هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




فکر کن رولینگ میخواد کتابو باز نویسی کنه...بهش میگفتی چه تغییراتی بده یا چه چیزایی اضافه کنه؟
پیام زده شده در: ۱۸:۵۵ یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۸۷
#1
فکر کن رولینگ میخواد کتابو باز نویسی کنه...بهش میگفتی چه تغییراتی بده یا چه چیزایی اضافه کنه؟


همیشه شاد باشو بخند


Re: از کدام شخصیت کتاب بیشتر خوشتان می آید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۶:۴۰ شنبه ۲۸ دی ۱۳۸۷
#2
از فرد و جرج چون هم به خودم نزدیک ترن هم همیشه به کمک میکردن


همیشه شاد باشو بخند


Re: كدوم كاراكتر تو فيلم به شخصيت در كتاب بيشتر نرديك بود؟
پیام زده شده در: ۰:۰۲ شنبه ۲۸ دی ۱۳۸۷
#3
به نظر من جرج و فرد فوق العاده بودن


همیشه شاد باشو بخند


Re: اعضاي سایت خودشونو معرفی کنن
پیام زده شده در: ۱۸:۰۰ جمعه ۲۷ دی ۱۳۸۷
#4
نام:هادی
سن:5/14
جنسیت:مذکر
نحوه اشنایی:گوگل
علاقه منری:کتاب:.نت.درس(نه خیلی).ورزش.فیلم دیدن.بیرون رفتن.موسیقی...
ویژگی ظاهری:لاغر(نه خیلی)مو مشکی یه کمیم افتاب سوخته
رنگ:قرمز و نارنجی
خوانننده مورد علاقه:کریس دی برگ و سلندیون
خصوصیات:شوخ.خاکی و سخت با کسی دوست میشم


ویرایش شده توسط lovely ghost در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۲۷ ۱۸:۰۲:۱۲

همیشه شاد باشو بخند


Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۳:۲۷ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷
#5
نیمه های شب بود.فردا امبریج قرار بود یه امتحان تعیین سطح از همه ی بچه ها بگیره.تقریبا همه ی بچه ها قید درسو زده بودن و به رخت خواب رفته بودن ولی این امتحان برای هری و رون و هرماینی خیلی مهم بود چون امبریج با اونا دشمن خونین بود برا همینم اونا بیشتر بیدار مونده بودن.
هری از صبح اونروز حال و هوای درستی نداشت اون نشونه انگار مثل کرم ذره ذره وجودشو میخورد...
هرماینی داشت برای جن ها کلاه میبافت وهمزمان درسم میخوند.رون که از این کار خیلی بدش میومد با تندی به هرماینی گفت
-نمیشه بجای انجمن ت.ه.و.ع مذخرفت یه کمکی به ما کنی..
هرماینی هم که انگار منتظر همچین حرفی بود
گفت
- مگه من چیکاره ی توام که همش جور کارای تورو بکشم ...
اونا همین طور باهم بگو مگو میکردن که ناگهان ذوق ذوق سر هری بیشتر شد اون دیگه توسالن گریفندور نبود...انگار دوباره بچه شده بود و توی تخت خوابش از ابر های رنگی ای که والدینش براش درست میکردن لذت میبرد...
همزمان انگار کس دیگری بود... که
کسی که میخواست به خانه ی انها برای کشتنشان بیاید...
او به خانه ی انها نزدیک شد. شورو ذوق فراوانی در وجودش موج میزد خانواده متوجه ی او شده بودند ولی دیگر لزومی نداشت کار انها تمام بود... وارد خانه شد... در این لحظه هری نه کودکیش بود ونه لرد سیاه انگار درون قدح اندیشه ی ساختگی ذهن خود بود... لردسیاه چوبدستیش را به طرف والدین هری گرفت ...نههههههههه....درد شدیدی هری را همراه با خشم فرا گرفت
-من اون بچرو میخوام عاقل باشین
ولی والدین قبول نکردنووو.....نور سبزی همه جارو فرا گرفت...
هری در تمام این مدت به فردی نا مرئی حمله میکرد و طلسم میفرستاد و ناله میکرد...
رون و هرماینی هم اونو نگه میداشتن ناگهان هری بخودش اومد .
رون
رو به هری گفت
-دیوونه چرا اینجوری میکنی...هرماینی گفت -
دوباره...
تمام بچه ها با لاس خواب هایشان به هری ظل زده بودن...
هری گفت .
نمیدونم فک کنم دوباره.....باید دامبلدورو ببینم....

خوب بود، اما بايد بيشتر تمرين كنيد. تاييد شد.


ویرایش شده توسط lovely ghost در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۲۷ ۱:۰۷:۵۴
ویرایش شده توسط آنیتا دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۲۷ ۱۰:۴۸:۴۳

همیشه شاد باشو بخند


Re: چرا اسنیپ اونقدر راحت کشته شد؟حتی یک مقدار هم مقاومت نکرد؟!!چرا؟!!
پیام زده شده در: ۲۲:۲۵ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷
#6
چون اگه مقاومت میکرد نه بین محفلیا جا داشت نه بین مرگخوارا


همیشه شاد باشو بخند


Re: صحنه محبوب کتاب 7 که میخواین توی فیلم ببینین؟
پیام زده شده در: ۲۲:۲۴ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷
#7
لحظه ای که جسد جرج و لوپین و تانکس کنار همن خیلی ناراحت کنندست مخصوصا جرج


همیشه شاد باشو بخند


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۴۱ چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۸۷
#8
نام:بورگين
سن:سيوخورده اي
جنس:مرد
رنگ چشم:آبي پررنگ
مو:نه زياد بلندو قهوه اي
ظاهر کلي:قد و هيکل متوسط تو دار
چوب جادو:بسیار انعطاف پذیر و بلند(38سانتیمتر) از چوب درخت زیتون وحشی دارای موی مرلین
دسته جارو:پاک جارو ی 2009
علاقه ها:اشیاء باستانی در مورد جادو های مختلف
پیشینه:یکی از کاراگاهان سری وزارتخونه که بادیدن تغییر زود به زود ریاست استفا داد و یه فروشنده شد
توانمندیها:استاد در مورد جادوی سیاه و چیز های مربوط به آن

قوانین ایفای نقش رو لطفا بخونید.


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۲۵ ۱۲:۲۱:۲۱

همیشه شاد باشو بخند


Re: شما كدوم قديس رو انتخاب مي كنيد؟چرا؟
پیام زده شده در: ۰:۰۵ چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۸۷
#9
به نظر من چوبدستی...
البته دردسر داره ولی باهاش میشه کارای سنگ و شنلم کرد پس بهتره


همیشه شاد باشو بخند






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.