آمادهاید شاهد یکی از بزرگترین و نفسگیرترین رقابتهای تاریخ هاگوارتز باشید؟ جام آتش بازگشته، و اینبار نهتنها جادوآموزان برجسته، بلکه چهار گروه افسانهای هاگوارتز در جدالی سهمگین برای کسب افتخار نهایی رو در روی هم قرار میگیرند. از ۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت، همهچیز در هاگوارتز رنگ رقابت به خود میگیرد؛ جادو، شجاعت، نبوغ و اتحاد به آزمون گذاشته میشود و تنها یک گروه میتواند قهرمان نهایی لقب بگیرد. تماشاگران عزیز، شما دعوت هستید تا از نزدیک شاهد این ماجراجویی باشید، پستها را بخوانید، از خلاقیتها لذت ببرید و با گروه خود همدل شوید. این فقط یک مسابقه نیست؛ جشن شکوه جادوی ناب است!
مورگانا لیفای نوشت: درود بر کلاه گروه بندی ناظر که جز او هیچکس نیست اینجا حاضر! چرخ زهوار در رفته و زنگ زده ی دوران دوباره چرخید و ما پس از سالها دوری و کشمکش با ماتریکس و اِنتیتی هایش،موفق شدیم پا به این جادوکده ی باستانی بگذاریم. حرکت اجرام و کیهان گویا اینگونه مقدر کرده بود که ما درست در ساعت مقدس امروز که پیشواز قمر در عقرب فرداست، پا به عرصه ی جادو بگذاریم باشد تا صورت فلکی قوچ به پشتوانه ی نیروی لایزال جادوی مان منور شود! از علم شما به وجود ما همین بس که ما عاشق زاده شده ایم،عاشق میزی ایم و عاشق خواهیم نمرد! آنقدر عاشق که نمیگذاریم پیکر های زیبای جادو آموزان به یغمای خاک برود و خونشان حیف و میل شود!از ایشان تاکسیدرمی های با دوام و محکم میسازیم و خونشان را در شیشه نگه میداریم تا دی ان ای شان حرام نشود! ستاره ی صبحگاهی ستارگان و افلاک را دوست میداریم و به هوش کلاغ وارمان مینازیم. (جاناتان: پس من چی؟منم بگو) یه کلاغی هم اینور داریم که حرف میزنه.روپایی هم میزنه.کافیه به قلعه من سر بزنین (جاناتان:روپایی نمیزنما..) خلاصه که داشتیم میفرمودیم صبوریم و مهربان،عاشق هستیم و عالم،در جستجوی رمز و راز های کیهان،ستارگان و افلاک! پیانیستیم و شاعر،آوازه خوان هستیم و نوستالژیک و فقط کمی تند و تیز خلاصه که گلی هستیم از گل های ابیس (جاناتان:به پنجه کلاغ ریونکلاو قسم دروغ میگه!خون منو تو شیشه کرده.از مودی بودنش نگم.. )
درود بر تو فرزندم!
حقا که این همه توانایی و عشقی که در تو سرشاره و عملا پیادهسازیش میکنی به همراه کنجکاویای که در وجودت میجوشه از هوش سرشار توست که باعث میشه ازت بخوام بری به...
دراکو مالفوی نوشت: "فکر نمیکنم نیاز باشه زیاد وقتت رو تلف کنی... اسلترین دقیقاً جاییه که بهش تعلق دارم. تمام خانوادهم اونجا بودن، و من بهتر از همهشون خواهم بود. بقیه گروهها... برای آدمای معمولین. من قرار نیست کنار یه مشت مشنگزاده توی هافلپاف بشینم. ما دوتامون میدونیم که اسلترین تنها گزینهست. هوش و زرنگی مهمه، ولی قدرت واقعیه که دنیا رو شکل میده. من اومدم که نام مالفوی رو بزرگتر کنم... و اسلترین تنها جاییه که میتونه همچین چیزی بسازه. میدونی، حتی قبل از اینکه پامو بذارم تو هاگوارتز، همه میدونستن کجا میرم. پدرم گفت کلاه اصلاً لازم نیست روی سرم بمونه، چون اسلترین خودش دنبال امثال من میگرده."
درود بر تو فرزندم!
میبینم که یکی دیگه از خاندان مالفوی راه خودشو به هاگوارتز پیدا کرده. خوبه که نظرمون مثل همه و جایی برای تردید وجود نداره. برو به...
سلااااااااام کلاه جون.ببخشید دوباره مزاحم شدما.ببین من حوصله ندارم میدونم تو هم حوصله نداری پس بزار رک و پوست کنده بهت بکم.یا من رو میذاری گریفیندور........یا من رو میذاری گیریفیندور.دیگه من حق انتخاب بهت دادما.به هر حال من خیلی پر انرژی و شوخ طبع و خوش خنده ام.خیلی هم شیطنت میکنم .همیشه خوشحال و شاد هستم اما امان از روزی که واقعا عصبی بشم.کسی حق نداره(جرئتشو نداره)به جز من خانواده و دوستانم رو اذیت کنه .بسکتبال هم کار میکنم و اهل مسابقه و شرط بندی.به شدت هم تیزبین هستم و مو رو از ماست میکشم بیرون.میدونی به مادری که معتقده مویی در غذا نیست چی میگن؟کومونیست هاهاها.اینم یه جوک بیمزه.امیدوارم انتخاب خوبی بکنی(مثلا گیریفیندور).بایییییی
درود بر تو فرزندم!
ذهن شلوغی داری. این، کار رو برای این کلاه پیر سخت میکنه. ولی مهمترین مسئلهای که میخوام بهش توجه کنم، شجاعت تو در حرف زدن هست. این باعث شدم بگم برو به ...
میدانم که تو ذهنم را میخوانی، پس اجازه بده از اول واضح باشم. من اینجا نیامدهام که یکی از خیلیها باشم. من نیامدهام که در سایهی دیگران رشد کنم، یا صرفاً دنبال مسیرهایی بروم که قبل از من ساخته شدهاند. من اینجا هستم تا مسیر خودم را بسازم.
در زندگی یاد گرفتهام که دنیا به کسانی که منتظر میمانند، چیزی نمیدهد. هر چیزی که ارزش داشتن را دارد، باید به دست آورد. با هوش، با اراده، با زیرکی. شجاعت؟ بیفایده است اگر هوشمندانه نباشد. دانش؟ بیارزش است اگر نتوان از آن استفاده کرد. قدرت؟ مهمترین دارایی یک فرد است، اما فقط اگر بلد باشد چطور آن را حفظ کند.
من نیازی ندارم که این را مستقیم به تو بگویم، چون میدانم که تو از قبل پاسخ را میدانی. همیشه میدانی چه کسی به کجا تعلق دارد. همیشه کسانی مثل مرا تشخیص میدهی. پس تصمیمی بگیر که سزاوار من باشد.
_رابرت هیلیارد💚
درود بر تو فرزندم!
در ذهنت جاهطلبی بسیار زیادی میبینم. اشتیاق تو به قدرت تمام نشدنیست. بدون شک برو به...
سلامم دوباره بر کلاه گروهبندی! بابت مزاحمت نابهنگام دفعه پیش که به علت عجله ی من صورت گرفته بود معذرت میخوام. احتمالا دیگه با من آشنا شدی ، اما من حرفایی که قبلا زدم رو دوباره تکرار میکنم که شاید تاثیر بیشتری بزارن ، تمام خانواده ی من گریفندوری هستن و میتونم بگم که نزار آبروم پیش خانوادم بره... قراره اینجا کلی ماجراجویی داشته باشم ، خرابکاریای زیادی به بار بیارم و حسابی خوش بگذرونم اگر بخوام در مورد نظر خودم بگم ، اصلا به اندازه ای که لیاقت هافلپاف رو داشته با شم با پشتکار و صبور نیستم ، به اندازه اسلیترین جاه طلب و بلندپرواز نیستم و به اندازه ریونکلاو باهوش نیستم ( شایدم باشم ، بهرحال کی میدونه؟) حتی خیلیم شجاع نیستم ولی ترجیحم گریفندوره ، چون حس میکنم با روحیاتم و البته خانوادم بیشتر سازگاره خلاصه که کلاه عزیزم ، بی صبرانه منتظر گروهبندیمم ، امیدوارم به اندازه من موافق باشی که اصلا هم توش دخالت نکردم!
درود بر تو فرزندم!
بیشتر از خودت در تو شجاعت میبینم. این کار رو برای من خیلی راحت میکنه. بدون شک برو به...
لطفا منو گروهبندی کن میخوام دوباره درس بخونم پایهم قویتر شه با نمره ۲۰ قبول شم برم کارآگاه مبارزه با مواد مخدر جادویی وژارت شم. هر گروهی هم دوست داری منو بنداز. من اصلا دخالت نمیکنم. فقط تو گروه گریفندور ننداز چون دامبل گریفندوری بوده و موقع فصل گرم همیشه ریشهاش میریخته و اونجا پر موی دامبله و من از اینکه وقتی دارم سوپ میخورم از توش موی دامبل دربیاد چندشم میشه. توی هافلپاف هم ننداز. چون اسپراوت اونجا بود و دختر خیلی چرکی بود و همیشه زیر ناخناش پر از خاک و گل و کرم و کخ بود و من دوست ندارم وقتی تو رختخوابهای خوابگاه میخوابم شته و کک بره تو جونم. توی ریونکلاو هم ننداز. فلیتفیک دانشآموز اونجا بود و همیشه مریض بود و عطسه میکرد. الان کل ریونکلا پر از ویروس و میکربهای فلیتویک کوتوله است. دیگه غیر از اینا هر گروهی خواستی منو بنداز. من تو انتخابت دخالت نمیکنم کلاه پیر گودریک گریفندور. راستی تو که دیدی راسته میگن کله گودریک شپش داشته؟!
درود بر تو فرزندم.
خوشحالم که از ذهنیتت نسبت به گروه ها بهم گفتی. این کار من رو برای انتخاب گروهت بسیار راحت میکنه. تو بدون شک باید بری به...
اسلیترین!
بلندپروازی، پشتکار، شجاعت و فراست در کنار هم هاگوارتز را می سازند!
فیلیوس فلیتویک نوشته: خب کلاه دوست داشتنی ( البته به نظر من یکمم عبوصی ) من فیلیوس فیلت ویک هستم بنظر خودم آدم ترسویی نیستم ، نه اینکه شجاع باشما نه فقط ترسو نیستم . از لحاظ هوش و استعداد هم یکی از دوستای جدیدم میگفت بنظرش میتونم توی دوئل آدم موفقی بشم ، البته خودمم همین فکر رو میکنم و خب نسبتا آدم باهوشی هستم . همچنین به نجوم ، ستاره شناسی و صد البته به جادو علاقه دارم اما نه از نوع سیاهش . اون دوستم که میگقت توی دوئل خوبم یچزه دیگه هم بهم گفته بود که شاید کمکت کنه اون بهم گفت « بخاطر قد کوتاه و جثه کوچولوم با نمکم » آدم منظم و مرتبی هستم و هیچ جوره نمی تونم شلختگی رو تحمل کنم .
و در آخر هم خودم دوست دارم که توی گریفندور یا ریونکلاو باشم . ممنون کلاه عبوص مهربون ♥
درود بر تو فرزندم!
توانایی تو در اجرای انواع و اقسام طلسمها که در دوئل هم به کمکت خواهد اومد، منو سوق میده به این سمت که ازت بخوام بری به...
تری اسکرز نوشته: سلام کلاه جون! خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟ به شدت آدم ترسوییام و صد البته که همیشه هم انکارش میکنم. اصلا مگه کسی هم هست که به ترسو بودن خودش اقرار کنه؟ اصلا کی گفته من ترسوام؟ از بخش ترس و اینجور چیزا که بگذریم میرسیم به شانس به شدت دوست داشتنی و مثال زدنیم. بنده به صورت ۲۴ ساعته ۷ روز هفته به لطف اقبال بلندم در معرض انواع خطرات طبیعی، مصنوعی، انسانی، حیوانی، شبحی و غیره قرار دارم. البته نمیدونم این موضوع رو گروهبندی تاثیر میذاره یا نه. صرفا گفتم بدونی هر لحظه ممکنه سقف رو سرمون خراب شه و سریع تر گروهو مشخص کنی تا بلایی سرت نازل نشده. بنده از طرف اجداد پدریم نسل اندر نسل هممون ریونکلاوی بودیم؛ پس بیزحمت یه کاری نکن با این همه بدبختی لکهی ننگ خونواده هم بشم و بذار برم پشت میز ریون بشینم. قول میدم بچه درسخونی باشم و روح بانو روونا رو شاد کنم. همین دیگه! قربون لبهی ریش ریش شدهت برم من؛ کار منو راه بنداز سریع تر برم که بقیه منتظرن.
درود بر تو فرزندم!
ببین شانس به کی رو آورده!
فکر کنم اینجا موقعیتیه که بالاخره میتونی بفهمی شاید اونقدرا هم که فکر میکنی بدشانس نیستی! چون دقیقا قراره بری همون گروهی که کل خاندانت داخلش بودن و خودت هم خواهانش هستی! برو به...
علی بشیر نوشته: خب کلاه فکر کنم نیازی به گفتن نیست خودت میدونی چه کارهای وحشتناکی کردم ولی نمیخواستم اینجور بشه ولع قدرت من رو کور کرده بود من جوون بودم میخواستم انتقام پدرم رو بگیرم ولی اون همه چیز من رو گرفت همه چیز الان تبدیل شدم به یک آدم شکست خورده که دنبال مردنه. تنها امیدم راضی کردنه وزارت خونه برای اجازه فروش قالیچه های جادویی هست ولی کی رو مسخره میکنم معلوم اجازه نمیدن که تجارت بزرگ جارو پرنده ورشکست بشه؟ ولی فکر خوبیه می تونم راز تجارت بزرگ و انحصار طلبانه کارخونه های بزرگ چوب جارو رو که جادوگران تازه فارغ التحصیل شده رو با پول زیاد جذب و از اونها بیگاری میکشن یا از بین بردن درخت های جنگل برای چوبشون رو برملا کنم.
درود بر تو فرزندم!
بارزترین ویژگیای که من در تو میبینم پشتکار زیادته! از آموزههات در مدارس جادوگری مختلف گرفته تا تلاشت برای ثبت قالیچه جادویی. بنابراین بدون هیچ تردیدی ازت میخوام بری به...