هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۳:۵۶ پنجشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۷
#1
*******************************
"قسمت اول"

لازم دیدم چند نکته رو بگم.

1- ناظرین در حکم باقالی نیستن و هر کاری در انجمنها صورت میگیره، حتی توسط مدیران سایت باید به ناظرین اطلاع داده بشه.

2 – شناسه لیلی اوانز در انجمن اتاق ضروریات تاپیکی با نام گزارش مدیر زدند که بدون اجاز از ناظرین بوده و باید تاپیک قفل یا پاک بشه! همونطور که همه ناظرین و مدیران میدونند همه کارها در انجمنها تحت نظر ناظرین بوده و مدیر سایت به هیچ وجه بدون هماهنگی با ناظر نمیتواند کاری انجام دهد!

یک مثال میزنم که راحت مسئله رو درک کنید.

تاپیکی که جناب هری پاتر زدن بدون اجاز ناظرین انجمن و در اخر هم بخاطر اون کارشون معذرت خواهی کردن!

شما هم باید از ناظرین انجمن به خاطر اشتباهی که انجام دادید معذرت خواهی کنید.

فکر نکنید فقط شما میدونید که اندازه چوبدستی دراکو 10 سانت بوده یا اسم وسطی لیلی پاتر لونا بوده!
***************************

++++++++++++++++++++

"قسمت دوم"

همونطور که جناب نیلی هم گفتم هیج پستی نباید توسط مدیران و حتی ناظران ویرایش بشه و این کار در حد فوحش دادن به کار بر هستش، در اینجا میبینیم که مدیر جدید که خیلی جو گیر شده بدون توجه به این حرف که وبمستر سایت گفته، پستهای اعضا رو ویرایش میکنه!

این خطاها در چند روز مدیریت ایشون نشون دهنده این هست که این فرد لایق مدیریت نبوده و به عنوان مترسک هم نمیشه ازش استفاده کرد.


شما که به پرسی ویزلی میگید از قانونهای ابتدایی خبر نداره!!؟؟

**************************************

اگه مدیران لطف!!! کنند و دلیل انتخاب این کیس رو بگن ممنون میشیم.(کل اعضای سایت، اخه همه هنوز در شک هستن)
************
**************
***************
نمونه ای از این افراد:
سرژتاکیان – اسکاور – پرسی ویزلی – ایگورکارکاروف – سیریوس بلک – ریموس لوپین – ارشام – گراوپ و ................

برای هیچ عضوی در داخل سایت قابل قبول نیست که شخصی با یک سال عضویت در این سایت که حتی اندازه شش ماه ناظر یک انجمن نبوده، مدیر سایت شده.


همه اینها نشاند دهنده این هست که مدیران سایت فقط به روابط - خاله بازی و غیره فکر میکنند.

فقط کلمه تاسف مناسب دو قسمت حرفام هست.

++++++++++++++++++

"قسمت سوم"

صحبتهای جالبی هم در بطه با ناظرین شده که خیلی جالب و قشنگ بود. من شخصا لذت بردم.

انجمنها توسط دو ناظر اداره میشه تا اگر یکی از ناظر ها به مدت چند روز نتونست به وظایفش برسه ناظر دیگه انجام بده.

ناظری که در هفته یک روز لاگین نمیکنه و نمیاد به سایت پس لایق نظارت نیست. ما هویج نمیخوایم که!

ناظر وظیفه داره هر روز به کارهای انجمن رسیدگی کنه نه اینکه بعد از 3 روز!!!

تا اونجا که میدونم سری قبلی ناظر ها، در اندازه چند ساعت به کار انجمن رسیدگی میکردن!

الان برید پروفایل ناظر ها رو ببینید، مشخص میشه ناظر ها کی لاگین کردن.

اتفاقا یکی از وظایف مدیران این هست که ببینه کی میاد سایت و کی میره! این برای خارج کردن افراد از ایفای نقش بدرد میخوره!

ببخشید اگه ناظری لاگین نکنه چطوری میتونه رسیدگی کنه و چطور انجمن انجمن به مشکل برنمیخوره!؟

اینکه اعضا چیزی نمیگن نشون دهنده این نیست که مشکلی وجود نداره، بخاطر اینکه نمیخوان بحثی پیش بیاد چیزی نمیگن وگرنه هستن کسانی که راحت میتونن اعتراض کنن.

بیشتر ناظر ها در حال حاظر کم کارن و فقط به خاطر اینکه در انجمنها پستهای کمی زده میشه، مشخص نیست.

جدا میخواستید با روزی 5 عدد پست در یک انجمن ناظر ها به مشکلی براشون پیش بیاد؟

ببینید انجمن اتاق ضرویات حدودا 4 روز هیچکدوم ناطر هاش نبودن!! حالا کدوم یکی از ناظرها میخواد جواب اعضا رو بده؟

در ضمن هیچکدوم از ناظر ها نمیگن که ناظر دوم کم کاری میکنه که اونم فقط بخاطر دوستی هست. همین.

ناظر رو برای این انتخاب میکنن تا به کارهای انجمن رسیدگی کنه! اگه لاگین نکنه و پستی نزنه نشون دهنده این هست که کاری نکرده، در نتیجه انتخاب درستی نبوده! پس نتیجه میگریم شما کاملا چرت گفتی! پس زر نزن.

++++++++++++++++++++++++++++

به هرمیون:
همون بهتر که کسی در اون انجمن فعالیت نکنه!!
تو هم برو انجمن مطالب اشتراکی تاپیک های خیلی بهتری مثل ؛ مهمانخانه "چراغ جادو" – من کیستم من چیستم - داستان پرت و پلا ؛ پرو چاچه عشق – و چه خالی میرفت - قبرستان جادوگران - معدن متروک پولیس - من جادوگر شده بودم و .............

این تاپیکها ارزشش خیلی بیشتر از انجمن جادو و جادوگری چه برسه به تاپیک هاش.
++++++++++++++++++++++++++++

اخرین حرفم رو هم بزنم !

میدونم با این پست بلاک میشم یا حتی حذف شناسه ولی این ها رو باید میگفتم.


قسمت سوم رو ترجیح میدم شخصی که حداقل یک ماه مدیر بوده جواب بده نه یک هفته! شما فقط قسمتهائی رو که به خودت مربوط میشه جواب بده.

همینم زیاد بود.

به روزی که جادوگران برای همه یه یک اندازه باشه.

باز هم پست خواهم فرستاد تا وقتی که بخوام برم. :evill:


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۱۱ ۱۷:۲۳:۳۲

مدیران گلهای سایت هستند بیایید انها را بیشتر دوست بداریم.


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۲۰ چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۶
#2
معرفی شخصیت ریپر:

من ربپر هستم. یگ سگ نر از نژاد دوبرمن.

نه زن دارم و نه بچه ولی خیلی علاقه دارن هر چه زودتر یکی رو پیدا کنم. بی کسی بد دردیه.

سگ عمه مارج که هری رو دنبال کرده بود و اون از ترس من رفته بودی بالای درخت و صاحب من و بقیه داشتن بهش می خندیدن.

رنگ من قهوه ای هست. کلا خوشگل هستم.

در ضمن چوب جادو و جاروی پرنده هم ندارم. چطور استفاده کنم از اونا؟! ولی قدرتهای جادوئی زیادی دارم. یعنی سوپر سگ هستم.

باورکنین چیز دیگه ای نبود.

می خوام عضو گروه ریونکلا بشم.

ممنون.

تایید شد!!!


ویرایش شده توسط [fa]راجر دیویس[/fa][en]Roger Davies[/en] در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۲۵ ۱۷:۴۱:۳۵


Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۴:۳۲ چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۶
#3
گروه غارتگران از تعطیلی ان روز استفاده کرده و برای خوردن نوشیدنی به کافه مادام رزمرتا رفته بودند تا نقشه مدرسه را تکمیل و بتوانند راحت تر در مورد ان صحبت کنند. سر تنها میزی که خالی بود نشستند.

کافه مثل همیشه شلوغ بود… دیگر صندلی خالی دیده نبود … نمی شد بدون برخورد به دیگران حرکت کرد… گروهی از دختران در میزی که کمی انطرف تر بود مشغول گفتگو بودند… یکی از انها توجه جیمز را به خود جلب می کرد.

- من میرم نوشیدنی بگیرم. چی میخورین؟
- نه جیمز تو بشین، من میرم. چی می خورین؟!
دم باریک : من یه معمولیش رو میخوام.
ریموس : منم همین طور.
جیمز : من یه نوشیدنی اتشین میخوام.
- باشه!
سیریوس به سمت پیشخان حرکت کرد … در راه به جمعیت دختران نگاهی انداخت… در راه به چند نفر برخورد کرد … به پیشخان رسید و صاحب زیبای مغازه را دید… او در حال صحبت با مشتری دیگری بود…

بعد از راه انداختن مشتری گفت:

- چه نوشیدی میخوای ؟!

- دو تا نوشیدنی اتشین و دو تا هم معمولی .

بیا ابن دوتا رو بگیر! هر چهار تا رو با هم نمیتونی ببری !؟

تا بری و برگردی بقیه رو میریزم.

از بین جمعیت خودش را به میز رساند در راه دید که جیمز بخاطر جلب توجه لیلی مدام موهایش را هم میریزد و می خواد توجه اونو به خودش جلب کنه ولی لیلی اصلا بهش توجه نمیکنه

. نوشدینی ها را روی میز گذاشت.

- چرا بهش پیشنهاد نمیدی امروز رو با هم باشین!؟

- فکر خوبی؟! صبر کن یکم از این بخورم بعد بهش میگم.

سیریوس دوباره به سمت پیشخان حرکت کرد تا نوشیدنی ها رو بیاره و پول رو پرداخت کنه.

- چقد میشه!

- چهار سیکل نقره.

پول رو پرداخت کرد.

یکی از نوشیدنی ها رو از پیشخان برداشت و برگشت تا ببیند جیمز به لیلی پیشنهاد داده است یا نه! ولی دید تا جیمز از صندلی بلند شد گروه دخترها هم از صندلی هایشان بلند شدند و به سمت در حرکت کردند.

جیمز در این لحظه با نا امید دستی به موهایش کشید و روی صندلیش افتاد.

سیریوس پوزخندی زد و لبخندی بر لبانش نقش بست ... برگشت تا نوشیدنی را بردارد ... مادام رزمارتا رادید که به نقطه ای نامعلوم خیره شده و نوشیدنی از لیوان سر ریز شده است.

معلوم نبود مادام به کجا خیره شده که حواسش پرت شده بود!

فابيان پريويت عزيز!
خيلي با بيراهه نويسي داستان نوشته بودي! شما به عكس توجه كن! بهتر نيست كه فقط در حيطه عكس روي داستان مانور بدي؟

علاوه بر اين داستانت اصلا هري پاتري نبود... آوردن چهارتا نوشيدني فكر نمي كنم براي يه جادوگر كار سختي باشه!
همچنين هميشه در نوشتن بايد در داستان هماهنگي باشه... اگر با فعال ساده شروع كردي نبايد وسطش اين فعل تبديل به فعال محاوره اي بشه...
در مورد ديالوگ ها و حالات شخصيت ها هم در قبل بايد توضيح بدي اينجوري داستان خيلي زيباتره...
آخر داستان هم اصلا جالب نبود... يك بار ديگه سعي كن... موفق باشي.

تأييد نشد!


ویرایش شده توسط سارا اوانز در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۱۱ ۱۳:۵۱:۵۱

مدیران گلهای سایت هستند بیایید انها را بیشتر دوست بداریم.


Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۸:۲۹ دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۶
#4
سیریوس بعد از مدتها که در خانه مانده بود برای گشت زنی به بیرون امده بود تا اب و هوائی عوض کند. او ناچار بود همیشه در خانه ای که از ان نفرت داشت زندانی شود چون وزارت سحر و جادو به دلیل قتلی که او مرتکب نشده بود دنبالش بود. دنبال جایی می گشت که ارام باشد و بتواند در انجا چند ساعتی را خوش بگذراند و شاد باشد... به یادش افتاد... جایی که او و دوستانش سالها قبل برای خوردن نوشیدنی به انجا می رفتند.. چهار دوست جدا نشدنی... تنها دهکده جادوئی که او را به یاد دوران گذشته و دوستانش می انداخت...

تصمیم گرفت به کافه مادام رزمرتا که همیشه او – جیمز – ریموس و دم باریک به انجا می رفتند برود.

او خودش را غیب و ظاهر کرد و درست رو بروی در ورودی دهکده ایستاده بود.

به سمت کافه حرکت کرد و داخل شد.

کافه مثل همیشه شلوغ نبود... بعضی صندلی ها پر بود و بعضی خالی... عده ای مشغول بازی بودند و عده ای تماشا می کردند... به سمت پیشخان حرکت کرد برای خودش یک نوشیدنی اتشین سفارش داد.

رزمرتا نوشیدنی را به سیریوس داد و محو تماشای چهره سیریوس شد که جذاب بود ودر عین حال متوجه نبود لیوان دیگری که زیر دستش بود پر شده و در حال سر ریز شدن است...

سیریوس از اینه پشت رزمرتا سورس اسنیپ را دید که با ان موهای چرب و دماغ نوک عقابیش تازه وارد کاقه شده .و پشت پنجره ایستاده بود... بر گشت و به او نگاه کرد... خنده ای بر لبانش نشست ... چیز دیگری نمیتوانست بیش از این او را به وجد اورد...

فايبان پريويت عزيز!
پست بدي نبود. ولي به اصل داستان زياد نپرداخته بودي. اشكالاتي هم داشتي.
مثلا رفتن سيريوس به كافه اون طور كه بايد به عنوان يك زنداني تحت تعقيب نشون داده نشده بود.
جمله " كافه مثل هميشه شلوغ نبود . " كمي اشكال داره. مي گفتي " كافه مثل هميشه خلوت بود " يا " مثل هميشه در كافه جمعيت زيادي به چشم نمي خورد. " كمي بهتر بود!
همچنين آخر داستان هم كمي به قبل نامربوط بود....ورود ناگهاني سورس اسنيپ جالب نبود و با متن هماهنگي نداشت.
كمي هم بيشتر توضيح مي دادي در مورد قسمت آخر مناسب تر بود.
يك بار ديگه سعي كن چون احساس مي كني مي توني بنويسي ولي وقتي نزاشتي! موفق باشي.

تأييد نشد!


ویرایش شده توسط سارا اوانز در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۹ ۱۸:۰۷:۳۵

مدیران گلهای سایت هستند بیایید انها را بیشتر دوست بداریم.


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۵:۳۳ جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶
#5
هری سر میز صبحانه با چنگالش بازی میکرد و به نقطه ای خیره شده بود. بلند شد عینکش را برداشت و به سمت اتاق شیروانی خانه در حرکت بود. شمشیر گریفیندور که در دستش قرار دادشت را حمل میکرد. خشم زاید الوصفی او را در برگرفته بود. دیروز عینکش را که شکسته بود می خواست به وسیله جادو تعمیر کند اما حواسش نبود که به سن قانونی نرسیده و بخاطر طلسمی که انجام داده بود بازجویی میشد.

تایید شد !


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۱۰/۳۰ ۸:۳۶:۵۰






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.