مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم میرساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامهریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیتهای شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.
تنهاموردی که شایدبشه بهش اشاره کرد اینه که قسمت مربوط به بلیز (معاون عزیز سابق ارباب) کمی گنگ و در عین حال غیر ضروری بود.نمیدونم منظور خاصی داشتین؟مثلا اشاره به خارج شدن بلیز ازگروه مرگخوارا یا یه همچین چیزی...به هر حال اون قسمت نتونسته به خوبی با پست هماهنگ بشه.
تره ور به طرف دستگاه موصاف کن سوروس رفت و روی آن نشست: - یعنی حالا راس راسی مرده؟ قورررررررررررررررررررر!
ولی تره ور زبانش را درآورد و جملۀ لرد سیاه را در هوا قاپید:
بلاتریکس با بی حوصلگی بحثی را که (بدون تردید) می رفت دامنه دار شود، قطع کرد: - حالا درست یا غلط، انگاری روح بابای لرد که ویلون و سیلون و سرگردون بوده پریده تو تن این مردک! باید ببینیم از این قضیه چطور می تونیم به نفع کافه استفاده کنیم.
مورگان در حالی که لحظه ای از گلگو چشم برنمی داشت با لحنی آمیخته با ترس و ابهام :
- باید حافظشو پاک کنیم تا دیگه طلسم یادش نیاد.
پشت دیوار حیات خلوت
ششششششششششششش .... خبرای خوبی دارم .... طلسم کار گلگوست ....ولی اونا چون از مژده لرد خبر ندارن میخوان حافظه گلگو رو پاک کنن .... باید یه جوری اون طلسمو گیر بیاریم ...
لرد از جایش بلند شد و نگاهش را به آسمان تاریک شب دوخت.
- من از یه کار ماگلا خوشم اومد ... وقتی به اصطلاح خودشون رفتن تو فضا دیدن همه ی دنیا توی تاریکی غوطه ور است و حتی خورشیدای بزرگم نمی تونن روشنش کنن. یعنی اصل دنیا تاریکیه و می دنین کار ما چیه ؟
لرد چوب دستیشو شمع های چلچراغ سقف گرفت و آن ها را خاموش کرد و با صدایی که به زحمت راه خود را از درون تاریکی پیدا می کرد اضافه کرد : " کار ما اینه !!!
نارسیسا : هوی چه خبرته مگه نگفتم کسی نباید بفهمه ؟
بلا در حالی که به دقت به لرد خیره شده تا اگه لرد حرفی زد بفهمد رو به لرد می کنه و می گه : لرد شما خیلی خوش تیپید فقط اگه مو داشتید نور الا نور بود .
لرد : تازه فهمیدی من خوش تیپم . من وقتی تو کوچه ناکترن راه می رفتم همینجوری ساحره دنبال بود .
بلا :![]()
بلا در حالی که به دقت به لرد خیره شده تا اگه لرد حرفی زد بفهمد رو به لرد می کنه و می گه
نارسیسا با خیال راحت ، یک گوشی تلفن همراه ماگلی را در دست گرفته و سعی می کند با دفتر روزنامه پیام امروز تماس بگیرد : الو ! اونجا پیام امروزه ؟