کراب با دهان باز به شپش نگاه کرد که تبدیل به انسان شده بود.
ناگهان مروپ جیغ کشید و میخواست پا به فرار بگذارد که لرد جلویش را گرفت.
-مادر جان چه شده.
-خون آشااااااااااااااااااااااااااااااام
کراب آمد و شپش آدم شده را وارسی کرد ، بله مادر مروپ راست میگفت او خون آشام بود. دو دندان تیزش از زیر سبیل چخماخی جو گندمی اش بیرون زده بود، چشمانی به قرمزی خون داشت و پوستی رنگ پریده و سفید. کراب سریع او را به بیرون پرتاب کرد اما در عرض چند ثانیه دوباره در سالن زیبایی ظاهر شد.
- برو بیرون!
- نمیرم
خون آشام همان جا ایستاد.
کراب ناچار بود آن را به شاگردی قبول کند.مروپ هم تازه از حالت غش در آمده بود و میخواست سفارشاتش را بگوید.
-خب سفارشتان چیست؟
-اومدم موهای گل پسرم را کوتاه کنید.و یک سر و سامانی هم به من بدهید.
-ببخشید خانم محترم ولی پسرتان مویی ندارد که کوتاه بشود.
-تو دخالت نکن خون آشام خنگ.
-چشم.
-خب مروپ من کارهای تو را میکنم و این خون آشام هم کار جناب لرد را.
-ای وای این این خون آشام خنگ به پسر یکی یدونه ام آسیب نرسونه!
-نه نمیرسانم.
کراب مروپ را برای آرایش و اینجور کارها میبرد و خون آشام هم لرد را میبرد.
- خب بگو اسمت چیست خون آشام.
-تو چیکار داری کچل.
لرد که تحمل این بی احترامی را نداشت کار وحشتناکی کرد.
-آواداکداورا
حالا بهتر شد.
لرد خودش قیچی صورتی را برداشت و وانمود به کوتاه کردن موهایش کرد.
آن طرفتر کراب داشت مروپ زشت را تبدیل به هلو میکرد. اول ناخن هایش را کاشت کرد و لاک زد،دوم موهایش را رنگ کرددو شست، سوم لب های مروپ را پروتز کرد و به آنها ماتیک آلبالویی زد، چهارم ابروهایش فرم داد، پنجم به گونه هایش ژل زد و به آنها رژ گونه و در آخر مروپ در دستگاهی قرار داد تا برنزه شود.بالاخره مروپ به نزد پسرش رفت
-یا صاحب وحشت با خود چه کردی؟
- پسرم چه طور شدم؟
-...
-پسرم؟
-...
لرد سیاه خشک شده بود حالا در آوردن او از حالت دردسری بود.