با هری ...یا هری یا هیچکی!
ANOOSH
اسم : انوش بلک
گروه : گریفندور
نام مادر : لیزی مید
نام پدر : سیریوس
علاقه مندی ها : كوئيديچ کوییدیچ وباز هم کوییدیچ!
رنگ مو : مشکی
سن :دو سال از هری پاتر بزرگتر
قد :188
وزن:kg79
خصوصیات اخلاقی : تو دار ، کم حرف ،شجاع
سپر مدافع : دلفین
چوب دستی: از جنس درخت خیزران و آئورت ازدها
دسته جارو: نیمبوس خداد
معرفی شخصیت:
پسر هرگز رو نشده ی سیریوس بلک هستم مادرم خدمتکار رستوران سه خوک بود ...
پدرم هیچوقت دوست نداشت راجع به من حرف بزنه حتی وجودمو انکار می کرد...
مادرم ادم مسوولی نبود ..تابستون همون سالی که قرار بود برم هاگوارتز یعنی وقتی 11سالم بود بالا خره عمرشو داد به شما...در حال احتزار که بود گفت که پدرم سیریوس بلکه...خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه...
از ازکابون که فرار کرد ودمنتورا رو پکوند ترس برم داشت که نکنه بیاد منو بکشه ..رفتم پیش دامبل وگفتم قضیه رو تا شاید بادیگاردی چیزی در اختیارم بذاره ..ولی زرشک!!!بادی گارد که نداد هیچ دو ساعت هم به ریشم خندید ومدام وسط خنده هاش می گفت سیریوس بلا!..گفت که متوجه شباهتهام به سیریوس شده بوده...
در 15 سالگی بالاخره موفق به دیدن پدر عزیزم شدم..تو خونه لندن...همش منو تو اتاق پشتی ضلع غربی قایم می کرد !!!حتی شبا نامرئی ام می کرد ..همه اش به جی _کی می گفت از این پسره چیزی ننویسی که من ابرو دارم!!!
پس تعجب نکنید از این که با شخصیت من اشنایی نداشتین تا حالا!!!
شخصیتهای ساختگی تایید نمیشن. لطفا از لیست شخصیتها یه شخصیت هری پاتری انتخاب کن. موفق باشی
ویرایش شده توسط انوش بلک در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۲۲ ۲:۳۴:۴۵
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۲۲ ۱۱:۳۶:۲۳
ANOOSH
نام:انوش
سن:19
جنسيت:پسر
نحوه ی شناخت سايت: دمنتور
ویزگی های ظاهری:قد 188 وزن 79 _عاشق اینم که موهامو مث جیمزشلخته کنم ولی سخت می شه خیلی صافه _ مو قهوه ای_ چشم سبز تیره
شغل :ندارم
دانشجوترم 2 مهندسی صنایع
علاقه مندی ها:کتابای هری پاتر ....مطالعه ..ماشین گردی ...نوشتن...موسیقی... فیلم ...تاتر ...فوتبال ...سرک کشیدن توی رشته های هنری ...وخیلی چیزای دیگه.
کمی از خودم :
مظلوم نمای اب زیر کاه(البته به قول بابام!) بسیار برون گرا وگاهی هم خیلی درون گرا کلا متناقض ... .. .
ویرایش شده توسط انوش بلک در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۲۲ ۳:۱۳:۰۲
ANOOSH
مدت ها بود که دیگر گذر زمان مفهومشو براش از دست داده بود جز سختی چیزی از زندگی عایدش نشده بود هر چه بود برنده نبود ...اینده را تاریک میدی؛د هرچه بیشترازش فرار می کرد بیشتر درگیرش می شد.انگار نفرین شده بود.
بوی مرگ میداد ؛ علامات شومشو احساس می کرد. از مرگ نمی ترسید ...اما دوران بعد از مرگ را هم هنوز جلوی خودش داشت؛ شاید به قول دانته طبقه اول دوزخ انتظارش را می کشید ..در معرض بادهای مداوم برای انان که در زندگی پیش از مرگ در پیروی از امیال خود سستی وبلهوسی کردند
خیلی جالب بود.فقط یک نکته مهم : لحن رول اصولا باید لحن نوشتاری باشه و فقط در دیالوگ ها از لحن محاوره استفاده بشه. اما در کل به غیر از لحن، خیلی خوب بود.
تایید شد!
ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۲۲ ۱:۰۴:۰۹
ANOOSH
(خنک، آفتابی، دریاچه،آرام، عاشقانه، مردمان دریائی،چمن،غرق، دلخوش، نیلگون.).
هری تو کلاس اسنیپ ارام نشسته بود وهمچین داشت واسه خودش فکرای عاشقانه می کرد .(در مورد کی رو دیگه من نمیدونم ..!از مردمان دریایی باید بپرسی!!!)همچین داشت قنج می رفت واسه خودش که اگه لی لی میدیدش غرق دلخوشی میشد از دیدن بزمجه اش !!!!....تصور می کرد با طرف نشسته تو چمن زیر درختا کنار دریا چه(همونجا که جیمزو سیریوس و برو بچ اتیش می سوزوندن نودو بوغی سال پیش دیگه!! ) همچین به سقف کلاس زل زده بود که انگار به اسمون نیلگون وافتابی !!!...اسنیپ همچین اومد زد پس کله پسره جفنگ تا دلش خنک شه !!!
دوست عزیز یه مقدار بیشتر روی پست تمرکز کنید، لحن پست رو جدی بگیرید. و محتوا رو هم افزایش بدید!
تایید نشد!
ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۲۱ ۹:۳۸:۱۱
ANOOSH