پنه لوپه
دامبلدور فقط حدس زد؟!
اینهمه زحمت کشیده بود تا بتونه جان پیچ رو پیدا کنه و جون مهره اصلی نقشه ای که در همه این سال ها برای نابودی ولدمورت میکشید یعنی هری پاتر رو به خطر انداخت و اینهمه راه رو تا "غار" رفتن و فقط حدس زد؟!
مجبور شدم بعد از مدت ها دوباره برم سراغ کتاب ها. اسم اون فصل در کتاب "شاهزاده دورگه" فصل "غار" هست. و اون صحنه رو رولینگ اینجوری نوشته و ویدا اینجوری ترجمه کرده:
قدح سنگی پر از مایع زمردی رنگ بود که آن درخشش تابناک را می پراکند...
دامبلدور آستین دست سیاه شده اش را عقب راند و نوک انگشت های سوخته اش را دراز کرد...
هری: قربان نه، دست نزنین!
دامبلدور: نمیتونم دست بزنم. میبینی؟ دستم از این پایین تر نمیره. امتحان کن.
هری دستش را درون قدح فرو برد و در دو سانتی متری معجون دستش به مانعی نامریی برخورد کرد که نمیگذاشت انگشتش را از آن جلوتر ببرد.
دامبلدور گفت: لطفا از سر راهم برو کنار.
چوبدستیش را بلند کرد و آن را بصورت پیچیده ای بر روی معجون حرکت داد و در همان حال بیصدا چیزی را زمزمه کرد. هیچ اتفاقی برای معجون نیفتاد.
بعد از مدتی هری گفت: شما فکر میکنین جان پیچ توی اینه قربان؟
دامبلدور: اوه بله.
دامبلدور با دقت بیشتری داخل قدح را نگاه کرد و ادامه داد:
_ ولی چطوری میتونیم اونو برداریم؟ به این معجون نه میشه دست زد نه میشه غیبش کرد یا نصفش کرد، یا با فنجون یا لوله تخلیه ش کرد و نه از طریق تغییر شکل یا هر نوع افسون و جادویی تغییری در ماهیتش به وجود آورد...
دامبلدور ادامه داد: تنها نتیجه ای که میتونم بگیرم اینه که این معجون باید نوشیده بشه.