هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۶:۱۰ شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۶
#1
عکس شماره 2
روزی که رون در جنگل می گشت توست اژدهای بزرگی درغاری زندانی شد . هری که متوجه نبود او شد به دنبال او گشت تااااا به در اون غار رسید و تصمیم گرفت با جاروی خود دوباره برگردد تا رون را نجات دهد
هری:نترس رون من تورا نجات میدهم
رون:لطفا منو نجات بده من خیلی می ترسم
هری آرام آرام با جاروی خود از کنار اژدها گذشت طوری که اژدها متوجه او نشد هری رون را از زندان آزاد کرد و آن را روی جاروی خود نشاند و بعد خود هم نشست تا به همان روش قبل از کنار اژدها بگذرد اما وقتی به ورودی غار رسید اژدها آن جا نبود و هری متوجه شد که اژدها پشت سر اوست هری سعی کرد به سرعت با جاروی خود پرواز کن تا در چنگ اژدها نیافتد ولی اژدها زرنگ تر از این حرف ها بود و وقتی هری دید نمی تواند خود و رون را نجات دهد خود پیاده شد تا اژدها سرگرم او شود و رون فرار کند هری سعی میکرد با چوب دست خود اژدها را از بین ببرد ولی نتوانست وقتی اژدها هری را گیراورد و می خواست او را بکشد سروکله ی رون پیدا شد و با جاروی خود هری او رانجات داد و هری را سوار جارو کرد رون به هری گفت من نقشه ای دارم تا از شر اژدها خلاص شویم بعد هری جلو نشست تا نقشه را عملی کند او اژدها را به درو دیوار می کوبید تا کم کم از پای دراید و همین هم شد و هری و رون توانستن از شر اژدها خلاص شوند بعد از اینکه از شر اژدها خلاص شدند فهمیدند این اژده برای کسی جز لرد ولد مورد نیست.

درود بر تو فرزندم.

اصلا ویرایش من زیر پستت رو خوندی آیا؟ یا سریعا پاکش کردی؟

ببین یکم پستت بهتر شده. ولی هنوزم مشکل داره به شدت.
اول از همه در مورد دیالوگ ها:

نقل قول:
هری که متوجه نبود او شد به دنبال او گشت تااااا به در اون غار رسید و تصمیم گرفت با جاروی خود دوباره برگردد تا رون را نجات دهد
هری:نترس رون من تورا نجات میدهم
رون:لطفا منو نجات بده من خیلی می ترسم
هری آرام آرام با جاروی خود از کنار اژدها گذشت


هری که متوجه نبود او شد به دنبال او گشت تااااا به در اون غار رسید و تصمیم گرفت با جاروی خود دوباره برگردد تا رون را نجات دهد.
- نترس رون من تورا نجات میدهم!
- لطفا منو نجات بده من خیلی می ترسم!

هری آرام آرام با جاروی خود از کنار اژدها گذشت.


متوجه تغییرات شدی؟

و اما در مورد توصیفاتت... لحن توصیفاتت دوگانگی داره. یه تیکه کتابیه، یه تیکه محاوره ای. یا کتابی بنویس یا محاوره ای توصیفاتت رو.
دیالوگ هات رو هم محاوره ای بنویس. انگار که خودت داری حرف میزنی به صورت عادی.

سوژه رو به شدت سریع پیش بردی. هنوزم از روش پریدی سریعا و خواستی سریع تمومش کنی. نکن اینکارو. راحت توصیف کن سوژه رو، با آرامش و آروم. بذار خواننده ارتباط برقرار کنه با پستت.

و لطفا وقتی من پستت رو ویرایش میکنم، بعد از من ویرایش نکن پستت رو. پست جدید بزن.

فعلا تایید نشد!


ویرایش شده توسط sobhanpower2004 در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۱۸ ۲۱:۴۹:۲۱
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۱۸ ۲۳:۳۳:۱۴
ویرایش شده توسط sobhanpower2004 در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۱۹ ۱۴:۲۴:۴۹
ویرایش شده توسط sobhanpower2004 در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۱۹ ۱۴:۲۶:۰۶
ویرایش شده توسط sobhanpower2004 در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۱۹ ۱۴:۲۸:۱۶
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۱۹ ۱۸:۲۸:۳۰

هیچ وقت به چیزی که
خودش فکر میکنه
اعتماد نکن
مگه اینکه بدونی منبع
تفکرش کجاستتصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.