هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۱۱ یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۷

مهرداد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۷ جمعه ۱۷ آبان ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۴۳ سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۷
از دهکده های دور بریتانیا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 11
آفلاین
هری ودوستش پرواز می کردند.پرواز هری زیبا بود.ناگهان اسنیچ طلایی با عجله دور جاروی هری دورزدودوست هری داشت از جارو می افتادکه هری ردای آبی اورامحکم گرفت واورا از مرگی حتمی نجات داد....


سلام...

به نظرت کم نبود...؟ اگه یه کم بیشتر از این بنویسی، راحت تر می تونم تایید کنم. به نظرم اومد خوب مینویسی....ولی واسه قانع کردنم دفعه بعد بازم هرچقدر می تونی خوبتر بنویس!!


فعلا تایید نشده...


ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۲۷ ۱۶:۱۷:۲۷

اشیاء مقدس مرگبار


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۳:۴۶ یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۷

پروفسور کتل برنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۱ شنبه ۹ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۴۴ سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۷
از نزد ریش دراز خردمند
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 20
آفلاین
پرواز - دوست - زیبا - اسنیچ - آبی - عجله - جارو - طلایی - دور – محک
-------------------------------

خورشید فروزان ، بی مهابا نور درخشان و طلایی رنگش را بر زمین دوست داشتنی کوئیدیچ می تاباند.
آسمان آبی نیز بدون هیچ ابر و مهی ، زمینه مناسبی را برای یک بازی کوئیدیچ تمام عیار آماده می کرد.

دو تیم مقابل یکدیگر ایستاده بودند و همدیگر را محک می زدند ... سوت بازی توسط داور نواخته شد و دو تیم در آسمان پرواز کرده و اوج گرفتند.

چوچانگ ، جست و جو گر تیم راونکلاو ، بالاتر از همه در اوج ایستاده بود و با چشمان تیزبینش اطراف را جست و جو میکرد که ناگهان اسنیچ طلایی را در حالیکه سر در گم این طرف و آن طرف می رفت مشاهده کرد.

با عجله ، تلنگری به جارویش زد و به طرف اسنیچ حرکت کرد ... صدای تشویق تماشاگران دیوانه کننده بود. یک نظر ، آلبوس دامبلدور را در قسمت تماشاگران ویژه دید که لبخندی بر لب داشت و چندی بعد ... اسنیچ طلایی رنگ ، همچون مرغ زرینی در دستانش برای آزادی خود تقلا می کرد.



مرسی..!!

قشنگ بود...!


ممنون...و تایید شد!


ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۲۷ ۱۶:۱۲:۰۴

...


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۲:۳۶ شنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۷

سدریک ديگوریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۷ جمعه ۲۴ آبان ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۰:۰۸ شنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 21
آفلاین
پرواز - دوست - زیبا - اسنیچ - آبی - عجله - جارو - طلایی - دور – محکم

فقط پرواز را دوست نداشت ، مانور در آسمان آبی و طبیعت زیبا خوشحالش میکرد. بادی که در موهایش میپیچید و دستانش که آنقدر محکم به دور جارو حلقه شده بود که تمام انگشتانش سفید بود.

اسنیچ طلایی با عجله تمام از او میگریخت و او با دلی که میخندید و چشمانی که آسمان را میکاوید به دنبالش می رفت ...


سلام

تایید شد....


ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۲۵ ۲۳:۰۴:۵۷


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۱۸ شنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۷

لوسیوس مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۳ دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۲ پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۲
از تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 229
آفلاین
پرواز - دوست - زیبا - اسنیچ - آبی - عجله - جارو - طلایی - دور – محکم

آسمان آبي را دوست
داشت و مي خواست همانند اسنيچ طلايي پرواز كند و دور
تا دور آسمان را بچرخد آسمان خيلي زيبا و زيباتر شده بود ولي ناگهان يك چيز نرمي از پايش سر خورد جيغ بلندي كشيد موجود چندش آوري به نام سوسك واي خدا
با عجله جارو
را بر داشت و محكم بر سر سوسك بيچاره كوبيد و به فكر اين بودش كه كلمات تمام شد.


من برگشتم


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۲:۲۰ شنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۷

مونتگومریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۰:۴۵ دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 588
آفلاین
پرواز - دوست - زیبا - اسنیچ - آبی - عجله - جارو - طلایی - دور – محک

دوست من،پرواز را در دل آبی آسمان به من بیاموز.بگذار من نیز،همچون جارو سواران،همچون اسنیچ طلائی در دور دست پرواز کنم.



چه قشنگ بود...


ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۲۵ ۲۲:۵۰:۴۳

تا زمانی که عشق دوستان هست، مونتی هرگز فراموش نخواهد شد!!


[i][b][color=669933]"از این به بعد قبل از


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۲:۱۶ یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۷

آموس ديگوري


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۰ یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۳۹ سه شنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۷
از راه راست :دی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
پرواز - دوست - زیبا - اسنیچ - آبی - عجله - جارو - طلایی - دور – محک

---------

نخست بار در حین پرواز دیده بودش ؛ بار دیگر به بهانه ی کوییدیچ به آسمان آبی پناه می برد تا شاید یارش را نشانش دهد .
چند متر دور تر دختری زیبا رو سوار بر جارویی نچندان کهنه با عجله به دنبال اسنیچ طلاییش آسمان را می کاوید .
چه می شد اگر می توانست روزی با او دوست شود ؟

:دی


چه عشقولانس! تاييد شد!


ویرایش شده توسط آنیتا دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۲۱ ۹:۱۴:۴۸

اراده موجب آزادی است ، زیرا خواستن آفریدن است . اینست تعلیم من و تنها کار شما آموختن فن آفریدن خواهد بود .
نیچه


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۵۳ یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۷

دراکو مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۲۶ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶
از وزارت سحر و جادو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1028
آفلاین
مسابقه به لحظات حساس خودش نزدیک میشد و تماشاگران تیم پاورداس ایستاده بازی رو تماشا میکردند !!
گزارشگر : حالا این دراکوئه که شونه به شونه ی الکسی به دنبال اسنیچ حرکت میکنه !! تنها چند سانت متر ... عالیه !! با یک دور قشنگ اونو جا میذاره !!عجله کن پسر ... تو میتونی !! دراکو تنها چند سانتی متر با گوی طلائی فاصله داشت اما ...
وااااااااای خدای من ...
سووووووووووت
پنسی مستقیم به سمت الکسی میره و مشت محکمی به صورت اون میزنه
سوووووووووووووت
داور : کافیه ...
گزارشگر : چه خر تو خری شده اون وسط زمین ؛ حیف بازی به این زیبایی نیست به اینجاها بکشه ؟؟ همه بازیکنا از جاروهای خودشون پایین اومدن و در حال کتک کاری هم دیگه هستند !! ووواااو چه کثافت کاری شده اون وسط ...
تماشاگران آبی پوش تیم پاورداس به نشانه اعتراض در حال فحاشی به الکسی هستند که مانع دراکو برای گرفتن اسنیچ شده بود
گزارشگر : بله با دو کارت زرد قائله ختمه به خیر شده گویا ؛ فاصله ما خیلی دوره ولی بله داور بعد از دو کارت زردی که متوجه نشدم به چه کسایی داد به پرواز در میاد و بقیه بازیکنام پشت سر اون از زمین بلند میشن !!
روی اسکوربورد ورزشگاه :
کارت زرد : الکسی از تیم سرخپوشان
کارت زرد : پنسی پارکینسون از پاورداس


خب الان به نظرت من چی باید بگم؟

معلومه که تایید شد!


ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۱۲ ۲۳:۳۴:۰۷


وزیر مردمی اورجینال اسبق


تک درختم سوخت ، پس بذار جنگل بسوزه


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۵:۲۱ یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۷

هرمیون گرنجر**نازنازي**


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۹ یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۴:۱۳ یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 13
آفلاین
پرواز - دوست - زیبا - اسنیچ - آبی - عجله - جارو - طلایی - دور – محکم

درآسمان آبی پرواز میکند و به دنبال اسنیچ طلایی میگردد.
در نقطه ای دور آن را میابد. جارو را محکم میگیرد وبا عجله به سویش میرود.
دوست دارد آن رابگیرد وگرمایش را با تمام وجود حس کنداما.........................
باصدای گزارشگر که به نفع مالفوی سوت میزند ,فقط سرماست که تا عمق وجودش جاری میشود



سلام...
پست خوبی بود..!

اما اگه بتونی یه بار دیگه هم بنویسی برام....خیلی خوشحال می شم! اونوقت با خیال راحت می تونم تایید کنم....یه پست دیگه، با همه ذوق و هنرت! یه پست خیلی خیلی خوب!



فعلا تایید نشد...


ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۱۲ ۲۳:۳۰:۲۷


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۵:۵۵ چهارشنبه ۸ آبان ۱۳۸۷

پنسی پارکينسون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۷ چهارشنبه ۸ آبان ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۸:۴۸ شنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۷
از تالار اسلیترین
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1
آفلاین
پرواز - دوست - زیبا - اسنیچ - آبی - عجله - جارو - طلایی - دور – محکم

عجله تنها حسی بود که در هنگام پرواز به سمت دوست زیبایــم ، اسنیچ طلایی داشتم . در آسمان آبی روی جارویم به دورش چرخیدم و او را محکم در آغوش کشیدم .




قشنگ بود...!
خیلی قشنگ بود اما حیف که کم بود! میشه یه بارم بنویسی که این بار راحت بتونم تایید کنم؟ به همین قشنگی! شایدم بهتر!

مرسی!



تایید نشد...


ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۱۲ ۲۳:۲۹:۵۵


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۶:۰۸ چهارشنبه ۸ آبان ۱۳۸۷

گریندل والدold3


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۳:۰۸ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۶:۱۶ یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۷
از زندان نورمنگارد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 16
آفلاین
پرواز - دوست - زیبا - اسنیچ - آبی - عجله - جارو - طلایی - دور – محکم[/color]

-----------------------------------------------------------------------------

تماشاچیان در حالیکه دورتادور زمین بازی نشسته بودند، تیم محبوب خود را تشویق میکردند. عده ایی نیز پرچم تیم خود را در دست داشتنند و با خوشحالی آنرا تکان میدادند.
گزارشگر بازی در حالی که در محل مخصوصش قرار میگیرفت صحبتش رو شروع میکنه:"خانم ها و آقایان خیلی خوش آمدید. بازی تا لحظاتی دیگر بین تیم های گریفندور و اسلیترین شروع میشه. هم اکنون داور مسابقه رو میبینیم که داره وارد زمین میشه و صندوق مخصوص توپ ها رو با خودش حمل میکنه"
سروصدای تماشاچیان بیشتر شد.وقتی که به وسط زمین که رسید صندوق را پایین گذاشت. در حالی که ردای آبی رنگش را مرتب میکرد با اشاره دست از بازیکنان خواست که سرجای خودشان قرار بگیرند. دستهایش را به سمت صندوق برد و ابتدا ضامن صندوق و سپس ضامن توپ ها را رها کرد. با اینکار دو توپ قرمزرنگ بازدارنده به همراه گوی طلایی رنگی که به آن اسنیچ نیز میگفتند به هوا پرواز کردند. پس از اینکار توپ اصلی را برداشت و در حالی که سوتش را بردهانش میگذاشت، به سمت آسمان پرتابش کرد و در سوتش دمید.
بازی شروع شده بود. بازیکنان در حالی که سوار بر جاروهایشان بودند به سرعت به سمت بالا حرکت کردند.
"...بله... با سوت داور مسابقه هم شروع میشه و بازیکنان دو تیم با یه جهش به هوا میرند.حالا مهاجم تیم گریفندور رو میبینم که با حرکتی زیبا توپ رو زودتر از بقیه میگیره و به سمت دروازه حریف حرکت میکنه. ولی صبر کنید...آخ سرم.... عجب ضربه ی محکمی بود.... اگه سرش نشکسته باشه واقعا شانس آورده. بله، دیدید که مدافع اسلیترین با ضربه ی محکمی که به توپ زد باعث شد که توپ به سر مهاجم گریفندور بخوره و توپ از دستش رها بشه. من عاشق این مدافع و ضرباتش هستم و خیلی هم دوستش دارم. شاید در آینده هم با هم...ببخشید... بله به بازی برمیگردیم. حالا این مهاجم اسلیترینه که با عجله توپ رو میگیره و به سمت دروازه گریفندور میره. همه رو جا میذاره. عجب بازیکنیه این لرد. چه میکنه. و حالا... دروازه بان رو هم رد میکنه و با یه ضربه استثنایی توپ رو وارد حلقه میکنه. گل...گل...گل. اسلیترین 10...گریفتدور 0.


پاورقی: شخصیت لرد که در داستان به آن اشاره شده ساختگی میباشد و از کتاب گرفته نشده است.



سلام...
خوب بود...فقط اینجا ما باید یه چیز کوتاه بنویسیم، اما این یه کم بلند شده بود! ولی در کل خوب بود! ممنون!

در ضمن ببخشید خیلی که دیر شد!

تایید شد!


ویرایش شده توسط Lord☺Voldemort در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۸ ۶:۰۹:۵۹
ویرایش شده توسط Lord☺Voldemort در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۸ ۶:۲۰:۳۷
ویرایش شده توسط L☺rd در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۸ ۲۲:۳۹:۱۷
ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۱۲ ۲۳:۲۵:۱۴
ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۱۲ ۲۳:۳۶:۵۱







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.