوق مـرگ شده بود زیرا همیشه به دنبال فرصتی بود تا خود را به لرد اثبات کند.

ولی آیلین وضعیت دیـگری داشت.گرچه هردوی آنها هیـجان زده بودند اما دلیل هیجان آیلین چیـز دیگری بود! اینکه همه ی مرگخواران توی یک روز غیبشون بزنه برایش خیلی عجیب بود و عجیب تر از همه اینکه ماموریت ارباب "نـخــود سیــاه" بود.

پـرش ذهنـی نویسنـده:مــــامــــان لطفا ساکت باش!نمیزاری آرامش داشته باشم،بـالاخره از این خونه میــرم!

مادرم به من نگاهی اندر سفیه می اندازه و میگه(محـاوره!):

-وا،چـه غلـطا !

نفــس عمیــق...و پایان پرش ذهنی!

درحالی که هـردوی آنها مات و مبهوت -البتـه هرکـدام به یک دلیـل-جلوی پله های دفتر ارباب ایستاده بودند،تــام به صورت پارازیت وار همانند کودکان پیش فعال، با پـرشی از آشپزخونه بیرون میاد.

جاگسن قدمی به جلو میـره و لحنی نصیحت آمیز،گفت:

- پدرجـان با این سنّتون اینکارا دیر نیست؟!نمیگید ارباب یتیم بشه؟!

در همان موقع صدایی زنـونـه(!) از داخل آشپزخانه به گوش رسید که با لحنی ملوس گفت:

- تــامی جـــون،منتظـرمـا !

تـــام یک نگاه به جاگسن و یک نگاه به آیلین می اندازه و با صدای بلند شروع به فکر کردن میکنـه :

-اینکه اصلا سرو وضعش نمیخوره داشته باشه! این یکی هم که شوتـه اصلا! (تو خماری بمونین کدوم یکی!)

مقدار کمی پـول از جیبش در میاره، به جاگسن میده و میگه:

- برو داروخونـه،یه بسته..گوشتو بیار! هرچی اضافی موند هم برای خودت باشه!

جاگسن قبل از اینکه اطاعت کنه،میگه:

- از قیمت دلار خبـر ندارید،نه؟!فکر کنم کلی هم باید روش بزارم اما چون شمایید،چشم!

و با آیلین، دوتایی به سمت داروخونه روانه میشن.این فرصتی بود براشون تا خوب فکر کنن ،شک های ایجاد شده در ذهنشون رو برطرف کنن و بعد به ماموریت "نخود سیاه"برسن!

درک سبـک!


ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۲/۱/۱۸ ۲۱:۰۳:۵۴



پاسخ به: لیست تفریحات جـادویـی!
پیام زده شده در: ۱۵:۴۲ یکشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۲
تصویر کوچک شدهممکنه که شما با هری و دوستانش آنقدر اونس گرفته باشید که همیشه و همه جا حرف از آن بزنید.

برای اینکه بفهمید واقعا با اونها غرق شدید یا نـه، راه های زیر رو دنبال کنید:







1.به همه ی دوستان و اطرافیانتان بگویید که آنها آشناییان نزدیک شما هستند،مثلا پسر عمـو!

2.برای آنها بیشتر از تعداد موهای سرتان ایمیل و یا نامه ارسال کرده باشید!

3.به جای اینکه بپرسید : "چه چیزی رو مـادرم انجام خواهد داد؟!" سوال می کنید : " چه چیزی رو اِما،روپرت و دنیل انجام خواهد داد؟!"

4.شما رازهای مخفی زیادی برای این سه نفر در گنجه تان نخواهید داشت!همه را رو کرده اید و یا رو خواهید کرد!

5.تعداد عکس هایی که از این سه نفر دارید،بیشتر از عکس های خانوادگی خودتان است.

6.اتاقتان حتی ممکن است بزرگترین طرفداران هری پاتر را بترساند!

7.شما هیچ خبر مهمی را نظر نمی گیرید(حتـی پایـان دنیـا)مگر اینکه درباره این سه نفر باشد!

8.مردم فکر میکنند که شما از اختلالات چند شخصیتی رنج می برید چونکه همش حرفهای شمارو درباره اِما،روپرت و دنیل می شونـد!

به هر حال ترجمه اینا رسالتیـه که باید انجام بشـه!

میتونید به تفریحات جادویی ماگل نت مراجعه کنید و در اینجا ترجمه ای که دوست دارید زودتر انجـام بشه رو معرفی کنید.

ترجمه متون بعدی،بزودی!


منبع: وبگاه ماگل نت!
مترجم: تام ریدل


ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۲/۱/۱۸ ۱۵:۴۷:۳۸
ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۲/۱/۱۸ ۱۵:۵۰:۱۳
ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۲/۱/۱۸ ۱۵:۵۲:۰۲
ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۲/۱/۱۸ ۱۵:۵۳:۰۰



پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۴:۳۷ یکشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۲
ای آدمای اسپـم زن!

نقل قول:
سر کار خانم مدیر دلوروس، در ترین های بعدی باید رنک بهترین مدیر هم اضافه کنی چون لیاقتشو داری. وقت داشته باشی کم نمیذاری و دانششم داری.
(صد تومن میشه!)


این همه تعریف کردی، صد تومن؟!به نرخ روز کار نمی کنی،نـه؟!

جـداً دلوروس جان اینو میگم،کارت حرفه نداره! البته خودتم کشیدی از دست این مدیرا،به همین خاطر درک میکنی حرف اعضارو!من یکی که از دست این آنتونین کچل خیلی کشیدم

نقل قول:
مصاحبه بعدی رو تام انجام بده و منم فعلا مصاحبه هام کشش نداشته، در حال حاضر نیاز نیست به من.


مصاحبه هات کشش نداشته؟!کـم لطفی نکن..!

عدم فعالیت سایت رو تقصیر خودت ننداز.مصاحبه،محاسبه است!که البته تو هم توی محاسبه کردن حرف نداری و هم توی مصاحبـه!(والا تعداد دفعاتی که بـــلاک شدم رو خوب محاسبه می کردی یه زمونـی)

بهت نیازه شدید!یعنی دوست دارم خودت روی کار باشی،منم در کنارش بهت کنم توی جذاب تر شدنش.کار بلاک و لوگو رو هم دلوروس عزیز زحمتـشو میکشه.

منتظرمـا!


ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۲/۱/۱۸ ۱۵:۵۴:۲۱



پاسخ به: لیست تفریحات جـادویـی!
پیام زده شده در: ۲۳:۲۷ شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۲
تصویر کوچک شدهترجمه بعدی:

ممکنه شمـا غرق سـه نـفـر (هـری،رون و هرمیـون) شـده باشید،اگر..!








بـزودی!

پ.ن:منتظر نظـراتتـون هستـم!پیشنهادی دارید میتونید همین جا و یا به صورت پیام شخصی بگید.

تصویر کوچک شده


ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۲/۱/۱۷ ۲۳:۳۲:۴۲
ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۲/۱/۱۷ ۲۳:۳۳:۲۱



پاسخ به: لیست تفریحات جـادویـی!
پیام زده شده در: ۲۳:۰۴ شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۲
تصویر کوچک شده

1.مجبورش کنیم که به حموم بره!

2.در حین حمام،مجبورش کنیم که از شامپو استفاده کنه!

3.شامپوی مورد استفاده اش،روشـن باشه!تصویر کوچک شده

4.در کنار او آپارات کنیم،در دستانش یک پاک کننده قوی صورت قرار بدیم،سپس به سرعت بدون اینکه متوجه شود اتفاقی افتاده است،فرار کنیم!

5.پاک کننده رو طلسم کنیم تا موقعی که ازش استفاده میکنه،دنبالش بـره!

6. ...پاک کننده رو طوری طلسم کنیم که در هر صورت به دنبالش باشه!

7.به او بگویید که خرس عروسکی اش را دزدیده ایــد!تصویر کوچک شده

8.و تنها در صورتی عروسکش به او باز خواهد گشت که قبول کنـد، سرش را بشـورد!

9.هنگامی که سرش را می شوید،به او بگویید که شوخی می کردید و عروسکش کاملا نابود شده است!

10.وقتی که خواب است،دزدکی به پیش او بروید و در دستان او یک تیغ موی سر قرار دهید!

11.در هنگامی که خواب است،آرام به پیش او بروید و در تمام جای صورتش بنویسید : " دیوانه!" البته با ماژیکی که رنگش دائمـی است!تصویر کوچک شده

12.وقتی خواب است،یواشکی موهایش را بشـورید!

13.به صورت مکرر برایش دعوت نامه یک مهمانی را بفرستید که بر زدن ریش ها و شستن موه ها تاکید کرده است!

14.مجبورش کنید تا دماغش را مانند "مایکل جکسون" عمل کند!

15.به صورت تصادفی،او را مایکل صدا کنید!!

16.بین او و مایکل جکسون تشابه پیدا کنید."هردتون دماغتون نافرمه!رنگ پوست هردوتون مثله گچه،موهای چری دارید،او سلطان موسیقیه پاپه و تو شاهزاده دو رگه!

17.به شوخی صدایش کنید و بگویید : "اورژانس کجاست؟!من شنیده ام مردی اینجا وجود داره که به یک دماغ اضافه نیاز داره."و بار ها و بارها اینو بهش بگید!

18.جیمز رو دوباره یه وسیله احضار زنده کنید و مجبورش کنید،روحش تا ابد به دنبال اسنیپ باشد!

19.مرگخواران را هیپنوتیـز کنید و آنها را مجبور کنید تا شلوار اسنیپ را از پایش در بیاورنـد!

20.به شانه سمت راستش ضربه بزنید و تا برگشت،به سمت راست بپرید و خود را به آن راه بزنید!

21.با آرنج به او بزنید و بگویید: "خب...جاسوس دو جانبه بودن چطور میگذره؟!"

22.پشتش نشونی رو بچسبونین که نوشته: «منو نفرین کنین!»

23.اون رو Snivellus صدا بزنید!

24.بگو: "تو یک روانی هستی و هرگز یک پرنس نبودی...و هرگز نخواهی بود!"

25.اونو به گراپ بسپارید!

26.به ذهن او نفوذ کنید و تمام خاطراتش را نابود کنید،طوری که فکر کنم یک ماگل بوده است!

27.رنـگ صورتــش را صورتی کنید!

28.او را مجبور کنید تا رهبر گریفندور شــود!

29.به او بگویید که شما دراکو را کشته اید!(واقعا لازم نیست دراکو را بکشیم،به دروغ!)

30.خنده ای شیطانی بکنید و به او بگویید که تو پیمان ناشکستی رو شکستی در حالی که اون نتونست دراکو رو نجاب بده.

31.یا اصلا دراکو را بکشید و او را مجبور کنید که مرگش را نگاه کند!

32.او را به صورت خودمانی پرنس دورگه صدا کنید!

33.در وسایل مربوط به خودش بگردید و به دنبال چیزی باشید که نوشته باشد " من پرنس دورگه ام" و آن را به "پرنسس تغییر دهید.

34.از او باج گیری کنید!

35.به او بگویید که ولدمورت در هیچ صورتی دوستت ندارد!

36.به او داستانی بگویید که شباهت زیادی با زندگی او دارد و این را پنهان کنید!

37.وقتی که مقابل شماست و با شما حرف میزند،وانمود کنید که نمی دانید از چه چیزی حرف میزند.

38.او را به صندلی ببندید و مجبورش کنید تا عروسک بازی شما در مورد پاتر را تماشا کنید!

39.و اگر هیچکدوم از اینا اسنیپ رو به اندازه کافی ذله نکرد،شما میتونید در آخر کله اون رو با یک تبر قطع کنید و مردنش رو تماشا کنید.خیـلی آروم!

همونطور که گفتم 44 راه بود اما بعضی هاش مشکلاتی داشت که نباید ذکر میشد.همونطور که میدونید تنها این اولین قدم پروژه بود و تـازه بامزه هاش مـونده!

منبع: وبگاه ماگل نت!
مترجم: تام ریدل




لیست تفریحات جـادویـی!
پیام زده شده در: ۵:۵۳ شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۲
تصویر کوچک شدهشاید اطلاع داشته باشید که در وبسایت ماگل نت بخش بسیار جالب و سرگرم کننده به نام " Fun! Lists " وجود دارد!











وبگاه جادوگران تصمیم گرفته تا هر دفعه یکی از این مطالب را ترجمه کند و برای شما عزیزان به اشتراک بگذارد.کسانی که تمایل به همکاری دارند میتونن به صورت پیام شخصی با بنده در میون بـذارن!




تصویر کوچک شده

اولین ترجمه : 44 راه برای به زحمت دادن سورس اسنیپ!

بـزودی!


ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۲/۱/۱۷ ۱۴:۴۱:۰۴



پاسخ به: نظر خود را درباره انكه ايا جادو وجود دارد يا نه بنويسيد.لطفا
پیام زده شده در: ۰:۲۶ جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲
همیشه سعی میکنم از وارد شدن به بحث هایی که مربوط به اعتقادات میشه خودداری کنم!چون کـلاً سازِ مُخالف زَنـم من!

اما قبل از بیان نظریات بهتره که توضیحاتی پیرامون صبحت های کینگزلی شکلبوت عزیز داشته باشـم!

نقل قول:
در این گونه مباحث، انسان باید با یک مبنای دقیق و مشخص وارد شود. اگر مبنا و معیاری نداشته باشیم، همیشه گیج می زنیم و در مواجهه با هر مسئله ای، خود را بلاتکلیف و متحیّر می یابیم.


اینگونه مباحث رو ما میتونیم از سه جنبه مختلف بررسی کنیم.جنبه خرافی،مذهبی و علمی که همیشه منطقی ترین راه دلایل علمیه.مگر بعضی از مسائل که نشه براش دلیل علمی آورد که بازم من مخالفم با اینگونه مسائل مذهبی رفتار کنیم!

نقل قول:
اول باید تکلیف خودمان را با معانی حقیقی و مجازی مشخص کنیم. ببینید ما می توانیم جادو را در هزار معنای استعاره ای به کار ببریم! برای نیروی تفکر، نیروی اراده، نیروی تلاش، نیروی عشق و محبت و ... کما این که امروز در کتاب های مختلف روان شناسی و فرا روان شناسی و راز و رمزهای موفقیت و ... به وفور در همین معانی به کار می رود!


برادر من چرا لقمه رو نه یک بار..بلکه صد بار،دور دهانت می پیچانی؟!وقتی بحث حقیقت میشه یعنی گفتگو پیرامون معانی حقیـقی،نه مجـازی!بحث در رابطه با دنیای مجازی این موضوع تمامی نداره و فقط خودمون رو گیج می کنیم.حتی بحث هم ناتمام باقی میمونه!

قصد نقد جزء به جزء پاراگراف هاتون رو ندارم چون واقعا اینکارو لازم نمیدونم.هرکسی دیدگاه خودش رو داره و من هنوز مخالفتی با دیدگاه شما نکردم.نوشته شما کمی علم رو تحقیر میکنه و به اعتبار مطالب مذهبی افزوده!

جملاتی از بزرگان اسـلام میتونن به عنوان یک منبع برای بررسی با سایر دیدگاه ها استفاده بشن ولی نه اینکه قطعا سخن اونهارو به کرسی بشـونیم.شما گفتید که قصد دارید جادو رو از دو جنبه مختلف توضیح بدید اما هفتاد درصد سخنان شما مذهبیه!

من مشکلی با مذهبی بودن مطلب شما ندارم،اما با کمی غیرمنطقی بودن و پیچیدگیش چرا!

برای اثبات جادو،بررسی یکسری شواهد مستند،آوردن منابع کافی و مدرک میتونه کافی باشه.اما اینکه برای بررسیش تمامی مسائل رو باهم به کار ببریم میتونه خیلی حوصله سربر باشه،گرچه ممکنه بیشتر تاثیرگذار باشه اما مقدار کاردهی مطلب یکسانه!

نقل قول:
علم و دین، مسائلی مثل اژدها و دیو سه سر و ... را هم کاملا نفی کنند!! و به نظرم خیلی بدیهی است که این ها اصلاً وجود خارجی ندارند و به قول دوستمان خیلی عجیب است که هنوز در قرن بیست و یکم بعضی ها در این مسئله تردید دارند!


خوشحالم از اینکه هر روز به آگاهی مردم اضافه میشه و علاقشون به خرافات کمتر!شکی در این نیست که موجودات افسانه ای که نام بردید،هیچ وجود خارجی ندارند.خیلی هاشون ترکیبی از چند حیوانن و یا افسانه هایی در ادبیات کهن جهان! کلا این موجودات ربطی به جادو ندارن و بیشتر در ژانر اسطوره ای و افسانه ای قرار میگیرن.

گرچه نمیشه گفت کاملا هم بی ربط هستند چون در داستان های تخیلی و به قولی جادویی از اینگونه موجودات استفاده شده ولی ریشه شون کاملا فرق داره!

نقل قول:
بنابراین من معتقدم که قیاس جادوی هری پاتر با معنای فقهی/دینی جادو (آن چنان که راهبان مسیحی کردند و در نتیجه اش کتاب های اچ پی را به آتش کشیدند) کار بسیار اشتباهی است. چون اصلا این جادو چیز دیگریست و معنا و تمثیل دیگری دارد. لذا می خواهم تاکید کنم که جادو در دنیای واقعی، مذموم و شیطانی است،


در دنیای واقعی از جادو چیزی جزء خرافات یاد نمی کنند.مردم از خرافات استفاده می کنن تا خواسته های خودشون رو به ثبات برسونـن.که اکثر خواسته هاشون مادی هستش.کاملا گفتتون مخالفم!جادو هرگز مذموم و شیطانی نیست البته اگر وجودش اثبات بشه.

اگر اینطوری نتیجه گیری کنیم پس دین و یا هر چیز دیگری که بتونیم ازش استفاده کنیم،شیطانیه!همونطور که از همه ی مسائل هم میشه مثبت و منفی استفاده کرد،در مورد جادو هم این مورد وجود داره.

کل صبحت شما بیان سخنانی پیرامون جادو و توضیحاتی درموردش بود.هیچ نتیجه گیری خاصی در سخنان شما دیده نمیشه.

نقل قول:

ضمناً فانتزی، گونه ای است که بن مایه هایش امور ماوراءالطبیعی هستند. و خب جادو هم یکی از مهم ترین عناصر و مصداق های ماوراءالطبیعه است. حالا اگر قرار است نویسندگان فانتزی از جادو استفاده نکنند (آنچنان که کاتولیک های متعصب می خواهند) من نمی دانم پس باید از چه استفاده بکنند؟!!


در ژانر فانتزی بیشتر از امور تخیلی استفاده شده تا امور ماوراءالطبیعی!چون ما ماوراءالطبیعه همان جن،پری و سایر موجوداتی است که از نظر معتقدان دینی صحت دارند!که اون هم بحثش جداس.اما امور تخیلی یعنی ذهنیات یک نویسنده که میتونن خیلی هاشون حقیقت مادی نداشته باشن.

من با کل محتویات نظرتون مخالف نیستم اما بعضی جاها با یکدیگر همخونی نداره!

بهتر بود منبع مطلبتون رو هم ذکر می کردید تا قانون کپی رایت پایمال نشه!(کابرد Scholar وبسایت دمنتور)

فکر کنم بیشتر به جای اینکه به این سوال پاسخ بدیم،وارد مسائل دینی شدیم و نه صد بار..بلکه هزاران بار (!) لقمه رو دور دهانمون چرخوندیم!گرچه توی منبع اصلی این مطلب با بیان یکسری نظریات دانشمندان تکمیل شده و اعتباری بیشتری بهش بخشیده اما باز هم نامید کننده اس.نه به خاطـر اشتبـاهاتـش بلکه به خاطر پیچیدگی بیش از حد و قاطی کردن همه ی مسائل با هم!

منم جوگیر شدم یه جا کتابی حرف زدم،یه جا عامیانه،نفهمیدم چی شد اصلا!

یکمی خسته شدم..فعلا حرفم رو کوتاه میکنم با وجود اینکه خیلی ناتمومه!

تـا بعد..!




پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۷:۳۱ دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۲



آنتونین،پســـرَم!به دکتر روانپزشـک این اَواخـر مراجعه کردی؟!تا اواخــر سال 90 و اینا که یادمه سالم بودی.متاسفانه این چند وقت اخیر نرسیدم چــک آپـت (!) بکنم،نمیدونم چی سرت اومده.نمیدونستم جنون هری پاتری تا این حد خطرناکه مگـر نـه زودتر دست به کار می شدم!

جدا از شوخی!(مـگه من با تو شــوخی دارم؟!)


توصیه میـکنم بعد از مراجعه به روانپزشک یکی رو به دلـخواه خـودت (اگه شخـص "پرنس" نبـاشه لهت می کنم!) مثله آدم بشــونی روی این صنــدلی و ازش سوال بپرسی!همیشه علاقه خـاص من به قلـم پر قابل مشاهده بوده.مخاطب خاص خودش میــدونه!

منتظـر هستـم!




پاسخ به: بدترين فيلم هري پاتر
پیام زده شده در: ۲۱:۲۶ یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۲
همیـن اول قبل از اینکه دست به کار (!) بشم،باید بگم که ریتا جان،کاملا باهات مخالفم!

نقل قول:
به نظر من دو تا فیلم اول خیلی بی مزه بودن... اصلاً با ذهنیاتی که من از فیلم داشتم، جور نبودن!

البته خیلی بچه گونه می زد، یعنی من موقع نیگاه کردن، حس می کردم که این فیلم رو برای رده ی جوان و نوجوان نساختن اصن! برای خردسالانه!


از دیـدگاه من دو فیلم اول بیشترین شباهت رو با کتاب ها داشتند.توی سایر فیلم ها بخشی از کدام سانسور شده و یا در شاهزاده نیمه اصیل که یکی از مهمترین بخش های کتاب از دیدگاه من، یعنی خانواده گانت ها به طور کامل حذف شده و نامی هم ازش برده نشده.

گفتید خردسالانه به نظر میرسه که باز هم مخالفم.اگه دقت کنید در کتاب های اول و دوم هری پاتر در سنین کودکی به سر می بره پس نمی تونن یک بازیگر سی ساله انتخاب کنن که فیلم بزرگونه به نظر برسه.باید فیلم هم همون حال و هوای بچگی رو داشته باشه.

اتفاقا همین دو فیلم اول + زندانی آزکابان بیشترین تاثیر رو روی من گذاشتند.جام آتش هم حال و هواش با اینکه فرق می کرد اما از نظر من قابل تقدیر بود.فیلم پنج هم نسبتا ضعف های زیادی داشت اما از نظر من قابل قبول بود و اتفاقا صحنه ی مرگ سیریوس تاثیر گذار بود.شاید میتونست بهتر از این حرفها باشه اما در تاثیر گذاریش شکی نیست.

یادگاران مرگ -قسمت 1 شاید مقدمه ی نصفه کاره ای بوده برای قسمت دوم اما باز هم ضعیف کار نشده بود.قسمت دوم هـم که از نظر من شاید بشه عنوان بهترین فیلم هری پاتر رو بهش داد.اگه بخوام نقد بی جایی بکنم،در حق فیلم ظلم (!) کردم.

و اما می رسیم به موردی که همه ی دوستان بیشتر از همه بهش اشاره کردن،شاهزاده نیمه اصیل!

هنوزم در تعجبم چرا دیوید یتس -کارگردان شاهزاده نیمه اصیل- خودشو رو از خوبه ی دار آویزون نکرده!چون تنها مشکل این فیلم حذف سکانس های مهم نبوده بلکه از خیلی لحاظ های دیگه هم ضعیف به نظر میرسه.

توصیه می کنـم مقاله " خانواده گانت، خلاء بزرگ فیلم ششم " رو حتما مطالعه کنید.

ویرایش :

نقل قول:
بگو کدوم فیلم خوب بود ؟؟؟ به نظر من همه فیلما افتضاح و گند بود به خاطر اینکه اصلا اصلا شبیه کتابا نبود !!! ای خاک بر سر بیتس با این کارگردانی حال به هم زنش !!!


اینم حرفیـه!




پاسخ به: شهربازي ويزاردلند!!
پیام زده شده در: ۱:۵۱ یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۲
دور نـگاه(!) : تنها ستاره ی روشن در آسمان به نظر بی کـران، خامـوش شـد!

- میــشه حالا بریم بازی کنیم؟!

این صدای آلبوس نبود! الفیاس دوج گـوگولی(!) داستـان بود که از حرف های به نظر خوشآیـند مرد سیاهپوش ما به تنگ آمده بود و انتظار شروع گشت و گزار در شهربازی را می کشید!

مرد سیاهپوش منتظر جواب آلبوس نشــد، چون می دانست جوابی جـز تایید حرفش نمی تواند داشته باشد.آلبو هم برگه ای چماله و چروکیده را که به نظر می رسید سخنرانی بعدی اش باشد، را از جیبش در آورد و ..

-اهممم...اهـمممم!خب فرزندان راه نـور من..!

اما لحظه ای سرش را از روی برگه سخنرانی بالا آورد و با صحنه ی تهی مواجه شد!(خالی از جمعیت سفیـد)

محفلیون به سمت شهربازی هجوم آورده بودنـد و از باجـه های تهیه بلیـط..چیکار می کردن؟!بلیط می خریدن!و خلاصه هر کدام مشغول بازی بودند.

گرچه بازی های این شهربازی با شهربازی های دیگر کمی و یا شایدم بیشتر..فرق داشت!به طور مثال:

آلبوس بکـش،ولدی ببـر!،انفجار محفل در 30 ثانیه،اعدام دسته جمعی محفلیون از جمله بازی های رایانه ای این شهربازی بودند و یا خیلی از بازی های زنــــده دیگر!

هر محفلی طبق قـرار داد، موظف بود حداقل پنج بازی رو به دلخواه خودش و با رضایت کامل انجام بده.البته کلمه " حداقـل " موجب ذوق بیش از حدشـون شده بود!

و محلفیون هم بی خبر از سرنوشت این بازی ها و سوپرایزی که "مورت دِ والد"،مدیر جدید شهربازی!، براشون آماده کرده بود،مشغـول بازی بودند.

و این تازه شروع داستان بــود(هیـجان تکراری برای ایجاد انگیزه!)

درک سـبک!


ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۲/۱/۱۱ ۲:۰۶:۰۱







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.