هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۴۹ پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۳۸۵
#1
این یه توهینه


دوست عزیز شخصیتها متعلق به کسی نیستن که با یه ثبت نام در ایفای نقش بشه برای همشه اونو ماله خودتون بنکید.بهتره یه شخصیت دیگه انتخاب کنید.موفق بشی


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۵/۹/۲۴ ۱۲:۵۵:۴۹

lord na


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۵۵ سه شنبه ۲۱ آذر ۱۳۸۵
#2
گودریک گریفیندور
بقیشو خودتون می دونین
من قبلا با این شناسه توی گریفیندور بودم
ولی حالا اومدم می بینم که یه old گذاشتین آخر اسمم بعد از گروه انداختینم بیرون
اخه این درسته نه این درت
دِ نه دِ

بله قبلا بودید ولی بدلیل عدم فعالیت از ایفای نقش خارج شده و شناستون به شخص دیگه ای داده شد.لطفا از لیست شخصیتها یه شخصیت دیگه رو انتخاب کنید.موفق باشی


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۵/۹/۲۱ ۲۰:۱۶:۵۰

lord na


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۰:۲۴ جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۸۴
#3
تقتقتق
- کیه
- من چو دستی وخِم
قرچ
در باز شد
- اَه بازم که تویی گفتم فرداصبح
-نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه مَ همین العان وخِم
- می گم برو فرداصبح بیا
- نه مَ همین العان وخم زود مَ وخم مَ وخم همینالعان وخم
- دِ میگم برو فرداصبح بیا
- نــــــــــــــــــه مَ العاوخم همی العان وخم
- دِ میگم رو رد کارت
مَ همی العن وخم نـــــــــــــــــــــــه مَ وخم مَ وخم همی العا وخم
- کراشیو
اَاَاَآییییییییییاخخخخخیاااااََاَاَاَاَاَا آی
- خوب نوخم بابا نوخم
- آفرین حالا شدی پسر خوبی برو صٌب بیا
-م وخم اِ نوخم بابا نوخم رفتم
____________________________________________
فردا صبح
کوبیرل می آید که در مغازه اش را باز کند که
- م چوب دستی وخم
- تو چطوری اومدی تو
کوبیرل در حالی که کف کرده بود به گودریک گریفین دور نگاه می کرد در حالی که او روی میز کوبیرل نشسته بود و برای خودش با خوراکی های او بساتی پهن کرده بود
- من که کاملا خون سردم مــــن کاملــــــا خون سردم مـــــــــــن خون سردم مــــــــــن عصبانی نیستم
کراشیو آوادکداورا می کشمت خفت می کنم اواداکداورا
کودریگ در این بین به زیر میز پناه برده بود و تمام طلسم ها به قفسه های پر از چوب دستی برخورد کرد وآنها را ریزریز کرد
-تورو خدا دست از سرم بردار چی از جونم می خوای برات درست می کنم به خدا برات درست می کنم بعد خودمٌ دار میزنم نه از پشت بوم خودمٌ پرت می کنم نه به خودم بمب وصل می کنم...
_____________________________________________
یک ساعت بعد
- بیا اینم چوب دستیت جان مادرت فقط برو
باشه... اِ راستی گفتی پول کجا بریزم
- نمی خواد جان جدت برو فقط برو
-اِاِاِاِاِ
- دیگه چه مرگته
-اِ راستشوبخوای من از این چوب دستیا خوشم نمی یاد می خواستم ببینم که چه جوری درست می کنی ....
-می کشمت خودم می کشمت بعد قیمه قیمت می کنم بد دارت می زنم بد کبابت می کنم بد .. نه نه اول کبابت می کنم بد دارت میزنم بعد نه نه اول قیمه فیمت می کنم بعد....


گودریک گریفیندور با خوش حالی با چودستی نوش خود را غیب می کند
-------------------------------------------------------
--------------------------------------------------------------
دستت درد نوکنه چوب دستی خوبی بود

بازم باتشکر وقدر دانی فراوان
R.R


lord na


Re: انتقادات...پيشنهادات...نظرات
پیام زده شده در: ۲:۵۰ یکشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۴
#4
یه وقت به پستای من جواب ندین ها

یه تایید نشدی هم پایینش نزارین هااااااا

ما که برگ چغندر

بعدشم شما که غلط های املایی من رو می گیرید تازه از خداتونم باشه که فقط 5 تا غلط املایی داشتم امتحان دینی که دادم 12 تا غلط املایی توش بود

لطفا تا می تونین به من گیر بدین و از هیچ فرصتی هم دریغ نکنین و یه وقت به پستای من هم جواب ندین هااا حیف وقت شما نیست

با تشکر از لطف زیاد شما

R.R

اولا در مورد جواب ندادن به درخواست شما در دفتر مدیریت باید به عرض برسونم که من فقط درخواست دهندگان رو برای جایگزین کردن اساتید قبلی در نظر گرفتم شما درخواست تدریس ریاضیات جادویی رو دادید که تو این ترم غیر ممکن بود ایشالله ترم آینده.
امل در مورد غلط املایتون اونارو بنده تصحیح کردم طبق قوانینی که خودم گذاشتم.من وظیفه ندارم اشتباهات شما رو درست کنم لطفا بعد از نوشتن اونو به یکی نشون بدید بعد ارسال کنید.


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۴/۱۲/۷ ۱۱:۵۳:۰۰

lord na


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۴:۲۷ پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۴
#5
تقتقتق
-کی
ساعت سه نصفه شب بود و کوبیرل که تازه همین چند دقیقه پیش یه مشتری دیگه رو رد کرده بود
تا در را باز کرد یک نفر فریاد زد
-کروشیو
- آی ایایییایاااااااااااااااایییییییییییییییییییییاااااااااااااااااییییییییییا
کوبیرل خنده کنان روی زمین افتاد
مرد در حالی که از زمین به سختی بلند می شد گفت:
- اصلا خنده نداره
کوبیرل که هنوز داشت از خنده ریسه می رفت گفت :
-چوب دستیت خودت چسبوندی
مرد در حالی که هنوز بسختی روی پاهای خود ایستاده بود:
اه ه ه.... آره چوب دستی خوبی بود .و لی من یکی دیگه می خوام حالا
کوبیرل:اِاِ پس برو یِه ماه دیگه بیا اگه کاری نداشتم شاید ...تاببینم چی می شه. شب بخیر
ودر را بست
هنوز در را کاملا نبسته بود که دوباره صدای جیغ دیگری آمد
-اخایاایاااااااااایاخخخخخخخخخ آی
کوبیرل که فکر کرده بود مرد دوباره خودش را طلسم کرده در را باز کرد و دید که مرد دستش را تکان می دهد
مرد انگشتانش را لای در گذاشته بود تا در بسته نشود
کوبیرل که دوباره روی زمین افتاده بود و داشت به دیوار مشت می کوبید
-غلط کردم بی جا کردم ترو خدا روت می شه ریش مارو زمین بندازی
کوبیرل: چه جورم.. ولی حالا چون گنا داری بیاتو
چی میخوای
-یه چوب 38سانتی چوب سرخدار باپر ققنوس روشم نوشته باشه lord na
-ببببببببببببه خوش اشتهاچون تویی پات ده برابر حساب می کنم
- جون مادر من زن دارم بچه دارم چهار روزه که هیچی نخوردم انقریبه که کارت اینترنتم تموم بشه پولم کجا بود زندگی سخته کار گیر نمی یاد تا همین رول گودریک گریفیندورو گرفتم پدرم در اومده من که فقیرم بیچارم آوارم بده در راه رضای خدا
کوبیرل: باشه بابا همون ده درصد تخفیف از سرتم زیاده برو پول بریز به حسابم تو بانک گرينگوتز بعد بیا
-گرينگوتز دیگه چه کوفتیه بده بریم دستی حساب می کنم
-دیگه داری پرو می شی ..شرمنده برو پول بریز بیا
-اقلکندش بگو این گرينگوتز لعنتی کجاست وچه جوری باید توش پول بریزیم پول از کجا بیارم چه جوری بریزم
لطفا به این سوال هرچه سریع تر پاسخ دهید
با تشکر
R.R

ناظر محترم اینکار وظیفه من نبود.لطف کن پستایی که تو انجمنت زده میشه حتما یه بار بخون.


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۴/۱۲/۶ ۱۲:۲۱:۱۶


شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲:۰۱ سه شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۴
#6

خیل خوب بابا اگه اون میدی بده نمی دی این یکی رو بده
اول
نام : سوروس اسنیپ
گروه : اسلاترین
معرفی کوتاه:
یه مرگ خوار که بسمت دامبل دور برگشته . در دوران تحصیل از طرف جیمز پاتر و سیریوس بلاک مورد تحقیر قرار می گرفته و از چفتشون متنفره و همین طور از هری پاتر عاشق جادوی سیاه مخترع ومبتکر در جادوی سیاه و معجون ها

اگه اون نشد دیگه این یکی

نام : گودرک گرفیندور
سن : بیش از هزار سال
گروه :گریفیندور
معرفی کوتاه:
کمک در ساخت مدرسه هاگوارتز بنیان گزار گروه گریفیندور ساحب کلاه وشمشیر خودم دشمن خونی سالازار اسلاترین.افراد شجاع و باهوش رو تو گروه خودم را می دم


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۴/۱۲/۳ ۲۲:۴۷:۵۷

lord na


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱:۲۴ سه شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۴
#7
آقا اون یکی رو که رد کردی دوباره خودم معرفی می گنم
بابا خداوگیلی تو لیست انتخاب نشده ها ست

نام: لرد والدمورت
سن: تقریبا 70 سال
رنگ چشم: قرمز
نام کامل: تام مارولو ریدل (البته ازش بدم می یاد).
چوب جادو: دارای پر ققنوس، 35 سانت و از چوب درخت سرخداره(همتای چوب پاتر که باید مثل پدرش به دست من کشته بشه)
توان مندی: جادوی سیاه

معرفی کوتاه:
قدرت طلب، بزرگ ترین جادوگر (البته بعد از سالازار اسلاترین)، با استعداد(دامبلدور هم تصدیق می کنه که زیاد هم مهم نیست)، وارث اسلاترین و در آخر فنا ناپذیر(دامبلدور فکر می کنه که می تونه با اون پسره پاتر منو نابود کنه...هه...اون حتی نتونس جون خودشو نجات بده)


lord na


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱:۵۱ یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۴
#8
نام: لرد والدمورت
سن: تقریبا 70 سال
رنگ چشم: قرمز
نام کامل: تام مارولو ریدل (البته ازش بدم می یاد).
چوب جادو: دارای پر ققنوس، 35 سانت و از چوب درخت سرخداره(همتای چوب پاتر که باید مثل پدرش به دست من کشته بشه)
توان مندی: جادوی سیاه

معرفی کوتاه:
قدرت طلب، بزرگ ترین جادوگر (البته بعد از سالازار اسلاترین)، با استعداد(دامبلدور هم تصدیق می کنه که زیاد هم مهم نیست)، وارث اسلاترین و در آخر فنا ناپذیر(دامبلدور فکر می کنه که می تونه با اون پسره پاتر منو نابود کنه...هه...اون حتی نتونس جون خودشو نجات بده)



Re: آیا واقعا اسنیپ به دامبلدور خیانت کرد یا این یک نقشه بود برای گول زدن ولدمورت؟
پیام زده شده در: ۴:۳۹ دوشنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۴
#9
من فکر می کنم که دامبل دور واقعا مرده و غیلی هم ناراحت شدم ولی به نظر من هنوز اسنیپ به محفل وفادار اون فقط برای این دامبلدور روکشت چون با مادر مالفوی پیوند ناگسستنی بسته بود ودلیل دوم آن به علت ان که فکر می کرد دامبلدور جیمز و سیریوس رو بیشتر از او دست داشت وبه آنها خیلی بیشتر از او احترام می زاشت.در هر حال اون هنوز به محفل وفاداره چو ن وقتی هری می خواست اون شکنجه بده فقط طلسم اون دفع می کرد در حالی که می تونست به راحتی اون بکشه وبه نظر من او داشت به انوان استاد هری آخرین درسش رو به ائ می داد که اول نباید حریفش دستکم بگیر و باید طلسم های غیر زبانی رو یاد بگیره وبعدش هنگام مبارزه کردن باید به اعسابش مسلت باشه وحواسشو جمع کن .
در کل به نظر من اسنیپ یک حماقت کرد وبرای همین سزاوار مرگ
ولی نه العان چون اون هنوز کارهایی داره که باید انجام بده .
بعدشم مرگ دامبلدور واقعی به نظر می یاد چون اسنیپ از یه طلسم مرگ بار اصتفاده کرد و بعدشم دامبلدور از بالای یک برج به پایین پرت شده که در کتاب ارتفاع اون برج را بیشتر از 7 طبقه آورده بود که در این صورت افتادن = مرگ
البته من هم مثل همه شما دوست دارم که این یکی از حقه ها ی دامبلدور باشه که ظاهرا رولینگ برای این مسئله (هر چند بزرگ) داستان خودشو خراب نمی کنه :-?







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.