جلسه اول!آنروز همه بچه ها در پی یافتن تیکه های چوب خشک مشغول زیر و رو کردن حیاط هاگوارتز بودن!
در گوشه ای دور افتاده ...
- ... بعد از آن در سوم مارس سال 1253 میلادی قانون مبارزه با رویش بی رویه علف های هرز جلوی دروازه هاگوارتز به تصویب ستاد مرکزی باغبان های بی کسب و کار هاگوارتز رسید اما بلافاصله اعضای شورای دوازده نفره هاگوارتز و هفت تن از علاقه مندان به حفظ محیط ریست در اعتراض به این حرکت خصمانه دست به اعتصاب غذایی زدند که منجر به کشته و زخمی شدن ....
رون: هرمیون فهمیدیم تاریخچه هاگوارتز و از آخر به اول حفظی! حالا خفه شو!!!
هرمیون: روووووون.. این خیلی مهمه ... تاریخچه هاگوارتز واقعا اثر گولاخیه و من موندم چطور شما دو تا نمیخونینش !!!
هری: اه .. ساکیت! مگه نشنیدید که پروفسور زابینی چی گفت؟ ما باید ... تا آخر زنگ سبد هامونو پر از چوب خشک هایی که مخصوص ساخت سر جارو هست، بکنیم وگرنه پروفسور زابینی خیلی عصبانی میشه!
رون: بابا ما خودمون خیلی خفنیم، توی تیم کوییدیچ منطقه هستیم پارتیمون کلفته .. حق نداره عصبانی بشه!
بامبابابابوومممبولی بیییمبولی بابااام ...
هری گوشیشو از جیبش میکشه بیرون ...
- بله بفرمایید؟
پشت خط:
جیمز سیریوس: الو بابایی ... الان پسر مالفوی بهم گفت بابای نرِ خرت .. هنوزم برای کلاس های جبرانی میاد هاگوارتز تازه ساعت قبلم بخاطر حرف زدن از کلاس افتاده بیرون ... این خبر صحت داره؟
هری: نه پسر گلم ... بابات و عمو ویزلی الان تو دفتر کاراگاهان مشغول بررسی یک پرونده مربوط به قتل های زنجیره ایِ خیلی گولاخی هستن تا امنیت اجتماعی رو برای جامعه جادوگری فراهم سازند...
جیمز: آخ جــــــــــــــــــــــون میدونستم پسر مالفوی یک دروغگوئه و بابای من قهرمان قهرماناست ! بابا بابا ... مواظب خودت باش .. خیلی خطرناکه ... بوس بوس بوس ..
هری: ...............
(ادامه این مکالمه فاقد هرگونه مطلب مهمی میباشد)
- پاتر! صد بار بهت گفتم تو مدرسه حق استفاده از هیچ وسیله غیر اخلاقی نظیر موبایل و ام پی تری و آیپاد و پلستیشن سه و ... نداری! 5 امتیاز از گریفندور کم میشه ...بچه ها برمیگردن و ناگهان پروفسور زابینی رو میبنن که به شکل خفنی از پشت درختا اومده بیرون و خودشو یواشکی به پشتشون رسونده!
هری: نـــــــــــــــــــــه! پروفسور ... کار واجب بود ... بخدا جینی تصادف کرده .. الان رفته تو کما دکتر گفته باید معدشو دربیارن وگرنه زنده نمیمونه ...
پروفسور زابینی: پنج امتیاز دیگم بخاطر خالی بندی بیش از حد و اعتراض به تصمیم داور کم میشه... زیادیم حرف بزنی تو انبار جاروهای فیلچ زندانیت میکنم و تا تمامی جاروهای عادی رو از جاروهای واقعی تشخیص ندی هم حق خروج نداری ...
هرمیون: پرفوسور ... بر طبق ماده 2 آیین نامه مقرراتی مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز که در بند سوم پخش هشتمو ستون چهارم اومده که میگه ....
پرفسور زابینی: بسه دختره گندزاده ... کچلم کردی با این بلبل زبونیات ... بیست امتیاز دیگه از گریفندور کم میشه تا دلم خنک شه!
هرمیون: روووووون! بهش یه چیزی بگو مثلا شوووَرمی!
رون: قاه قاه قاه! ایول پروفسور خدایی این تیکه رو خوب اومدی .. حرف دلمو زدی ... تو خونم هی سرمو میخوره
(نهایت غیرت و اینا)
پروفسور زابینی: آره خدایی پروتی پتیل به این خوبی! چرا باهاش به هم زدی؟ ... تو خونه چطوری اینو تحملش میکنی؟
رون (با حالت غم زده) : هیــــــــــــــــــــــــــــــــی!
هرمیون!!!!!!!
سانسور ....
پروفسور زابینی: خب وقت تمومه ... به صف بشید اسماتونو رو سبداتون بنویسید .. بیارید تحویل بدید ... پاتر دستتو از تو دماغت درار .. فکر نکن ته صفی نمیبینمت!!!
-----------------------
تکالیف:1- چه نوع شاخه هایی برای سر جاروهای کوییدیچ مناسب تره؟ (منظور همون قسمتیه که باهاش جارو میزنن شاید دُمش میشه!)
2- راههای تشخیص جاروی معمولی از جاروی جادویی را نام ببرید.
3- نحوه صحیح نشستن روی جارو به طوری که فرد در حین پرواز کاملا احساس راحتی کند را توضیح دهید.