بیرون در کلاس...
گراپی: حاجی در قلفه!
من: قفله! می بینم کار مرلینه!
سوروس: همی از کجا دانی یا حاجی؟
من: چون یه تیکه ریشش لای در گیر کرده کنده شده! گراپی بشکنش!
گراپی: اسپکتپاترونوم!
من: اه! کمتر آخر فیلم سوم هری پاتر رو نگا کن گراپی! بابا از روش های سنتی! نگا کن سوروس جان توی کلاس یدونه یخچال هستش که توش....
سوروس: آخ جون! حمله...!
من: دیدی ! به روایتی در فتح قلعه خیبر از سوروس به عنوان دژ کوب استفاده کرده اند! خوب بریم داخل... به به اینجا چرا کلاس آناتومی شده! چقدر اسکلت هست!
گراپی: حاجی جان فک کنم بچه های کلاسن...
من: آخی! حیوونی ها! البته اشکالی نداره درس خون نبودند! گراپ جان برو بیرون بزن کلاس بازگشایی شد و همه روزه باز است! این اسکلت ها رو هم ببر برای تام توی دیگ سوراخ بزنه به دیوار تزئیناته به هر حال...
گراپ گراپ! گوش کن ببین اگه مرلین این دور و ورا نیست اینجا یه کم هم وردهای خیلی سنگین سیاه مذهبی آموزش بدیم!
برو دیگه! راستی یخچال رو هم ببر مواظب باش سوروس توشه!