هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (ویلبرت.اسلینکرد)



پاسخ به: نامه ای به هری پاتر
پیام زده شده در: ۱۳:۵۸ چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲
سلام............ .
من از طرف لرد سیاه به سوال های شما دوست گرامی پاسخ میدهم. (البته مرا مجبور به پاسخ کرده اند )
درباره ی جای زخم باید بگم که.....شما مگه فضولی؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
این دفعه جواب میدم که خیر ما (من و هری )با هم دشمن خونی هستیم...آینده بین نیستیم..... .
درباره ی شکل ظاهری زخم باید بگم که چون سپرمدافع مادر هری کمانه کرد به سمت خودم و هری تنها موجود زنده ی توی اتاق بود....... . تعجبی نداشت که جای زخم به شکل رعد و برق دربیاد......
بقیه سوالات که به عقیده ی من ربطی به من نداره دیگه جوابی ندارم..........




نامه ای به هری پاتر
پیام زده شده در: ۲۲:۴۵ سه شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۲
دوست دارید که به هری نامه بنویسید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شروع کنید و نامه ای بنویسید و خودتون و ورد های خودتون رو معرفی کنید.

پیوست:



jpg  File2010_0325_PotterFly1-200x150.jpg (9.37 KB)
34918_51c0b1b5c213f.jpg 200X150 px




پاسخ به: وردهای ساخته ی خودتون
پیام زده شده در: ۲۲:۴۰ سه شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۲
نام ورد :
مردیکتر(Merdicter)

کاربرد :
حمله ی ناگهانی برای تنها اوردوز کردن طرف مقابل یا به خواب رفتن

درباره ی سازنده:
ماروولو گونت. وی از نوادگان خاندان های پورل و سلازار اسلایترین بود که جادوی آن ها پر از نفرت بود.

درباره ی این ورد:
یکی از ورد های گمشده در اسرار اتاق مخفی 504 گرینگوتز است که مخصوص تام ماروولو ریدل یا ولدمورت است که از زمانی که او شرور شد به این اتاق نرفت.

نام پیدا کننده ی ورد :
طوفان جادوگر(Witch Storm )
استاد ورد هایی برای مقابله با جادو سیاه و سرخ*

*جادوی سرخ:جادوی شرارت بار ماروولو گونت. وی از نوادگان خاندان های پورل و سلازار اسلایترین بود که جادوی آن ها پر از نفرت بود که این نفرت جادوی سرخ و شرارت جادوی سیاه با هم ترکیب شدند و جادوی قدرتمند سیاه به دست آمد که تام مارلوولو ریدل (لرد سیاه ) نوه ی مارلوولو گونت اون رو گسترش داد.




پاسخ به: داستان های پنــچ کلمه ای!
پیام زده شده در: ۲۲:۳۳ سه شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۲
جرقه های آتش در هوا چشمان لرد ولدمورت را به خود معطوف کرد. اکنون زمان کشتن او فرا رسیده بود.
- لوسیوس زندانی رو بیار.
- اطاعت میشه ارباب!

آتش خشم تمام وجودش را فرا گرفته بود. نقشه باید بی کم وکاست اجرا میشد حتی اگر مجبور به قربانی کردن خادمین خود می شد. سال ها بود که انتظار چنین فرصتی را می کشید. دیگر اجازه نمی داد هیچ چیز مانع او شود حتی...
- نه خواهش می کنم...نه!

افکار لرد با صدای فریاد زندانی پریشان شد. زندانی با لابه و زاری به پای لرد افتاد. بدنش از شدت وحشت همچون بیـد به لـرزش افتـاد. چهـره ی خون آلودش نشانه ی عذابش بود و ترس.

چهره زنداني با دیدن چوب دستی که به سویش نشانه رفته بود چون مردگان رنگ باخت و ناله ای از سر یاس سر داد. چشمانش لبریز از خواهش و تمنا شده بود.
- س...سرورم به من.....

اما هنـوز لب باز نکرده بود که دردی جانکاه تمام وجودش را در برگرفت.
- نــــــــــــــــــــــــــــــــه...خواهش...
- دالاهوف، میدونی معنی خیانت به لرد ولدمورت یعنی چی؟

نگاهش با سردی به پیکری که پیش رویش بر روی زمین افتاده بود، دوخت.
- نابودی و نیستی، دالاهوف!
-... .( سکوت)
- برادرت، آنتونین برخلاف تو ترجیح داده با دشمن من هم پیمان بشه... دشمن قسم خورده ی من!

نگاه خیره ی لرد حین ادای عبارت آخر حالتی مرگبار یافته بود. بدن مرد از ترس دچار رعشه شده بود و صدای به هم خوردن دندان هایش به گوش میرسید. لرد سیاه با صدایی ارام ولی دلهره اور به صحبت هایش ادامه داد.
- و تو با وجود اینکه می دونستی باید به سرورت خبر بدی... سکوت کردی.
- س...ر..ورم من...
- ساکت!
-سکوت تو به اندازه خیانت برادرت غیر قابل بخششه!

لرد عبارت آخر را فریاد زد. به دنبال آن سکوتی مرگبار بر فضا حاکم شد. ثانیه ها به قدر قرنی در گذر بودند. لرد سیاه چنان به لرزش بدن زندانی می نگریست که گویی از این نمایش وحشت غرق لذت شده است. در گوشه ای از ان اتاق دهشتناک، لوسیوس مالفوی آرام و بی صدا گوش به فرمان لرد سیاه بود. برای لحظه ای این گمان در مالفوی شکل گرفت که چرا لرد سیاه کار را تمام نمی کند. چوبدستی اش را کشید و به سمت دالاهوف نشانه رفت. آیا لرد سیاه قصد بازی کردن با قربانیش را داشت یا... مکثی کرد و چوب دستیش را پایین اورد.

لرد سیاه به سمت قربانی چرخید و به آرامی به سویش حرکت کرد. با هر قدمی که لرد سیاه بر می داشت دالاهوف بیشتر خود را جمع می کرد.
- با این حال... من تصمیم گرفتم فرصت دیگری به تو بدهم.

با گفتن این جمله، صورت مار مانند لرد سیاه حالتی ترسناک و شیطانی به خود گرفت.
- با این فرصتی که بهت می بخشم، باید وفاداری خودت رو ثابت کنی!

سایه ای از آرامش بر چهره ی درد کشیده ی دالاهوف افتاد و او بی آنکه تلاشی برای برخاستن نشان دهد در همان وضعیت خود را روی زمین کشید تا لبه ی ردای سیاه اربابش را لمس کند.
- س..سرورم..ممن..

دستان لرزان دالاهوف برای گرفتن ردا بلند شده بود که صدای سرد لرد سیاه بار دیگر شنیده شد.
- لوسیوس ما رو تنها بذار!
- سرورم!؟

چشمان سرخ رنگ لرد سیاه حالتی خشم آلود و مرگبار به خود گرفته بود. لوسیوس گیج از رفتار اربابش با ترديد از در خارج شد.
- خب، دالاهوف، بذار ببينم... شاید بد نباشه برای اطمینان از اینکه دوباره به سرورت خیانت نکنی...

دست حامل چوب دستی به آرامی به سمت بدن یخ زده مرگخوار نشانه رفت. بلافاصله صدای جیغ وحشتانکی در امارت مالفوی طنین انداز شد.

لوسیوس مالفوی که در بیرون از اتاق در راهرو گوش به فرمان بود با شنيدن اين جيغ كه معلوم بود از درون وجود دالاهوف سرچشمه مي گيرد، بسيار جا خورد. بی اراده از درب فاصله گرفت و نگاه چشمان خاکستری و بی روحش را به درب بسته ی اتاق دوخت. فریاد های گوش خراش دالاهوف حتی از این فاصله به گوش می رسید طوریکه گویی بند بند بدنش را از هم جدا می ساختند...

فریاد های پی در پی دالاهوف،برای او یاد آور خاطره ای وحشتناک بود.بسیار وحشتناک.
اما در آن لحظه،هر چه بیش تر به مغز خود فشار می آورد،خاطرات کمتری در ذهن او نقش می بست...

لبخندی موذیانه بر روی لبهای لرد سیاه نقش بست، و برقی شیطانی در چشمانش هویدا شد.
لرد سیاه خم شد و با خون سردی کامل جمله ای کوتاه در گوش دالاهوف زمزمه کرد؛ چیزی که دالاهوف از شنیدنش به شدت وحشت کرده بود، گویی آن جمله حتی از مرگی که انتظارش را هم می کشید برایش دردناک تر و دهشتناکتر بود...

ولدمورت ایستاد و در چشمان دالاهوف که وحشت در آن موج می زد خیره شد.سکوت هنگامه کرده بود و دالاهوف دیگر توان نگاه بی روح ولدمورت را نداشت.

حس کنجکاوی لوسیوس،که از این سکوت به تنگ آمده بود،بر ترس او غلبه کرد و ناگهان تصمیم به انجام کاری وحشتناک گرفت، در را مجکم باز کرد و از منظره روبه رو متحیر گشد.

دالاهوف در حالی که داشت دست ولدمورت را به پیشانیش می مالید و با ردای او اشک هایش را پاک می کرد گفت : سرورم , آیا من از این امتحان سربلند بیرون آمدم؟؟؟؟؟؟
ولدمورت گفت : می تونی بری.
و در حالی که با پوزخند بیرون می رفت صدایی از پشتش آمد..................
آدابرا کدابرا...................... و دالاهوف غذای ناجینی شد




پاسخ به: اعضاي سایت خودشونو معرفی کنن
پیام زده شده در: ۱۲:۰۴ دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲
من طوفان جادوگر دانش آموز مدرسه ی جادوگری هاگوارد هستم و در گروه اسلترین فعالیت می کنم.اندازه چوب دستیم دوازده و قطرش 1/2 س.م است.چوبش از درخت سرخه و هسته اون هم از ریسه قلب اژدهاست و انعطاف پذیریش متوسط رو به پایینه.

نام و نام خانوادگی: طوفان جادوگر ( کامبیز دیوسالار )

سن : 14

محل زندگی : کوچه ی دیاگون,بعد از مغازه ی الیوندر (محفل زیر سنگی)

محل زندگی در دنیای مشنگ ها : اسپانیا _ مادرید

محل تولد :( تهران )

شغل : دانش آموز سال چهارم هاگوارد _ مدرسه راهنمایی بزرگ مادرید

علاقه مندی ها : ساز گیتار , داستان و روزنامه نویس , فیلم نامه نویس , عاشق فیلم های تخیلی

کتاب های هری پاتر را به همراه تمامی فیلم هایش دیده و خوانده ام

گروه :اسلایترین





پاسخ به: وردهای ساخته ی خودتون
پیام زده شده در: ۱۵:۲۷ شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۲
نام ورد :
رستورم(Rstorm)

کاربرد :
دفاع در برابر جادوی سیاه , قوی ترین جادوی نام برده در تمامی دنیای جادوگری معروف به طوفان سرخ , شرور ترین جادو
سازنده :ایگنوتس پورل

درباره ی سازنده:
وی از خاندان های اصیل جادوگری بوده و او را می توان جد هری نیز نامید چون او پدربزرگ پدربزرگ جیمز پاتر بوده و برای فرار از دست سلازار اسلایترین با خانواده ی پاتر وصلت کردند و می دانید که تام ماروولو ریدل یا لرد سیاه نتیجه ی سلازار اسلایترین است و برای گرفتن انتقام پدربزرگ پدربزرگش خانواده ی پاتر را کشت ولی هری زنده ماند و به این داستان پایان داد.پس از ازدواج هری پاتر و جینی ویزلی این ورد از خاندان پورل یا پاتر به خاندان بلک ( که جد جینی بود ) انتقال یافت.

درباره ی این ورد:
خاندان پورل با این ورد سعی بر این داشتند که خود را از دست مرگخواران سلازار نجات دهند.این ورد در کتاب جانوران غول آسا در فیلم زندانی آزکابان بود که هری متوجه آن نشد و آن کتاب دندان دار را به دور انداخت چون میتوانست دستش را گاز بگیرد.

نام پیدا کننده ی ورد :
طوفان جادوگر(Witch Storm )
استاد ورد هایی برای مقابله با جادو سیاه و سرخ*

*جادوی سرخ:جادوی شرارت بار ماروولو گونت. وی از نوادگان خاندان های پورل و سلازار اسلایترین بود که جادوی آن ها پر از نفرت بود که این نفرت جادوی سرخ و شرارت جادوی سیاه با هم ترکیب شدند و جادوی قدرتمند سیاه به دست آمد که تام مارلوولو ریدل (لرد سیاه ) نوه ی مارلوولو گونت اون رو گسترش داد.




پاسخ به: میتینگ غیر رسمی - پاییز 91
پیام زده شده در: ۱۳:۲۲ شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۲
از این پست ها خوشم اومد چون همشون علی و البته خنده دارند




پاسخ به: هفت سين جادويي
پیام زده شده در: ۱۳:۲۰ شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۲
اول:سوروس اسنیپ به خاطر عشقش
دوم:سریوس بلک به خاطر ماندگاریش
سوم:سلازار اسلایترین به خاطر قدرتش
چهارم:سوت خانوم هوچ به خاطر سخت گیریش
پنجم:سپتیموس ویزلی به خاطر بقای نسل!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!11




پاسخ به: کارگاه ساخت ورد جادویی
پیام زده شده در: ۱۲:۴۹ شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۲
نام ورد :
رستورم(Rstorm)

کاربرد :
دفاع در برابر جادوی سیاه , قوی ترین جادوی نام برده در تمامی دنیای جادوگری معروف به طوفان سرخ , شرور ترین جادو
سازنده :ایگنوتس پورل

درباره ی سازنده:
وی از خاندان های اصیل جادوگری بوده و او را می توان جد هری نیز نامید چون او پدربزرگ پدربزرگ جیمز پاتر بوده و برای فرار از دست سلازار اسلایترین با خانواده ی پاتر وصلت کردند و می دانید که تام ماروولو ریدل یا لرد سیاه نتیجه ی سلازار اسلایترین است و برای گرفتن انتقام پدربزرگ پدربزرگش خانواده ی پاتر را کشت ولی هری زنده ماند و به این داستان پایان داد.پس از ازدواج هری پاتر و جینی ویزلی این ورد از خاندان پورل یا پاتر به خاندان بلک ( که جد جینی بود ) انتقال یافت.

درباره ی این ورد:
خاندان پورل با این ورد سعی بر این داشتند که خود را از دست مرگخواران سلازار نجات دهند.این ورد در کتاب جانوران غول آسا در فیلم زندانی آزکابان بود که هری متوجه آن نشد و آن کتاب دندان دار را به دور انداخت چون میتوانست دستش را گاز بگیرد.

نام پیدا کننده ی ورد :
طوفان جادوگر(Witch Storm )
استاد ورد هایی برای مقابله با جادو سیاه و سرخ*

*جادوی سرخ:جادوی شرارت بار ماروولو گونت. وی از نوادگان خاندان های پورل و سلازار اسلایترین بود که جادوی آن ها پر از نفرت بود که این نفرت جادوی سرخ و شرارت جادوی سیاه با هم ترکیب شدند و جادوی قدرتمند سیاه به دست آمد که تام مارلوولو ریدل (لرد سیاه ) نوه ی مارلوولو گونت اون رو گسترش داد.




پاسخ به: تاثیرگذارترین قسمت کتاب...
پیام زده شده در: ۱۱:۲۶ شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۲
همه ی فیلم ها صحنه های بیاد ماندنی زیادی داشتند ولی لحظه ای که هری خودش با پای خودش به سوی مرگ رفت یعنی به سوی لرد سیاه خیلی تاثیر گذار بود.








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.