اون صدای لعنتی چی بود ؟ برای صدمین بار این سوال رو از خودش پرسیده بود. ماجرا از زمانی شروع شد که ، تو دفتر کارش مشغول مطالعه ی کتاب اصول معجون سازی نوین بود. که صدایی شنید ،مثل همیشه فضولی اش گل کرد و میخواست منبع اون صدا رو پیدا کنه ، حالا حدود نیم ساعت گذشته بود ، و او برای پیدا کردن اون صدا در راهرو های مدرسه هاگوارتز سرگردان بود.
در حال عبور از کنار خوابگاه گروه هافلپاف بود ، که ناگهان متوجه نور ضعیفی شد که از اتاقی خارج میشد در اتاق، یه در قدیمی و پر از سوراخ بود .داخل یکی از سوراخ هارو نگاه کرد ،ولی جز یه شمع و یه ایینه چیزی ندید.
وارد اتاق شد ، بوی عجیبی به مشامش رسید ، بوی کودکی ، بوی دوستی و بوی عشق با خودش گفت : این جا چه قدر اشناست ،دیگه به فکر اون صدا نبود به گذشته ها سفر کرده بود ،گذشته های دور .
رفت جلوی ایینه خودش رو دید ،تنها با صورتی غمگین و شنلی سیاه که روشنایی رو می بلعید ، اما یه دفعه زنی رو کنار خودش دید که مو هایی به سرخی اتش داشت فریاد زد:
-خدای من ؛ خدای من با گفتن این حرف قطره اشکی از چشمش رها شد و به زمین افتاد؛ خاطره ها به او هجوم اورد ، او در ایینه خودش رو دید در حالی که لیلی سرش رو شونه ی اون گذاشته بود ؛ بله، لیلی بود عشق جاودان او ؛عشق جاودان سوریوس لسنیپ .
امیدوارم راضی باشید و تایید کنید
نمایشنامه خیلی خوبی نوشتی! بهتر میشد اگه انتهای ماجرارو هم مشخص میکردی که چی میشه.
اما فراموش نکن که علائم نگارشی به کلمهی قبل از خوشون میچسبن و با یه space از کلمهی بعدیشون جدا میشن. مثلا: مری نمیدانست باید چه کند، اما این را خوب میدانست که در این لحظه ماندن بدترین انتخاب ممکن است.تو گذاشتن ویرگول (،) زیادی حساسیت به خرج دادی. بعضی جاها لازم نبوده اما تو ازش استفاده کردی. مثلا بعد از "که" یا قبل از "و". حتی در مورد نقطه هم همین اتفاق افتاده. یه قسمتایی هم ویرگول و نقطه رو اشتباها به جای هم آوردی. وقتی بین دو جمله ویرگول میذاریم که به هم ربط داشته باشن.
همچنین بعد از دیالوگ باید با دوبار اینتر زدن به پاراگراف بعدی بری و ادامه توصیفاتت رو بنویسی.
مثلا یه نمونه اصلاح شده از متنت: وارد اتاق شد. بوی عجیبی به مشامش رسید. بوی کودکی، بوی دوستی و بوی عشق... با خودش گفت: این جا چه قدر اشناست!
دیگه به فکر اون صدا نبود، به گذشته ها سفر کرده بود، گذشته های دور.تایید شد. میتونی برای گروهبندی بری.