http://www.jadoogaran.org/modules/xcg ... snape-confront%5B1%5D.jpgلینک عکس شماره ی 7
سوروس اسنیپ: پاتر ...باورم نمیشه...البته چرا باورم نشه...جیمز پدر تو...پسر شر به پدرش میره
هری پاتر: پروفسور گفتم که ببخشید من فکر کنم آقای مدیر بتونن چوبدستی شکسته تون رو که اتفاقی پام رفت روش رو تعمیر کنن
سوروس اسنیپ: دهن گشادت رو ببند پاتر....تو از کجا میدونی که اتفاقی شکست....لابد شیشه ی معجون گرانبها ی نازنین قبلیم هم که تو و اون دوست مو آلبالوییت شکوندینش اتفاقی بود...تو و اون دوست گوجه ایت همه ی کار هاتون رو اتفاقی انجام میدین؟ دقت کردی خودت؟
هری : اما قربان اون گوجه ای نیست....اسمش رون هست....رون ویزلی
سوروس اسنیپ: اع نه بابا ..... فکر کردی من نمیدونم.... لیست اسم تمام هاگوارتز دست منه اون موقع تو.....
هری: قربان... گفتم که ببخشید....
سوروس: فقط ببخشید؟ فکر میکنی این کافیه؟ نه نه....تو یه چوبدستی مقدس رو شکوندی.... چوبدستی منو....سوروس اسنیپ رو....من همیشه با اون کار میکردم....اون تا الان سالم بود ولی متاسفانه تا دقایقی پیش....که اون دوست گوجه فرنگیت پاش رو گذاشت روش و.............مرد.......یعنی شکست
هری: خب من الان چیکار کنم؟
سوروس: آه چه غم انگیز...چوبدستی من....باید تعمیرش کنی....خودت به تنهایی از دامبلدور جونیت هم نباید کمک بگیری
هری: چی؟
سوروس:
هری:
درود فرزندم.
رول تو فقط متشکل از دیالوگ بود. گاهی اوقات این بد نیست باید ببینیم ضربه ای به رول میزنه یا نه... اینجا لازم بود بعضی جاها توصیف انجام بشه. خواننده وقتی داره نوشته رو میخونه کاملا متوجه نمیشه تو ذهن تو چی میگذره و همین باعث میشه گیج بشه.
بعضی جاها هم سه نقطه های اضافی زده شده. روی علامت گذاری ها دقت بیشتر کن.
با همهی اینها تا حدودی به نظرم با سبک جادوگران آشنایی... اگه شناسه ای قبلا داشتی به من یا مدیران بگو تا بدون گروهبندی وارد ایفای نقش بشی.
به نظرم میتونی خیلی بهتر بنویسی... خیلی خیلی بهتر؛ اما رولت نکات مثبتی داشت که باعث میشه از اشکالاتت چشم پوشی کنم.
تایید شد!
مرحله بعدی: گروهبندی