سلام
یه بررسی کوتاهی میکنم نظرات رو !
نقل قول:
اول از همه واضح بودن کتاب واقعا من رو جذب می کرد .
کتاب دارای پاراگراف بندی خیلی خوبی بود و چشم رو ازار نمی داد.
داستان هری پاتر یک چیز جدید بود و مثله بسیار از داستان ها تکراری نبود.
هری پاتر داستانی داشت که خود بخود ادم رو بخودش جذب می کرد.
رابطه ی بین شخصیت ها و بین کتاب ها بسیار جالب بود . رولینگ نهایت تخیلش رو توی این کتاب بکار برده بود .
تعداد کتب کافی بود .بعضی کتاب ها از حد می گزرونند و خیلی طولانی می کنند مانند امیلی رو دا که دلتورا ر و تا می تونست کش داد ولی بعضی کتب به اندازه هستند که من واقعا خوشم می اد از هری پاتر چون در این دسته قرار دارد
واضح بودن رو نمیشه به عنوان جاذبه های هری پاتر در نظر گرفت ، رمان های دیگه هم این مورد رو در بر میگیرن !
پاراگراف بندی کتاب بی ارزش ترین چیز توی یه کتاب هست ، منظور از جاذبه های هری پاتر ، عوامل جذب کننده داستان هاست ، نه شکل ظاهری و پاراگراف بندی و اینها .
گفتی هری پاتر داستانی داشت که خود بخود آدم رو جذب میکرد ، هر کسی که رمان و کتاب داستانی رو برای این هست که چیزی از اون داستان جذبش کرده ؛ ما این رو میدونیم و میخوایم که جمع آوری کنیم که چه چیزی از هری پاتر ما رو به خودش جذب کرده !
تعداد کتب هم اهمیتی نداره ، ممکنه یه نویسنده داستانش رو توی یه جلد تموم کنه ، ولی بینهایت خسته کننده باشه و نویسنده ای توی صد ها جلد این کار رو کنه ولی داستان نه تنها خسته کننده نمیشه و ارزشش کم نمیشه بلکه اتفاقی بالعکس رخ میده !
میشد در مورد رابطه شخصیت ها بیشتر بنویسی ، توضیح کاملتری بدی ، گنگ بود !
نقل قول:
من به این خاطر از هری پاتر خوشم اومد که شخصیت اول یه قهرمان خیلی خوب نبود. اون گاهی دروغ هم میگفت ، قانون رو هم میشکست و ... من تا موقع خوندن اولین کتاب هری پاتر اصلا به اینطور قهرمانها بر نخورده بودم.
دقیقا ! این هم یکی از جاذبه های هری پاتر هست ، یعنی اینکه شخص اول داستان ، مثل سایر داستان ها یه فرد برتر نیست و یه آدمی هست مثل سایرین که گاهی مواقع از سایرین هم ضعیف تر میشه ؛ این رو میشه به عنوان یکی از مهمترین عوامل جاذبه ازش یاد کرد .
در آخر این مورد به مقاله اضافه میشه . نقل قول:
ایول به داش پرسی!!!
به این میگن یه تاپیک خوب و توپ!!!
خود من از 6 تا کتاب اول هری پاتر خیلی خوشم اومد!دلیل!
از نظر من نبود احساسات در نوشته های رولینگ در این کتابها باعث شد که کتابها بتونن موفقیت کسب کنند.
منظور احساسات نوشتاری هست که بطور مثال رولینگ بیاد و هری رو یه ابر مرد بسازه یا یه قهرمان،بلکه هری یه پسر عادی بود که همه فکر میکنن خارق العاده هست.
دومش شخصیت پردازی خیلی قوی رولینگ که واقعا در حد یه شاهکار عظیم بود از نظر بنده.
همه شخصیت ها بصورتی رفتار میکردن که گویا در دنیای حقیقی هستند و جزو خاطرات نویسنده بشمار میروند.
ما کمتر جایی میخوندیم که هرمیون بیاد و یه ادم غیر مقرراتی باشه و بر عکس همیشه منطقی فکر میکرد.
یا شباهت سرنوشت تام ریدل و هری پاتر.
هر دو یتیم بودند،ولی تام از همون اول با ورود به اسلیترین خودش رو به جادوی سیاه رسوند در صورتی که هری از رفتن به اسلیترین امتناع ورزید.
ولدمورت دیگران را فدای زندگی خود میکرد و هری خودش رو بارها بخاطر دیگران فدا کرد.و موارد بسیار زیاد دیگه.
مکان ها و نوع نوشتاری هری پاتر بسیار قوی بود و یکی دیگه از قدرتهای رولینگ تشبیه بود که اجسام رو به اجسامی دیگه تشبیه میکرد که این کار باعث زیبایی کتاب میشد.
نکته بعدی وجود داشتن اسرار زیاد در کتابها که باعث میشد خواننده مجذوب بشه و کتاب رو ادامه بده و در 90% اتفاقات خواننده دچار اشتباه میشد.
و جالب اینجاست که اگر خواننده کمی دقت کنه میتونه کل کتاب رو حدس بزنه اما این کار بصورتی انجام گرفته بود که غیر ممکن بنظر میرسید.
داستان با اینکه با شانس پیوند خورده بود اما باز هم بصورتی بود که خواننده متقاعد بشه و به کتاب خرده نگیره.
اول از همه اینکه حرفی که در مورد تاپیک گفتی نظر لطفته ، به نظر من اگر در مورد یه سری از موارد واقعی تر بحث بشه تا یکسری مسائلی که بحث در موردشون بی فایده هست مثل اینکه سیریوس چرا مرد ! جالب تره ؛ هر چند این تاپیک زمانی ارزش پیدا میکنه که اعضای خوبی مثل شما نظراتشون رو دقیق و کامل و با اطلاع قبلی مطرح کنن تا یه جمع بندی خوب بشه .
شخصیت پردازی ای که گفتی هم یکی از نکات قوت هست ، نویسنده ها اصولا از شخصیت هایی که دیدن یا بوده برای داستان هاشون استفاده میکنن ، ولی رولینگ به نظر من شخصیت ساخت ! اون تعداد زیادی شخصیت استفاده کرد که هر کدوم یه خصوصیات و ویژگی های منحصر بفردی داشتند .
در آخر این مورد به مقاله اضافه میشه . شاید بشه شباهت سر نوشت رو هم یکی از جاذبه های هری پاتر عنوان کرد ، ولی نیاز به توضیحات بیشتریه .
وجود داشتن اسرار زیاد هم بدون شک یکی از جاذبه ها هست ، ما برای کتاب ها حدس های زیادی میزدیم و راه های زیادی رو برای مسائل مطرح میکردیم و سعی میکردیم مرتبطشون کنیم ؛ ولی وقت کتاب رو میخوندیم ، واقعا شاهکار بود ، رولینگ ایده و اسرار هایی خلق کرده بود ؛ ارتباط های جالبی بین هر چیزی که مرح بود قرار میداشت و راه کارهای جالبی !
در آخر این مورد به مقاله اضافه میشه . ممنون از نظراتی که داده شد و داده میشه ، هر نظری ارزش پرداخت و بررسی داره برای بدست آوردن یه نتیجه خوب
موفق باشید