هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۲۵ سه شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶
#1
نام:مرلین

سن:مشخص نیست

گروه:اسلاترین

جارو:همشیه عادت به پیاده روی داشته و در بعضی از مواقع ظروری تلپورت(رفتن از مکانی به مکان دیگر درزمان خیلی کوتاه)انجام میداده.

ویژگی ظاهری:رنگ چشم به رنگ آبی اسمانی و لب های قرمز رنگ

چوبدستی:چوبدستی بلند و قهوه ای که روی آن یک سنگ آبی وجود داشته

دست ساز:ساخت شمشیری از نقس اژدها

شغل:وزیر شاه ارتور

توضیحات درباره زندگی:اسم مادر انا اسم پدر مرلین و اسم پدربزرگ هم مرلین .جادوگران (کین)به محل زندگی انها حمله میکنند و پدرش را میکشند مادرس به اصرار پدرس فرار میکند و پیش پدر و مادرش میرود و میفهمد که باردار است و در اثر تب زایمان میمرد و او را بر دست پدر و مادربزگش میگذارند.



تایید شد.
خوش اومدی به ایفای نقش.


ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۸ ۰:۴۳:۵۷


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۷:۳۹ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶
#2
سلام کلاه جون.ببین من هر طوری حساب کردم فقط اسلیترین میخورم از اونجایی که سه تا گروه دیگه مخالف اسلیترینن پس انتخاب دومی ندارم میدونی ما خاصیم و اصلیلم با هرکسی دم خور نیستیم و قهرمان هم میشیم.من ادمیم که با هرکسی رفت و امد ندارم و فقط ادمای اصیل پس ازت میخوام که گروه اسلاترین رو بریا من انتخاب کنی میدونم که بهترین انتخاب ممکن روبرام میکنی به ذکاوتت ایمان دارم. در ضمن از گروه هاپلهاف و ریونکلاو که اصلا به تیپم نمیخوره ازگریفیندور هم البت به اعضا بر نخوره ولی خوب خشم نمیاد میدونی خیلی مثبتن و عادی و منم یکم دمدمی مزاجججج.دوستدارم بازم ازت خواهش میکنم اسلیترین ببخشید یکم خودخواه بودم ولی خوب جزوی از شخصیتم دیگههه و ادم باید به خودشناسی برسه تا بدونه چی برشا خوب یا بد!!!ولی خوب بعد از اسلاترین میتونم گریفیندور رو به خودم بقبولونم


ویرایش شده توسط mehdi.sh در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۷ ۱۷:۴۴:۲۴


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۳:۲۲ یکشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۶
#3
عکس سوم
از موقعی که هری به این مدرسه اومده خاطرات تلخ قدیم دوباره برام زنده شده.بعد از مرگ لیلی و جیمز پاتر تونسته بودم تا حدی با خودم کنار بیام که اون مرده ولی حالا هر لحظه که اون پسر رو میبینم یادم مادرش میفتم،اوه خدای من چقدر دلم برات تنگ شده لیلی.شاید بد نباشه که برم پیش آینه اسرار که چیزی که میخوام رو حداقل تو خیالم بهم نشون بده درسته که به اون قدرت واقعی نمی بخشه اما میتونه تا سر حدی منو اروم کنه این اینه تو این سال ها خیلی به درد من خورده و تونسته منو اروم کنه!اوه پیداش کردم اینه نفاق انگیز .....

انچه در اینه دیده میشود:(لیلی عزیزم منو تو دوباره به اغوش هم برگشتیم دوباهر به هم رسیدیم همون اتفاقی که باید میفتاد.
لیلی-سورس عزیز خیلی دلم برات تنگ شده بود اگه تو واقعا منو دوست داری ازت میخوام که کاری در حق من بکنی.
هم چنان در اغوش هم...
سورس-بگو لیلی هرکاری که از دستم بربیاد انجام میدم
لیلی-میخوام که مراقب هری باشی خواهش میکنم این اخرین خواسته من از تو خداحافظ سورس اسنیپ)
از اینه خارج میشود
سورس-اوه خدای من این دیگه چه چیزی بود بیشتر به یک چیز واقعی میخورد تا چیزی که خودم بخوام ببینم.شایدم نه شایدم من انقدری علاقه به لیلی اوانز داشته باشم که بتونم خواسته اونو متوجه بشم و حتی اینکه خودمم دوست داشتم ببینم که اون واقعا از من چی میخواد.اره حالا امشب میتونم راحت بخوام بدون اینکه از هری متنفر باشم.

توصیفاتت خیلی حالت تیتر واری داشت. توصیفات باید بیشتر نشون دهنده حس و حال اون صحنه و شخصیت باشه. امیدوارم با ورود به ایفای نقش، بهتر بشی.
تایید شد!

مرحله بعد: گروهبندی!


ویرایش شده توسط mehdi.sh در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۷ ۱۴:۳۰:۳۸
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۷ ۱۶:۴۲:۱۸






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.