فقط من به تو میگم ( به کراش ) به تو چه مربوطه
بعد از اون ماجرا سیمونز یه نقشه ی درست و حسابی کشید سوسک که بعد از اون ماجرا که خونه ی سیمونز رقاص بود و خود سوسک که کمی هم رقصیده بود حسابی جو گرفته بودش و هر روز تو کاواره تلپ بود و سیمونز هم از همین ماجرا سوسک رو تو تله انداخت و باعث ..........
سیمونز تصمیم می گیره همه چی یو به سوسم زن سوسک بگه و ........
سیمونز دم در خونه ی سوسک
تق تق تق تق تق
سوسم: کیه
سیمونز: منم سیمونز
سوسم: تویی نکبت چی کار داری نکنه بازم یه نقشه کشیدی
سیمونز:نه به خدا نقشه نکشیدم خبر در مورد سوسکه خوب اگه نمی خوای بشنوی من میرم
سوسم: خوب وایسا ببینم چی کار داری
سیمونز: بزار بیام تو تا همه چی رو برات بگم
سوسم: باشه بیا تو
البته سوسک خونه نبوده و مثل همیشه تو کاواره تلپ بوده ولی سوسک به سوسم گفته بوده که من جایی کار دارم
سوسم: خوب خبر چیه
سیمونز: اگه بدونی شوهرت هر روز کجا میره اونا سه طلاقه میکنی
سوسم: خوب بگو چی شده مردم از دل شوره
سیمونز: فردا میام دنبالت تا بریم جایی تا خودت ببینی و باور کنی که من راست میگم
سوسم: باشه
فردای اون روز سیمونز میره دنبال سوسم و هر دو با هم میرن سراغ سوسک
سیمونز: خوب رسیدیم سوسک اینجاست
سوسم:
این که یه کاوارست نکنه سوسک نه تو دوروغ میگی
سیمونز: میریم تو تا شما باورت بشه
و هر دو میرن تو ولی سوسک اونا رو نمیبینی
سیمونز: سوسک اونجاست می بینیش
سوسک که داشته با زنی ...... میرقصیده
سوسک: اوه عزیزم من قشنگ میرقصم میدونم قشنگ میرقصم و اه چقد تو زیبایی
سوسم که خیلی عصبانی میشه از پشت میره سراغ سوسک و سوسک رو صدا میزنه سوسک به محض این که روشو بر میگردونه سوسم چنان نواخت تو گوش سوسک که
من به جای سوسک گریم گرفت
و سوسک رو کشون کشون
برد محضر تا طلاقشا از سوسک بگیره سوسک که حاج و واج مونده بود گفت
سوسک: خواهش میکنم منو ببخش سوسم دیگه از این غلتا نمیکنم نه از من طلاق نگیر
سوسم: دیگه برای این حرفا دیر شده
و بالاخره سوسم از سوسک جدا میشه و سیمونز از شنیدن این خبر فوق العاده خوشحال میشه که تونسته بالاخره سوسک رو از سوسم جدا کنه
چند روز بعد که سوسک میفهمه همه ی قضایا زیر سر سیمونز بوده یه نقشه ی دیگه برای سیمونز میکشه
سوسک: ................
( بقیش با شما سوسک عزیز )